گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

ارسال به دوستان

 
آینده عربستان پس از انتقال قدرت؛ نزاع بر سر قدرت از درون و برون

مرگ «عبد‌الله بن عبد‌العزیز» و به قدرت رسیدن «سلمان بن عبد‌العزیز» در کنار عزل و نصب‌های صورت گرفته در خاندان سعودی تاثیری انکار ناپذیر بر سیاست‌های این کشور در عرصه‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی می‌گذارد.

خبرگزاری فارس: آینده عربستان پس از انتقال قدرت؛ نزاع بر سر قدرت از درون و برون
 

 

به گزارش گروه بین المللی خبرگزاری فارس، روزنامه لبنانی «السفیر» در مقاله‌ای به قلم «مصطفى اللباد» به بررسی تغییر و تحولات داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی پس از انتقال قدرت در عربستان سعودی می‌پردازد.

السفیر در این‌باره می‌نویسد: با مرگ «عبد الله بن عبد العزیز»، پادشاه سعودی در سن 91 سالگی، عربستان سعودی از زمان تاسیس خود در سال 1932 میلادی تاکنون در برابر مرحله جدیدی از تاریخ خود قرار می‌گیرد.

اهمیت بی‌مانند منطقه‌ای و بین المللی کشور عربستان سعودی در این امر نهفته است که این کشور بزرگ‌ترین تولید کننده نفت جهان و پنجمین کشور دارای بیشترین ذخایر نفتی در دنیا بشمار می‌آید و این موجب می‌شود، تاثیر بسزایی بر بازارهای بین المللی نفت داشته باشد.

صرف نظر از نفت، وجود مقدسات اسلامی در مکه مکرمه و مدینه منوره به کشور عربستان جایگاه و بُعد روحی و معنوی ویژه‌ای نزد مسلمانان می‌دهد.

همچنین هدایت و رهبری یکی از محورهای نزاع و درگیری در منطقه و نفوذ آن در عرصه منطقه‌ای به این کشور قدرتی بخشیده که هرگونه تغییر و تحولی در عربستان مورد توجه کشورهای بزرگ جهان و منطقه قرار گیرد، چون این کشورها از میزان تاثیرگذاری عربستان بر پرونده‌های داخلی، منطقه‌ای و بین المللی اطلاع دارند.

موازنه‌های داخل خاندان حاکم

بیماری ملک عبد الله،‌ پادشاه سابق عربستان برکسی پوشیده نبود، بلکه به معضلی در زمینه انتقال قدرت در این کشور تبدیل شده بود و در این میان اگرچه شاهزاده سلمان بن عبد العزیز 80 ساله به عنوان ولی عهد و شاهزاده مقرن 70 ساله به عنوان جانشین ولی عهد براساس خواست و ترتیبات اتخاذ شده توسط ملک عبد العزیز انتخاب شده بودند، اما مشکل واقعی در نزاع بین شاهزادگان نسل دوم سعودی یعنی نوادگان ملک عبد العزیز نهفته است، بخصوص نزاع بین شاهزاده «متعب بن عبد الله»، فرزند ملک عبد الله تازه درگذشته و شاهزاده «محمد بن نایف»، فرزند ولی عهد اسبق عربستان سعودی.

در این میان ملک عبد الله در طول حیات خود تلاش بسیار کرد، تا راه رسیدن به سلطنت را برای پسرش شاهزاده متعب هموار کند و در این بین تلاش‌هایش با یکی از جناح‌های قدرتمند حاکم بر خاندان سعودی یعنی شاهزادگان «سدیری» تصادم پیدا می‌کرد.

سدیری‌ها در واقع فرزندان ملک عبد العزیز، بنیانگذار پادشاهی سعودی از «حصه السدیر»، همسر عبد العزیز بودند که جایگاه مهمی نزد وی داشت و مهمترین آنها ملک فهد، پادشاه اسبق عربستان و شاهزاده سلطان بن عبد العزیز و شاهزاده نایف بن عبد العزیز، ولی‌عهدهای اسبق این کشور و پادشاه کنونی شاه سلمان بن عبد العزیز هستند.

