گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

هفته‌های فرهنگی آذربایجان در ایرن و جهان برگزار شود

مشاوررئیس جمهوری و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه جمهوری اسلامی ایران گفت: انسجام مهمترین و اصلی‌ترین نیاز جامعه امروز ایران بوده و آذربایجان اصلی‌ترین کانون فرهنگی، تاریخی و تمدنی برای انسجام در ایران اسلامی است.

 

به گزارش خبرنگار ایلنا سیدرضا صالحی‌امیری امروز در آیین تودیع و معارفه‌ مدیرکل جدید مرکز اسناد و کتابخانه ملی شمالغرب کشور در تبریز اظهار داشت: در حوزه فرهنگی مهمترین و اصلی‌ترین بحث موضوع انسجام است و انسجام فرهنگی یک ضرورت حیاتی برای بقای جامعه محسوب می‌شود.

وی جامعه ایران را یک جامعه‌ ارگانیک خواند و گفت: برخلاف جوامع غربی که مکانیکی و غیر طبیعی است، در ایران انسجامی برقرار بوده که منحصر به فرد است و این انسجام براساس مشیت الهی شکل گرفته است.

پاورپوینت حسابرسی (2)

پاورپوینت حسابرسی (2)



قیمت:140000ریال

 

 

موضوع :

حسابرسی (2)

فرمت فایل: PPT (قابل ویرایش)

فهرست :

فصل اول: کلیات

فصل دوم : موجودیهای صندوق بانک

فصل سوم : سرمایه گذاریها در سهام ، اوراق قرضه و اسناد خزانه

فصل چهارم: حسابها و اسناد دریافتی

فصل پنجم : موجودیهای جنسی و قیمت تمام شده

فصل ششم : دارائیهای ثابت

فصل هفتم : بستانکاران و سایر اقلام بدهی ( حسابها و اسناد پرداختی )

فصل هشتم : دیون با کارمزد و بدهی احتمالی

فصل نهم : حقوق صاحبان سهام

فصل دهم: رسیدگی تفصلی به اقلام درآمد و هزینه

فصل یازدهم : گزارش حسابرسی


جهت دانلود محصول اینجا کلیک نمایید

 

نکاتی درباره اسناد رسمی و عادی

نکاتی درباره اسناد رسمی و عادی

سند، نوشته‌ای است که در مقام دعوا قابل استناد باشد و به زبان ساده‌تر، سند، به نوشته‌ای گفته می‌شود که هم شخص خواهان و هم شخص خوانده برای اثبات ادعای خود در دادگاه از آن استفاده می‌کنند.

سند به دو نوع رسمی و عادی تقسیم می‌شود. سند رسمی آن است که توسط ماموران رسمی و در حدود صلاحیت آنان و مطابق قانون تنظیم شود؛ مانند اسنادی که توسط ماموران اداره ثبت اسناد و املاک یا توسط دفاتر اسناد رسمی تنظیم می‌شود.در مقابل سند رسمی، سند عادی قرار دارد که مصادیق و نمونه‌های آن در اطراف ما بسیار است. از جمله نمونه‌های اسناد عادی می‌توان به اجاره‌نامه‌هایی که در بنگاه‌های املاک تنظیم می‌شود، اشاره کرد. 

 انواع اسناد رسمی

اسناد رسمی را می‌توان به انواع مختلف تقسیم کرد: 

اسناد قانونی: مثل قانون اساسی، قوانین عادی، آیین‌نامه‌ها و تصویب‌نامه‌ها. 

اسناد اداری: اسنادی است که توسط سازمان‌های اداری کشور، در حدود وظایف و صلاحیتشان تنظیم می‌شود، از قبیل احکام استخدام، دستور پرداخت حقوق و ...

