گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

مراسم پُرفیض دعای ندبه در روستای هامانه.

این هفته هم همچون هفته های گذشته مراسم پُرفیض زیارت عاشورا ودعای ندبه بعد از اقامه نماز صبح درمسجد جامع هامانه با حضوراهالی وخانواده معظم شهدا برگزار شد.

ودرپایان مراسم همه اهالی مهمان سفره حضرت صاحب الزمان  بودند.

1

2

3

4

5

6

7

9

8

10

11

12

13

14

 15

معرفی پندر


عادی
روستای پندر
روستای پندر
معرفی

روستای پَندَر روستایی است در بخش نیر شهرستان تفت استان یزد


روستای پندر در دامنهٔ شرقی شیرکوه‌است. این روستا در شش کیلومتری شرقی نیر و واقع در ضلع شمالی منطقه پشتکوه واقع است. پندر در مجاورت روستاها و کشتزارهای زیادی قرار دارد، روستای چاهوک در جنوب شرق پندر و درفاصلهٔ یک کیلومتری آن قرار دارد، مزرعهٔ محمودآباد در جنوب پندر و در فاصلهٔ یک و نیم کیلومتری آن واقع است و همچنین روستای مهدی آباد و مزرعهٔ گلگزار (گُلگودَر) در جنوب غربی پندر قرار دارند. پندر ازطرف شمال به کوه ختم می‌شود که امتداد آنها به منشاد، ارتفاعات نیر، طزرجان و ده بالا کشیده می‌شود.

پندر دارای سه راه ورودی است که یکی راه اصلی و دو راه فرعی هستند. جادهٔ اصلی، جاده‌ای آسفالت است و به جادهٔ اصلی منطقه متصل می‌شود و دو راه دیگر که خاکی هستند یکی از گلگودر و دیگری از چاهک به پندر میرسند. پندر بجز راه اصلی ورودی که منطقه‌ای باز است از تمامی جهات به کوه منتهی می‌شود که این یکی از عواملی است که پندر را به منطقه‌ای امن و بدون خطر برای زندگی تبدیل کرده‌است. به جرئت می توان گفت که امن ترین منطقه در پشتکوه روستای پندر می باشد. خود این کوه‌ها دارای دو درهٔ اصلی یعنی لیخدر و پندر می‌شود، درهٔ لیخدر خود دره‌ای تکی و بدون شاخه می‌باشد ولی درهٔ پندر داری دره‌های ریز و درشت متعددی می‌باشد که عبارتند از: لی‌خر (لی: دره)، لی‌تان، لی‌پندر(که به کُپ- بزرگترین کوه پندر ختم می‌شود)، زردکُپی، لی‌زَهری، لی‌سیاه و لی‌کِلیوگ.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/c/ce/Pandar2.JPG

وجه تسمیه

به نقل برخی از اهالی روستا نام پندر نیز از پنج درهٔ بزرگ پندر گرفته شده‌است و در ابتدا پنج دره بوده و با گذشت زمان به صورت پندر در آمده‌است. البته روایت دیگری هم در مورد نام این روستا جود دارد؛ افردی در ابتدا این روستا را محل سکونت خود قرار دادند در پنج خانه زندگی می‌کردند و به این ترتیب نام این جا را پنچ در گزاشتند که در گذر زمان به پندر تبدیل شده‌است. به هر حال در مورد نام این روستا مدرک معتبری وجود ندارد و نمی‌توان گفتهٔ اهالی را در مورد نام روستا به طور کامل قبول یا رد کرد.

جمعیت

در مورد جمعیت روستای پندر باید بگوییم که با توجه به مهاجرت های فراوان که به شهر یزد صورت گرفته است جمعیت روستا به حدود 450 نفر میرسد و لی در کل و با احتساب کلیه اهالی که در یزد هستند شاید به بیش از 1200 نفر برسد.