به همین دلیل عبد الله، «شورای بیعت» را در سال 2007 میلادی ابداع کرد تا مسئولیت انتخاب ولی عهد در صورت وجود هرگونه مانع و یا موانع را برعهده بگیرند و این موضوعی است که با انتخاب شاهزاده سلطان و شاهزاده نایف قابل ملاحظه بود، به گونه‌ای که این شورای بیعت بود که مسئولیت انتخاب ولی عهد پس از آنها را برعهده گرفت.

یک سال قبل ملک عبد الله، شاهزاده مقرن را به جانشینی شاهزاده سلمان برگزید که در آن زمان ولی عهد عربستان بود و با این اقدام شاهزاده «احمد بن عبد العزیز» را که سناً از شاهزاده مقرن بزرگ‌تر بود، اگرچه از شاخه سدیری‌ها شمرده می‌شد، نادیده گرفت.

به موازات این اقدام ملک عبد الله سلسله تغییراتی را در وزارتخانه‌های دفاع و اطلاعات عربستان و همچنین معاونان وزراء انجام داد که تضعیف جناح سدیری را در خاندان سعودی درپی داشت و بارزترین این اقدامات برکناری شاهزاده «خالد بن سلطان»، از معاونت وزارت دفاع بود.

از این اقدامات تنها می‌شد، یک نتیجه گرفت اینکه شاهزاده مقرن که تاکنون دارای نفوذ و قدرتی در خاندان سعودی نبود – مادر وی کنیزی یمنی الاصل بود – یکباره توسط ملک عبد الله دارای قدرت و اقتدار شد و در صورت رسیدن به قدرت شاهزاده متعب بن عبد الله را به عنوان جانشین خود انتخاب خواهد کرد و این همان چیزی بود که ملک عبد الله در پی آن بود.

نکته حائز اهمیت آن بود که پس از مرگ عبد الله دفتر سلطنتی سعودی بیعت با پادشاه جدید این کشور یعنی شاهزاده سلمان را با بیعت با ولی عهد وی یعنی شاهزاده مقرن، به خواست پادشاه سابق عربستان همراه گرداند که موضوع تازه و جدیدی نبود، اما مسئله غافلگیر کننده برای همه دستور ملک سلمان، پادشاه جدید عربستان در انتصاب شاهزاده محمد بن نایف به عنوان جانشین ولی عهد و به موازات آن برکناری «خالد التویجری» از ریاست دفتر سلطنتی و فرماندهی گارد سلطنتی و انتخاب شاهزاده «محمد بن سلمان»، پسرش به جای وی در این سمت‌ها تنها دقایقی پس از مرگ ملک عبد الله بود.

به این ترتیب جسد ملک عبد الله پیش از آنکه در قبر گذاشته شود، تکلیف جانشینی در خاندان سعودی روشن گردید تا کاملا سدیری شود. از این موضوع می‌توان دو نتیجه گرفت:

- سخنرانی تلویزیونی شاه سلمان، پادشاه جدید عربستان که در آن ولی عهدی شاهزاده مقرن را به رسمیت می‌شناسد و باید وی را «جاده صاف کن» شاهزاده متعب بن عبد الله برای رسیدن به قدرت نامید، پیش از مرگ ملک عبد الله به ثبت رسیده و پادشاه تازه درگذشته عربستان از هر اقدامی برای آنکه راه را برای رسیدن پسرش به قدرت هموار کند، فروگذاری نکرد.

- دوم آنکه تسریع در صدور اوامر عزل و نصب جانشین ولی عهد و رئیس دفتر سلطنتی و گارد سلطنتی و اعلام بیانیه منتشره در این خصوص به این جهت بود که همزمان با گرفتن بیعت برای پادشاه و ولی‌ عهد جدید، بیعت برای متصدیان مناصب فوق نیز گرفته و به منصب شاهزاده محمد بن نایف مشروعیت قبیله‌ای داده شود.

در این بین باقی ماندن شاهزاده مقرن در سمت خود به عنوان ولی‌ عهد یا باقی نماندن وی در این منصب تاثیر چندانی بر موازنه جدید قوا در خاندان سعودی نمی‌گذارد که تاکید می‌کند، از این پس قدرت در دست جناح سدیری‌هاست، حال این قدرت چه توسط شاه سلمان و چه توسط شاهزاده محمد بن نایف پس از سلمان بدست آنها برسد، فرقی نمی‌کند، آنچه مهم است، بدست گرفتن قدرت توسط این جناح و حفظ آن در خاندان سعودی است تا رویای ملک عبد الله، درگذشته مبنی بر رسیدن فرزندش، شاهزاده متعب به قدرت محقق نشود، اگرچه شاهزاده متعب با وجود دور شدن از ولی عهدی همچنان رئیس گارد ملی عربستان سعودی است.

