گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گزارش گرامیداشت شب یلدا 1393

پنج‌شنبه 27 آذر 1393، ساعت 18 الی 20

امسال شب یلدا را سه شب قبل از آن و در دفتر جمعیت جشن گرفتیم. دقایقی به 18 مانده بود که مهمان‌ها آمدند. گپ و گفت، دیدن فیلم «مرغ سحر» و خواندن داستانی از کتاب «عزاداران بیل» دوستان را تا ساعت 18 سرگرم کرد. دقایقی از 18 گذشته بود که «به بهانه‌ی شب یلدا» با صحبت‌های رییس شورای مرکزی جمعیت رسمیت پیدا کرد. در این نشست دوستانه، مطلبی راجع به تاریخچه شب یلدا و نحوه‌ی برگزاری این مراسم در شهرهای مختلف خوانده شد که با اظهارنظر دوستان و تعریف خاطرات همراه بود. یکی از مهمانان از قدیم‌ها گفت و داستانی از شب یلدا در روستای مهاباد تعریف کرد. چند داستان کوتاه و جالب نیز مهمان‌ها را به گپ و گفت پیرامون مسایل انسانی و اجتماعی برانگیخت. چند داستان کوتاه از عرفان نظرآهاری خوانده شد و فال حافظ که با شب یلدا عجین شده است.

از مهمانان با لواشک خانگی (طرح خورشید)، میوه‌های خشک خانگی، نارنگی یافا و چای پذیرایی شد. البته دوستان لطف کرده بودند و هر کدام چیزی آورده بودند: کیک خانگی بسیار خوشمزه، دمنوش به، شیرینی و ....

30 نفر از دوستان و همراهان جمعیت در این برنامه شرکت داشتند. چند کودک شیرین و دوست‌داشتنی نیز آمده بودند. برای همه آن‌ها آرزوی آینده‌ای شاد و پر از امنیت داریم.

بازی فکری پایان‌بخش این ضیافت بود. در حالی که عده‌ای به گپ و گفت‌های دوستانه مشغول بودند، کودکان به همراهی چند تن از بزرگ‌ها بازی فکری برج هیجان را تجربه کردند.

حدود ساعت 20 یکی یکی مهمانان دفتر را ترک کردند.

با تعدادی از اعضای فعال جمعیت دست به کار شدیم و دفتر را مثل قبل مرتب کردیم. ساعت از 21 گذشته بود که دفتر جمعیت را با خوشحالی از برگزاری این جشن ترک کردیم.

*     *     *

«امشب شب یلداست. تو سرمای این شب طولانی به فکر بی‌خانمان‌هایی که چشم می‌زنند تا زودتر صبح بشه هم هستی؟»

و تلاش کردیم تا شب یلدا را با ارسال این پیامک با همه دوستان جمعیت همراه باشیم و این یک ثانیه‌ی اضافه را با فکر کردن به دیگران سپری کنیم.

تا سالی دیگر و یلدایی دیگر

بدرود

تولد یک سالگی وب

سلام بروی ماهتون خونواده خاص

25 دی ماه93 سالگرد تولدیک سالگی سایتمون بود که متاسفانه بدلیل هک شدن سایت درخدمتتون نبودیم

یک سال پیش که اینجارو افتتاح کردیم شایدفکرشم نمیکردیم که وبسایت "عاشقان"تااین اندازه موردلطف ورضایت شما عزیزان واقع بشه،همه ما نویسنده ها بهترین خاطرات ودوستانمون روازاینجاداریم.

همیشه سعی کردیم صداقت رو در کارمون رعایت کنیم واخبارکذب رو منتشرنکنیم و یه محیط صمیمی ودوستانه رو با کاربرامون داشته باشیم.

اگر خدایی نکرده بعضی ازشماعزیزان ازحرفای ما برداشت سوئی کرده باشین وازماناراحت هستین ماروببخشین ومطمئن باشیدکه قصدهیچکدوم ازما ناراحت کردن شخصی نبوده وفقط محض صداقت بعضی حرفازده شده

کم وکاستی های مارو درطول این یک سال به بزرگی خودتون ببخشید انشالله سعی میکنیم هرروز کارمون روبهترانجام بدیم

ماخونواده خاص امپراطور قراره امسال همه رکوردها رو با کمک و اتحادهم جابجاکنیم

ازنظرسنجی بهترینای موسیقی گرفته تارکورد فروش آلبوم درتاریخ ایران و...

ازتون ممنونیم که درطول این یک سال بما اعتمادکردین و بامحبت درکنارمون بودین

امیدواریم لایق محبت شما دوستای خوبمون باشیم ومطمئن باشید در آینده هم جوابگوی اعتمادشماخواهیم بود و قول میدیم که دیگه شاهدهک شدن و مسدودشدن وب نباشید.

راستی تا چندروز اینده یه سورپرایز واستون داریم منتظرباشید...