دین

دین تمامی اهالی پندر اسلام می باشد و همگی شیعه مذهب هستند. در این روستا مساجد زیادی است که مسجد جامع روستا مسجد اصلی است و اکثر مراسم مذهبی در آن انجام می شود. این روستا همچنین دارای دو حسینیه نیز است.

مراسم خاص

یکی از مراسم خاص که در این روستا و چند روستای مجاور انجام می گردد، مراسم اسفند است. این رسم از دیرباز در این روستا مرسوم بوده است و مردم هرساله آن را اجرا می کنند. چند روز مانده به ماه اسفند (حدودا 5 روز)‌ مردم در یک بعد از ظهر به سر مزار و فبرستان می آیند و هر کسی برای عزیز از دست رفته ی خود خیرات می کند و این مراسم تا پاان روز ادامه دارد. در این روز اکثر افرادی که در شهر به سر می برند نیز در روستا حضور پیدا می کنند و این مراسم را هرچه باشکوه تر برگزار می کنند.

کوپ پندر با ارتفاع 3898 متر از سطح دریا است که در شمال این روستا قرار دارد و آب آشامیدنی و کشاورزی روستا از چشمه‌ها و قناتهایی که از دامنه این کوه سرچشمه می گیرد تامین می گردد. در برسی های اخیر نشان داده شده است که آبهای موجود در سفره های زیر زمینی منطقه به علت خشک سالی و بهره گیری بیش از حد بعضی مناطق از آن و حفر چاه های عمیق،‌بسیار پایین آمده است و مردم برای تامین آب دچار مشکل هستند.

مراسم سنتی اما عجیب‌ و غریب در اسپانیا

مردم اسپانیا یک مراسم عجیب‌وغریب سنتی دارند که به واسطه آن، یک نفر لباسی با نوارهای پارچه‌ای و رنگی به تن می‌کند و در حالی که نقابی همانند شیطان به صورت زده است، طبل‌زنان در خیابان راه می‌رود و مردم به او شلغم پرت می‌کنند. دلیل این کار نیز تنبیه Jarramplas برای دزدیدن حیوانات اهلی است. Jarramplas فردی است که این لباس را به تن کرده و نقاب به صورت زده است. پیشینه و ریشه اصلی این مراسم مشخص نیست. اما گفته می‌شود، Jarramplas تنبیه Caco توسط هرکول بوده که در افسانه در مورد آن نوشته شده است.

تجهیزات روسی در مقابل اوباما

هند در رژه نیروهای مسلح خود ماشین الات جنگی روسیه را به اوباما نشان داد

"باراک اوباما" رییس جمهور آمریکا در چارچوب سفر خود به هند، در رژه نیروهای مسلح این کشور به مناسبت روز جمهوری حضور یافت که در آن از جمله تعدادی از هواپیماها و تانک های ساخت روسیه به نمایش گذاشته شده است. به نوشته روزنامه نگارانی که اوباما را در جریان سفر وی به هند همراهی می کنند، مراسم رژه با پرواز هواپیماهای ساخت روسیه آغاز شد و به دنبال آن گروهی از تانک های ت-90 ساخت روسیه نمایش داده شد. پیشتر گزارش شده بود که قرار بود هواپیماهای عرشه ای میگ-29ک ناو هواپیمابر "ویکرامادیتیا" (ناو هواپیما بر"آدمیرال گورشکوف" سابق) نیز در این مراسم نشان داده شود. روسیه در ماه نوامبر سال 2013 میلادی این ناو هواپیمابر را به نیروی دریایی هند تحویل داد. در این رژه ماشین آلات و تجهیزات نظامی دیگری از جمله بالگردها و هواپیماهای ضد زیردریایی بوئینگ و سیستم های مختلف توپخانه ای نشان داده شده و بعلاوه نظامیان سیک با اسلحه سنتی خود نیز در این مراسم شرکت کردند.

 

گوری خان در مورد همسر خود سخن میگوید .