اسناد قضایی: مدارکی که توسط مأموران دادگستری، اعم از قضات و کارمندان اداری و نیز ضابطان دادگستری در حدود صلاحیت آنها بر وفق مقررات تنظیم می‌شود. از قبیل احکام دادگاه‌ها، قرار‌ها، صورت‌مجالس تنظیمی مراجع قضایی، گزارش‌های مأموران ابلاغ و احضار و مأموران انتظامی در حدود مسایل قضایی. 

 دخالت مأمور رسمی

تنظیم‌کننده سند باید مأمور رسمی باشد. مأمور رسمی اعم است از اینکه مستخدم دولت باشد مثل کارمندان ثبت اسناد و اداره آمار و ثبت احوال که اسناد ثبت و اسناد سجلی را تنظیم می‌کنند یا اینکه مستخدم رسمی دولت نباشد اما برای تنظیم اسناد رسمی بر طبق قانون مأموریت یافته باشند. 

مانند سردفتر اسناد رسمی که اسناد مربوط به معاملات و و تعهدات را تنظیم و ثبت می‌کنند و نیز سردفتران ازدواج و طلاق که در این رابطه سند ازدواج و طلاق را تنظیم کرده و به ثبت می‌رسانند. بنابراین هر ‌گاه کسی بدون داشتن ابلاغ رسمی در تعیین سمت، به تنظیم سند مبادرت کند یا کسی که از کار برکنار شده است، بعد از برکناری، سند تنظیم کند یا کسی که اصلا ارتباطی با دولت ندارد در نوشتن سند دخالت کند، آن سند نمی‌تواند عنوان رسمی پیدا کند. در مورد دخالت مأمور رسمی منظور این نیست که تمام سند را مأمور بنویسد بلکه حضور و نظارت او و اقدامی که او باید درباره سند انجام دهد، لازم است. 

در دفتر اسناد رسمی، منشی سند را می‌نویسد اما این نوشتن، تحت مراقبت، اطلاع و حضور سردفتر است و سردفتر هویت متعاملین را شخصا یا به وسیله معرف احراز می‌کند. 

مأمور رسمی برای تنظیم سند باید در حال اشتغال باشد، اگر مأموری که از خدمت منفصل شده یا در حال مرخصی و معذوریت است، سندی تنظیم کند، این سند رسمی نیست؛ هر چند کسی از اینکه او در حال مرخصی است یا منفصل شده است، اطلاعی نداشته باشد. ملاک، ابلاغ حکم به او است. به عنوان مثال، سردفتری ممکن است به حکم محکمه انتظامی سردفتران برای 6 ماه، معلق شود که در این صورت، تمام اسنادی که در فاصله صدور حکم تعلیق قطعی و ابلاغ حکم به او تنظیم می‌شود و او ثبت می‌کند، سند رسمی است اما هر ‌گاه بعد از ابلاغ و طی 6 ماه تعلیق، سندی ثبت کند، چون فاقد سمت است، آن سند رسمی محسوب نمی‌شود. 

آغاز صلاحیت مأمور نیز تابع ابلاغ سمت به او است. سردفتری که در تدارک مقدمات سردفتری است یا در حال گرفتن ابلاغ است، تا لحظه‌ای که حکم سر دفتری به او ابلاغ نشده، دخالت او در تنظیم سند فاقد جنبه رسمی است. 

 صلاحیت مأمور رسمی 

مأمور رسمی که در تنظیم سند دخالت می‌کند، باید صلاحیت قانونی داشته باشد. مأموری که صلاحیت تنظیم سند را دارد، باید در حوزه مشخص و معین که مأموریت دارد، عمل کند. 

به عنوان مثال سردفتر اسناد رسمی تهران که صلاحیت تنظیم و ثبت اسناد رسمی را دارد، نمی‌تواند از حوزه تهران خارج شود و در اصفهان به تنظیم اسناد بپردازد.