بقول عزیزدل همه ما(صاحب این وبلاگ) دوستتون داریم تاابد

بروبچه های "عاشقان مرتضی پاشایی"

بیادسال گذشته که این روزاآهنگ زیبای"عصرپاییزی" منتشرشد

آهنگ آنلاین وب روعصرپاییزی گذاشتیم حسابی باهاش خاطره بازی میکنیم. 

دلم نیومد از این معجزه چشم بپوشم

 

این روزها معجزات متعددی پشت سرهم داره برام اتفاق میفته

و دلم نیومد شما رو از شنیدنش بی بهره کنم، میگم شاید دل یک نفر اینجا بلرزه

حالا که اینهمه بی احترامی به عزیز دردونه خدا شده ، چرا من باید اینجا بیکار بشینم

دلم میخواست خیلی براش کار کنم . اما دستم کوتاهه . از طرفی هم میگم اونکسی که به جان جانان توهین کرده ، اصلا شناخت دقیقی ازش نداشته وگرنه اگر از رفتار و زندگی حضرت محمد چیزی میدونست ، بجای توهین هر روز هزار تا صلوات تقدیمش میکرد

تولد حضرت محمد (صلی علی علیه وآله) بود ، دلم از این همه بی عدالتی درد گرفته بود

پیش خدا خیلی ناله و شکایت کردم و شب که شد نشستم و جلوی خواهرام با حضرت محمد حرف زدم

یه خواهرم سرش تو گوشی بود و میگفت وای عصبیم کردی . یکیش هم میخندید و گاهی تائید میکرد

یه چیزی ازش خواستم و گفتم : ای حضرت محمد ، مگه تو پیامبر خدا نیستی ؟؟؟ مگه امشب تولدت نیست ؟؟؟ مگه نه امشب هر چی بخوای از خدا میگیری آخه تولد عزیزشه مگه میشه بهش نه بگه . خلاصه خیلی حرف زدم جوری که خالی شدم و در اخر گفتم اگر عدالت رو اجرا نکنی من شک میکنم ( غلط کردم)

خودتون میدونین هنوز یک ماه از تولدش نگذشته و اون اتفاقی که منتظرش بودم به طرز عجیبی رخ داد چند برابر اون چیزی که میخواستم . با شنیدن اون خبر و حتی تا الان تا فکرش میکنم اشک تو چشمام جمع میشه

اما دیروز و اون تصادف ، راننده از من فرار کرد خیلی دنبالش رفتم اما نشد .رفتم کلانتری گفتن نمیشه

سر پیچ به یه ماشین مشکوک شدم ، پژو 405 دلفینی زیاده اما چرا دلم گفت این همونه که زد و رفت

منتظر موندم تا ازم رد شه و شماره پلاکش بردارم . اما پیچ خورد خیلی دنبالش دویدم

چون نمیتونستم ماشین و برگردونم طرف اسکله

از هر کس کمک خواستم ، کمکم نکرد

همش میگفتم یا حضرت محمد یا حضرت محمد

دوباره رفتم کلانتری اما باز هیچ کاری نکرد

اما شماره پلاکش رو برداشته بودم . چون رسیده بود به بن بست و راه فرار نداشت

رفتم خونه وقتی داستان رو تعریف کردم . خواهرم از طریق یکی از همکاراش موضوع رو پیگیری کرد

و فردا پیداش کردیم ، صبح باهام تماس گرفتند . گفتن ماشین تازه فروخته شد و هنوز تعویض پلاک نشده

صاحب ماشین آدرس خریدار رو داد و ما رفتیم

میگفت : دیروز خانومم ماشین دستش بوده ، هر چی خواستیم مسالمت آمیز حل کنیم زیر بار نرفت

پدرش میگفت : پسرم ناشیِ ، چند بار زده و در رفته و میگفت حتما زده

خانواده آبرو داری بودن اما پسرشون ، امان امان

عجیب تر اینکه ما چند ماه پیش قالی هامون رو دادیم قالیشویی و وقتی پس گرفتیم خونمون پر از ساس شد

و این پسر راننده وانت اون قالیشویی بود و پدرش صاحب قالیشویی

ما میتونستیم اونموقع شکایت کنیم و 700 پول سم پاشی خونمون رو ازشون بگیریم اما گذشت کردیم

و این معجزه بود که باز به وسیله این اتفاق ما بتونیم مقصر رو پیدا کنیم.

کسی که راننده وانت هست معلومه چجوری رانندگی میکنه

چون زیر بار نرفتن ، میتونستم شکایت کنم و ماشین ببرن کارشناسی و دنباله دار بشه

اما باز از خیر شکایت گذشتم . هر چند پشتم پر بود و میتونستم ده برابر پولشو بگیرم

حتی ماشینشون بیمه هم نداشت .