بازتاب‌های منطقه‌ای

مرگ ملک عبد الله در زمانی رخ داد که عربستان سعودی با شرایط بسیار حساسی مواجه است. پس از ظهور گروه تروریستی تکفیری «داعش» و توسعه دامنه نفوذ و فعالیت آن در کشورهای سوریه و عراق و ورود حوثی‌ها به «صنعا»، پایتخت یمن موجب شد تا عربستان سعودی و محور هم پیمانش در منطقه در موضع دفاعی قرار گیرند.

از سوی دیگر، ادامه مذاکرات ایران به عنوان کشوری که عربستان آن را رقیب سرسخت خود در منطقه می‌داند، با آمریکا به عنوان کشوری که عربستان به آن به عنوان ضامن امنیت خود بشمار می‌آورد، فشار بر ریاض را افزایش داد و این کشور را واداشت تا برگه بازی با قیمت نفت را رو کند و قیمت جهانی نفت را به پایین‌ترین حد آن در عرصه بین المللی برساند.

کارشناسان تاکید می‌کنند که رسیدن شاهزاده متعب بن عبد الله به قدرت مناسب‌ترین گزینه برای ایران خواهد بود، چون وی را درگیر جنگ قدرت در خاندان سعودی و رویارویی با جناح سدیری‌ها خواهد کرد و این موضوع ریاض را از پرداختن بیش از پیش به پرونده‌های منطقه‌ای و رقابت با ایران در عرصه منطقه باز می‌دارد.

همچنین پیش بینی شده که عربستان سعودی سیاست‌های منطقه‌ای گذشته خود را ادامه دهد، اما در قبال پرونده‌های یمن و سوریه و لبنان سرسختی بیشتری از خود نشان دهد.

در پرونده یمن انتظار می‌رود، ریاض سیاست‌های جدیدی اتخاذ کند که در گرد آوردن و متحد کردن بیش از پیش قبایل سنتی هم پیمان عربستان سعودی جهت رویارویی با حوثی‌ها نمود پیدا کند.

همانگونه که در پرونده سوریه پیش بینی می‌شود، ریاض در قبال هرگونه راه حل مسالمت آمیز در قبال بحران سوریه مقاومت کند.

در پرونده لبنان نیز انتظار می‌رود، عربستان سعودی با کمک هم پیمانانش در این کشور موقعیت و جایگاه «فواد سنیوره»، رئیس فراکسیون المستقبل در پارلمان لبنان و «نهاد المشنوق»، وزیر لبنانی را جهت رویارویی با «سعد الحریری»، نخست وزیر اسبق این کشور تقویت کند که رابطه‌اش از چند سال پیش با شاهزاده محمد بن نایف رو به تیرگی نهاده است.

اما در خصوص پرونده هسته‌ای ایران و رابطه تهران – ریاض باید گفت، تا زمانی‌که مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا ادامه داشته باشد، ریاض از این مذاکرات احساس ناامنی خواهد کرد و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از دستیابی به هرگونه توافقی در این خصوص انجام خواهد داد.

در عرصه منطقه‌ای نیز به نظر نمی‌رسد، افق پیش روی دو کشور جهت نزدیکی مواضع و دیدگاه‌ها وجود داشته باشد، بنابراین انتظار می‌رود، این روابط به همان شکل و صورت دوره ملک عبد الله در زمان شاه سلمان نیز ادامه پیدا می‌کند، اگرچه برخی تحلیل‌ها از امکان سردتر شدن روابط نیز سخن می‌گویند و این بالطبع تاثیر خود را بر پرونده‌های منطقه‌ای آن هم به صورت منفی خواهد گذاشت.

تاثیرات بین المللی

در عرصه بین المللی مهمترین پرونده، پرونده روابط ریاض – واشنگتن است که با توجه به منافع و اهداف مشترک دو جانبه تغییری را در روابط عربستان سعودی و آمریکا شاهد نباشیم، همانگونه که انتظار می‌رود، سیاست‌های نفتی عربستان سعودی بر منوال کاهش جهانی بهای نفت ادامه یابد و ریاض همچنان روابط خود با لابی نفتی آمریکا را که از دهه‌ها پیش تاکنون وجود داشته ادامه دهد و حتی بر عمق و گستره آن بیفزاید و از آن به عنوان یکی از مهمترین اهرم‌های فشارش در منطقه و عرصه بین المللی استفاده کند.