صلاحیت محلی سر دفتران بر طبق قانون ثبت به آیین‌نامه واگذار شده بود و در اوایل تأسیس ثبت اسناد هر سردفتر فقط می‌توانست معاملات مربوط به ناحیه خود را ثبت کند اما چون در عمل مشکلاتی را ایجاد می‌کرد، صلاحیت محلی به این معنی را ملغی ساختند و دفا‌تر اسناد رسمی می‌توانند معاملات همه نقاط کشور را ثبت کنند، یعنی اگر متعاملین به دفترخانه اسناد رسمی تهران مراجعه کردند، می‌توانند هر نوع نقل و انتقال را با سند رسمی انجام دهند، حتی اگر ملک مربوط به نقاط دیگر کشور باشد. دفترخانه محلی است که سردفتر برای انجام کار و وظایف دفتری خود در نظر می‌گیرد و آن را به اداره ثبت اسناد محل و مرکز اطلاع می‌دهد. سردفتر ابلاغ سردفتری را برای‌‌ همان محل دریافت می‌‌کند. سردفتری که برای اصفهان تعیین شده است، نمی‌تواند دفترش را به تهران منتقل کند؛ حتی در داخل شهر نیز بدون اطلاع و اجازه اداره ثبت نمی‌تواند محلش را تغییر دهد و به نقطه دیگری از شهر منتقل کند.گاهی مأمور رسمی به حکم قانون در موارد مشخصی از تنظیم سند منع شده، یعنی صلاحیت او محدود شده است. در چنین مواردی اگر او خلاف این محدودیت عمل کند، سند فاقد جنبه رسمی است. مثلا در ماده ۳۱ قانون دفا‌تر اسناد رسمی و قانون سر دفتران و دفتر یاران سال ۱۳۵۴ تصریح شده، سر دفتران و دفتریاران نباید اسنادی را که مربوط به خود یا کسانی که تحت ولایت یا وصایت یا قیمومت آنها هستند یا با آنها قرابت نسبی یا سببی تا درجه دوم از طبقه سوم دارند یا در خدمت آنها هستند، ثبت کنند. 

در صورتی که در محل، دفترخانه دیگری نباشد، سند با حضور دادستان شهرستان محلی که دفترخانه در حوزه آن واقع است یا رییس دادگاه بخش (دادگاه عمومی) یا نماینده آنها با توضیح مراتب در ذیل آن در‌‌ همان دفترخانه تنظیم و ثبت خواهد شد. 

استحکامی که قانونگذار برای سند رسمی قایل شده، به لحاظ دخالت مأمور بی‌طرف و غیر ذی‌نفع دولت در تنظیم سند است. حال اگر مواردی پیش آید که سند مربوط به سردفتر یا اقوامش باشد و آن سند را ثبت کند، سند عادی می‌شود. 

در عین حال قانونگذار توجه کرده که سردفتر و نزدیکانش در محلی که فقط یک دفترخانه موجود است، از حق تنظیم سند رسمی محروم نشوند و به همین دلیل، چاره‌اندیشی کرده و حضور دادستان یا رییس دادگاه یا نماینده قانونی آنها را در این موارد برای رسمیت ‌دادن به سند تصریح کرده است. 

اگر چنین مواردی حادث شود که دفترخانه منحصر به فرد باشد و اسنادی مربوط به سردفتر یا نزدیکانش، نیاز به ثبت رسمی داشته باشند، سردفتر موضوع را به دادستان (هم‌اکنون رییس دادگستری) اعلام می‌کند که با اعزام نماینده و حضور او سند تنظیم و حضور نماینده نیز در سند تصریح می‌شود. 