گوری خان در مورد همسر خود سخن میگوید .

 

گوری خان در مورد همسر خود سخن میگوید .

 

در این جا مصاحبه ای جالب گوری خان را آورده ایم که وی به سوالات در مورد کینگ خان  این چنین جواب میدهد :

- آیا ناراحت نمی شود که هر جا می رود عده زیادی از مردم دورش حلقه می زنند ؟

گوری خان : این سئوال خنده آور است .چون شاهرخ ،عاشق این است که جلب توجه کند و همیشه در اوج باشد. او به عشق اینکه در تمام دنیا سرشناس بشود و مردم برای گرفتن امضاء از وی صف می کشند، بازیگر شده. او از علاقه مردم نه تنها ناراحت می شود بلکه به آنها عادت کرده و می ترسد از روزی که دیگر هیچ کس او را نشناسد.

- کارهای مورد علاقه او چیست؟

بعد از آشنایی با کاجول و صمیمی شدن با او یاد گرفت که با کتاب دوست باشد .چون کاجول عاشق کتاب خواندن است و شاهرخ را هم وادار کرد تا کتاب بخواند و حالا مطالعه کردن یکی از کارهای مورد علاقه او شده. شاهرخ حافظه ای فوق العاده قوی دارد و در دانشگاه همه او را به عنوان مغز کالج می شناختند .

- از اولین روز آشنایی با شاهرخ بگو .

برای اولین بار ،با هم در یک جشن تولد آشنا شدیم . او با سر و وضعی عجیب به مجلس جشن آمده بود و همین امر باعث شد ناخودآگاه توجهم به او جلب شود .معمولا چون در اینگونه مراسم اکثر میهمانها دختر و پسر هستند همه سعی می کنند با بهترین و شیک ترین سر و وضع شرکت کنند اما شاهرخ بدترین وضع را داشت . او خیلی مسخره به نظر می رسید .یک پسر لاغر و سیاه با موهایی مثل خرس و بلوزی قرمز و شلواری سورمه یی رنگ. اول فکر کردم از نظر اخلاق مشکل دارد . ولی وقتی به حرکاتش دقت کردم فهمیدم از تمام پسرهای حاضر در جمع باهوش تر است . من محو سرو وضع عجیب او شده بودم و وقتی به خودم آمدم فهمیدم او هم متوجه من شده است. البته بعدها فهمیدم او هم از مدل موی من تعجب کرده است .

- خاطره ای از روز ازدواجتان برایم تعریف کن .

در روز عروسی استرس عجیبی گرفته بودم . می ترسیدم مراسم به هم بخورد به شاهرخ سفارش کرده بودم که کاری نکند که پدر و مادرم عصبانی شوند ، در لحظه ای که همه منتظر بودیم تا شاهرخ به دنبالم بیاید ،ناگهان دیدیم او خرطوم یک فیل را گرفته و به سمت من می آید . با دیدن فیل همه به وجد آمدند و خیلی ها تعجب کردند ، پدرم خیلی عصبانی شد و من جا خوردم و شاهرخ نزد من آمد و گفت : ((همانطور که دوست داشتی تو اولین دختری هستی که با فیل به خانه بخت می روی ، او واقعا آدم عجیبی است .یک عاشق دیوانه!))

پدر من مرد خیلی متعصبی بود که هیچ کس جرات نمی کرد حتی به او سلام بدهد ، اما شاهرخ این را نمی فهمید و معتقد بود هر آدمی قلبی در سینه دارد که گاهی می خواهد به زور غرور آن را مخفی کند. او هیچ وقت دست از شوخی کردن با پدرم برنداشت ،حتی در شب عروسی وقتی پدرم دست او را در دست من گذاشت ، شاهرخ به جای تشکر کردن در گوشش گفت:دیدی آقا ، بالاخره من برنده شدم ! و عجیب بود که برای اولین بار پدرم در آن لحظه خندید!

MdR