خلاصه سخن

با وجود حضور خاندان سعودی در مراسم مرگ ملک عبد الله، پیش از مرگ وی رقابت‌ و نزاع شدید و بسیاری برسر تعیین منصب جانشینی بین شاهزادگان سعودی مشاهده شد.

با مرگ عبد الله و آنگونه که تاکنون از روند امور برمی‌آید، این جناح سدیری است که نشان داد، جایگاه و موقعیت خود را در خاندان سعودی تقویت کرده تا به این ترتیب رویای شاه سابق سعودی در به قدرت رساندن پسرش شاهزاده متعب و هموار کردن این راه برای وی را بر باد دهد.

پادشاه در عربستان سعودی دارای اختیارات بسیاری است و تمام تصمیم گیری‌ها به وی ختم می‌شود، به همین دلیل مواضع و دیدگاه‌های شاه سلمان خیلی زود آثار و نشانه‌های خود را در عرصه سیاسی عربستان چه داخلی و چه خارجی نمایان خواهد ساخت، به ویژه آنکه تحولات منطقه‌ای به سرعت در جریان است.

درگذشت پادشاه عربستان بهای نفت را افزایش داد ۰

آفتاب: به گزارش ایرنا به نقل از رویترز، قرارداد مربوط به معاملات نفت خام آمریکا در غرب تگزاس برای تحویل ماه مارس روز جمعه با یک دلار و 45 سنت افزایس، به47.76 دلار رسید.
 
عربستان سعودی سحرگاه امروز با صدور بیانیه ای اعلام کرد که عبدالله بن عبدالعزیز ساعت یک بامداد جمعه درگذشت و امیر سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد، به عنوان پادشاه جدید سعودی معرفی شد.همچنین پادشاه جدید نیز شاهزاده مقرن را به عنوان ولیعهد عربستان معرفی کرد.
 
عربستان سعودی از اعضای سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) به شمار می رود و و نخستین صادرکننده نفت در جهان است.
 
بهای نفت از ژوئن(خرداد-تیر) سال 2014 بیش از 50 درصد کاهش یافت که مهمترین دلیل آن عرضه بیش از حد از سوی تولیدکنندگان است. البته این وضع با افزایش تولید نفت آمریکا تشدید شده است.
 
12 کشور عضو اوپک که یک سوم نیاز جهانی نفت را تامین می کنند آخر ماه نوامبر(آذرماه) تصمیم گرفتند سقف تولید 30 میلیون بشکه ای خود در روز را برای 6 ماه آینده حفظ کنند.