تا امروز عصر پسر عمه پسره زنگ زد و بعد از کلی عذرخواهی

گفت : هر چی ماشین خسارت دیده پرداخت میکنم . چون به گوشی همکار خواهرم زنگ زده ، گوشی داده خواهرم و خواهرم گفته خسارت نمیخوایم

اما من گفتم : چرا نخوام ، چراغ ماشینم خورد شده ، گلگیرش ساییده شده ، کاپوت جلوییش خراش برداشته

باید برم باهاش تعمیرگاه هر چی خسارت زده پولش رو میگیرم نصفش میدم قدمگاه حضرت ابوالفضل (علیه السلام)

پسره گفته اگه خسارت خواستین این شمارمه زنگ بزنین من در خدمتم

حالا نمیدونم زنگ بزنم یا نه ؟؟؟؟ خانوادم هم گفتن با خودته

اما بابام که میگفت هیچ کاری نمیکنی

وقتی بهش گفتم حالا شیر دخترت رو شناختی . از صد تا مرد مرد ترم ، چون خدا رو دارم ، چون حضرت محمد رو دارم . من به کسی نیاز ندارم وقتی فقط خدا شریک زندگیمه و پشتوانه هام هم معصومین و حضرت محمده

اللهم صل علی محمد و آل محمد


دوستان عزیزم امشب هر کس این پست رو خوند ، صد تا صلوات تقدیم حضرت محمد کنه

 

 

هر کس پست پایین رو مشاهده نکرده . باید بگم که جدید می باشد

هفته ی چهاردهم و پانزدهم آموزشی

بعد از امتحانای ترم 1، اولین جلسه بچه ها برگه های امتحان ترم رو دیدند و با هم در مورد اشکالاتشون صحبت کردیم. بعد بحث قانون اهم و انرژی الکتریکی مصرفی را شروع کردیم. از بحث مفهوم مقاومت در زندگی شروع کردیم و با مدل سازی ارتعاش اتمها و عبور جریان، به درک بهتری از اون رسیدیم.

In English:

In the new semester, we started teaching Electrical Resistance concept by activating the concept of resistance in the daily life and applying  module providing vibration of atoms and flow.  

In German:

In das neue Semester begannen wir lehren Elektrischer Widerstand Konzept durch die Aktivierung der Widerstandsbegriff in das tägliche Leben und die Anwendung Modul, das Schwingungen von Atomen und Flut.

 

شاهد شروع جنگ تحمیلی/دیواره صوتی/خاطره ای از سید احمد احمدی فرزندآقا عطا

شاهد شروع جنگ تحمیلی

خاطره ای از سید احمد احمدی فرزندآقا عطا متولد 1339

در ناحیه  ژاندارمری آذربایجان  شرقی خدمت میکردم ،طبق روال همیشگی عادت کرده بودیم شام را کنار باغچه بخوریم. همینطور که داشتیم شام می خوردیم صدای بلند هواپیما راشنیدیم ،  فکر کردیم هواپیمای ایرانی است ، به آسمان نگاه کردیم دیدیم یک هواپیمای سیاه رنگ است  وخیلی از پایین حرکت می کند طوری که خلبان آن پیدا بود ، ما هم برای او دست تکان دادیم بعداً فهمیدیم که هواپیمای عراقی بوده و دیواره صوتی را شکسته و این شروع جنگ بود .که روزهای بعد آمدند وپادگان مارا مورد شلیک هوایی قرار دادندوگلوله باران کردند.

راستی می دونی دیواره صوتی چگونه شکسته میشه

                         دیواره صوتی چیست(نظر نویسنده)

راستش را بخواهید برخلاف تصورات ، اصلاً دیوار یا پرده ای از جسم  وجود ندارد که صوتی باشد یا غیر صوتی، واگرچنین تفکری وجود داشته باشد که دیواری از صوت درست شده و هنگام برخورد بادماغه ی هواپیما شکسته می شود کاملاً غلط است. واگر به زبان عامیانه بخواهیم توضیح بدهیم خیلی راحت می گوییم وقتی که سرعت هواپیما از سرعت صوت بیشتر شود دیواره صوتی شکسته شده است. شکستن دیوار صوتی برای اولین باردرتاریخ هوانوردی در 14 اکتبر 1947بوسیله  یک سرهنگ آمریکایی بنام چارلز ییگر با یک هواپیمایی که برای سرعت مافوق صوت طراحی شده بود در آمریکا انجام شد .

بعد از آن هواپیماهای بدون سر نشین بوسیله ناسا با سرعت 1 ماخ که  10 برابرسرعت صوت است به پرواز در می آیند.البته به توضیح باید اضافه کنم که ماخ از نام ارنست ماخ فیزیکدان اتریشی گرفته شده  که در سال 1887 اصول حرکت مافوق صوت را تبیین کرد عدد ماخ نسبت سرعت یک شئ به سرعت صوت در محیط محلی است.

           این هم عکسی ازیک  هواپیمایی که دیواره صوتی را شکسته است

آپلود عکس , آپلود دائمی عکس