یکی باید بجنبد

**یکی باید بجنبد**

اوضاع سیاسی کشور عربستان به شدت بحرانی است. پیش بینی مرگ ملک عبدالله در چند روز آینده رقابت سنگینی را میان شاهزادگان این سلطان نشین به وجود آورده است. به نظر میرسد تشکیلات سیاسی کشور عربستان پس از مرگ عن قریب عبدالله از هم بپاشد. این همان معظلی است که امریکائیها به شدت احساس خطر کرده و با فرستادن تیمهای امنیتی سعی در کنترل اوضاع دارند. پیش بینی میشود تیم امنیتی امریکا در عربستان وظیفه اصلی اش ؛ ترور و حذف فیزیکی شاهزادگانی است که با مهره اصلی مورد نظر امریکائیها رقابت داشته باشند. البته گزینه جذب /تهدید/ تطمیع و ارعاب برای اینکار از اولویتهای امریکائیها خواهد بود. واقعیت این است که حکومت سلطنتی اقتدار طلب و مستبد سعودی در طول سالیان متمادی ، فقر و بدبختی و بی عدالتی اجتماعی را برای مردم این کشور به بار آورده است. پایه های سست و لرزان سیاسی عربستان ، هر آشنایی به مسائل سیاسی را به این نتیجه سوق میدهد که سیستم سیاسی این کشور در حال فروپاشی است. رقابت شاهزادگان مفت خور و صد البته نا آشنا به اوضاع و احوال سیاسی جهان ، فقط یک روی سکه است. روی دیگر سکه که نگرانی شدید غربیها را به همراه دارد ، قیام مردمی در این کشور است. گرچه امریکائیها در استراتژی دراز مدت خود ، عربستان تجزیه شده به سه یا چهار کشور را مدنظر دارند ، اما در حال حاضر از ترس نفوذ رقیبانی سرسخت چون ایران و روسیه در این کشور هراسانند. به همین جهت فعلا به ظاهر ژست حمایت از شاهزاده بانفوذ سعودی را به خود خواهند گرفت. تا در آینده چه پیش آید. در این اوضاع و احوال ، ایران به عنوان قدرت پرنفوذ منطقه ای باید برای پس از فروپاشی رژیم سعودی برنامه ریزی کند. همان اتفاقی که برای رژیم صدام در عراق افتاد به شکلی دیگر برای رژیم سعودی در حال وقوع است. ایران باید با طراحی دقیق برای همیشه از شر رژیم وهابی سعودی رها شده و از این فرصت طلایی برای نفوذ در مناطق حساس عربستان بهره گیرد. مکه و مدینه و مناطق شرق عربستان نقاط استراتژیک برای ایران هستند. غربیها هم همین مطلب را واقفند و طبیعی است که بیکار نمی نشینند. اما ابزار ایران برای پیشبرد اهدافش برنده تر است یعنی اعلام وجود عملی حزب الله عربستان مخصوصا در مناطق شرقی این کشور. تجزیه عربستان به چندین کشور در آینده حتما رخ خواهد داد. پس ضروری است در این اوضاع و احوال مواظب منافع دراز مدت خویش در این مناطق باشیم. تجزیه عربستان اجرای بخشی از طرح خاورمیانه جدید خانم رایس است. لازم است خاورمیانه جدید مطابق با منافع ایران و ملتهای مسلمان طراحی و به مورد اجرا درآید. ابزار نفوذ مردمی ایران بهترین وسیله برای این کار است. همچنانکه این کار در عراق و یمن جواب داده است. البته راه نفوذ ایران به عربستان از کانال بحرین  میگذرد. اگر بتوانیم انقلاب مردم بحرین را به بهترین حالت و شکل به نتیجه برسانیم مناطق دیگر در دسترس ایران خواهند بود. همان فرصت طلایی که بعداز سقوط صدام برای ایران پیش آمده است در عربستان در حال وقوع است.      

تنها مسئله ای که عربستان را به مذاکره با ایران خواهد کشاند

«عربستان شاهد اوضاع بی سابقه ای در خصوص امنیت مرزهای خود است. مقامات ریاض هیچگاه حاضر نیستند این اوضاع را وارد مرحله آزمون و خطا کنند؛ چرا که مقاومت ارتش عراق و سوریه در مرزها به ایجاد گروه های مسلح در داخل این دو کشور منتهی شد و هسته های خفته را بارور کرد. به همین خاطر است که عربستان حاضر نخواهد شد تا این مرحله تلخ را تجربه نماید.»

به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، روزنامه البناء نوشت: «عربستان سعودی سال 2015 را در حالی آغاز کرد که پایگاه های امنیتی این کشور در مرز با عراق هدف حمله خونین تروریست ها قرار گرفت. این حمله تروریستی از وجود نقشه های شومی برای امنیت داخلی عربستان حکایت دارد که اجرایی شدن آنها آغاز شده است؛ چرا که این آخرین  اقدام دشمنان نخواهد بود بلکه یکی از شیوه های بی ثبات کردن عربستان تهدید مرزهای این کشور است. به همین خاطر باید در انتظار اقدامات مشابه این حملات بود.»

ا ین روزنامه لبنانی در ادامه نوشت: «باید گفت آنچه که در سوریه و عراق در حال وقوع است در نهایت به عربستان هم سرایت خواهد کرد. با آسیب پذیرشدن مرزهای مشترک عربستان با عراق، ربودن مرزبانان و عملیات تروریستی هم دامنگیر سعودی ها خواهد شد. گزارش سرویس های اطلاعاتی غرب همه از وجود تروریست های سعودی در صفوف مقدم گروه های مسلح در عراق و سوریه حکایت دارند که از طریق هسته های خفته تروریست ها در داخل عربستان ساماندهی می شوند.»

 

 

ا