 رعایت ضوابط و تشریفات قانونی

سردفتر اسناد رسمی، سردفتر ازدواج و طلاق، مأمور ثبت احوال، مأمور اداره ثبت اسناد و املاک، مأمور صدور گواهینامه رانندگی، مأمور صدور گذرنامه و همه مأموران سازمان‌های دولتی و خدمات عمومی که مأموریت تنظیم اسنادی را بر عهده دارند، باید طبق قانون و شرایط و مقررات پیش‌بینی‌شده برای تنظیم سند اقدام کنند؛ در غیر این صورت، از حدود قانون خارج شده و مسئولیت دارند. ضوابط و تشریفاتی که قانون پیش‌بینی کرده، به یک درجه از اهمیت نیست. بعضی ضوابط و تشریفات به اندازه‌ای اهمیت دارد که اگر رعایت نشود، سند را از رسمیت می‌اندازد و دسته‌ای دیگر تأثیری در رسمیت آن ندارند.

 تفاوت اسناد رسمی و عادی

از جهات مختلف، اسناد رسمی با اسناد عادی تفاوت دارد:

 ۱- سند رسمی، قدرت اجرایی دارد. در حالی که اصل در اسناد عادی، نداشتن قدرت اجرایی است. 

۲- تاریخ سند رسمی، هم از لحاظ اصحاب دعوی و هم از نظر اشخاص ثالث، معتبر است. این در حالی است که تاریخ سند عادی، برای اشخاص ثالث مؤثر نیست.

۳- در مورد سند رسمی، فقط ادعای جعل قابل طرح است، در حالی که سند عادی در معرض ادعای جعل بوده و نیز قابل تکذیب (تردید و انکار) است. 

۴- سند رسمی، تابع تشریفاتی است که از قبل قانون معین کرده، در حالی که اصل در سند عادی، نبود تشریفات است. 

۵- مأمور رسمی دولت در تنظیم سند رسمی، دخالت دارد، در حالی که سند عادی را افراد به هر نحوی که بخواهند، تنظیم می‌کنند. 

۶ - در صورت مفقود شدن سند رسمی، تهیه رونوشت از آن به سادگی ممکن است اما با گم شدن سند عادی نمی‌‌توان از رونوشت آن به طور کامل استفاده کرد. 

مزایای اسناد رسمی

1- اسناد رسمی بین طرفین تنظیم‌کننده و جانشین قانونی آنها از قبیل ورثه معتبر است.

2- تاریخ سند رسمی نه تنها نسبت به طرفین معامله بلکه نسبت به سایر اشخاص نیز اعتبار دارد.

3- در مقابل اسناد رسمی، انکار و تردید مسموع نیست و فقط می‌توان ادعای جعل کرد. 

 چگونه اسناد عادی، اعتبار اسناد رسمی پیدا می‌کند؟

1- شخصی که سند عادی علیه او اقامه شده است، صدور آن را از جانب خود تایید کند.

2- در دادگاه ثابت شود که سند عادی که مورد انکار قرار گرفته، از سوی شخص منکر قبلا به امضا و مهر رسیده است.

سفرنامه پاریس و آمستردام

روز جمعه 16 آبان 1393 عازم سفری ده روزه به شهرهای پاریس، بروکسل و آمستردام شدیم. در این سفر جمعی از استادان تاریخ از دانشگاه های مختلف کشور عزیزمان ایران، به منظور شرکت در همایش مناسبات تمدنی و فرهنگی ایران و فرانسه حضور داشتند. در این ده روز، برنامه اصلی گروه در پاریس بود. بنابراین هفت روز را در پاریس استقرار داشتیم، یک روز در بروکسل و دو روز در آمستردام. آنچه در پی می آید، مشاهدات و دریافت های صاحب این قلم از جامعه پاریس، بروکسل و آمستردام است:

1-    پاریس مشهور به شهر عشاق و نور است. می گویند پاریس هیچ وقت نمی خوابد. شب هایش نیز زنده و بیدار است و با روزهایش فرقی ندارد. واقعا همین گونه است. شهر در شب ها نشاط بیشتری دارد. نورپردازی شهر، در کنار معماری یکپارچه و هماهنگ و در عین حال تاریخی، چهره رمانتیکی بی حد و حصری را به شهر بخشیده است. وقتی در خیابان های شهر که در احاطه ساختمان های قدیمی، اما زیبا و یکدست قرار دارد، قدم میزنی یاد بزرگان و نام آورانی می افتی که در گذشته نه چندان دور در همین خیابان ها راه رفته اند و در کافه هایش قهوه خورده اند و در پارک هایش پرسه زده اند و تاریخ سازی نموده اند. بزرگانی مانند منتسکیو، ولتر، ویکتور هوگو، شاتو بریان، ژان ژاک روسو، مارکس، انگلس، مارسل پروست و... . در خیابان سن ژرمن کافه ای قرار دارد به نام کافه دوفلوغ که پاتوق این اندیشمندان بوده است. از حیث تاریخ پاتوق، این کافه در پاریس اهمیت یه سزایی دارد. پاریس برای ما بیشتر بازتاب رویه مثبت بورواژوازی غربی است. رویه ای که ساحت اندیشه و فکر و ایده های متنوع انسانی است. این روشنفکران صرفا اهل علم نبودند. بلکه به معنای واقعی روشنفکر بودند و می خواستند در عرصه اجتماع باشند و تاثیر بگذارند. روسو و سارتر در کافه ها و پارک ها برای مردم از فلسفه، آزادی و عدالت سخن می گفتند. این روشنفکران تنها با نخبگان جامعه مراوده نداشتند، بلکه با توده مردم هم در ارتباط بودند. به یاد بیاوریم تلاش های سیمون دوبوار و همسرش ژان پل سارتر را در همین پاریس که به تشکیل انجمن حمایت از حقوق انسانی جمیله بوپاشا، قهرمان انقلاب الجزایر، انجامید. شریعتی ما هم شاید تحت تاثیر همین فضای روشنفکری توده گرای پاریس بود که در ایران توانست با طیف وسیعی از مردم، نه فقط دانشگاهیان، ارتباط گفتمانی برقرار کند.

2-    نظم اجتماعی خاصی در شهر پاریس حاکم است. ترافیک تقریبا ندارد. جوی آب و تیر چراغ برق و علمک گاز و... در کوچه و خیابان ها دیده نمی شود. حدود صد سال پیش در معماری این شهر به گونه ای عمل شده که همه این ها در زیر سطح شهر تعبیه شده است. اصطلاحا می گویند پاریس عین پنیر زیرش سوراخ است و انگار شهر دیگری زیر شهر جود دارد. حتا از توریست ها پول می گیرند و فاضلاب و دیگر تاسیسات زیر زمینی پاریس را نشان می دهند.

3-    کسانی مانند آقای کاتوزیان می گویند غرب مظهر عقلانیت و خردورزی است. از جهاتی شاید صحیح باشد ولی حکم مطلق صادر کردن نمی تواند درست باشد. در همین شهر می توان نمادهایی از خرافه گرایی و حماقت ورزی را دید. یکی از پل هایی که بر روی رود سن قرار دارد، معروف است به پل عشاق. دختران و پسرانی که پیوند عاشقانه ای با یکدیگر بسته اند، برای تحکیم و پایداری این پیوند بر نرده های این پل قفل هایی می زنند تا به آرزویشان نایل شوند و از معشوق خود تا قیام قیامت دور نیفتند. فال قهوه و.. از دیگر نمادهای خرافه گرایی در این سرزمین است. بر روی پل عشاق یاد جمله معروف سینوهه افتادم که تا انسان هست حماقت نیز هست.

4-    پاریس نخستین رتبه را در جذب جهانگرد در دنیا داراست. چیزی در حدود 70 میلیون نفر جهانگرد در سال از این شهر دیدن می کنند. مدیریت شهری تمهیدات لازم را برای ورود این همه توریست اندیشیده است. شهر هم جذابیت های لازم را برای جذب این همه جهانگرد به طور بالقوه در خود دارد. موزه لوور، کاخ ورسای، مقبره ناپلئون، دانشگاه سوربن، خیابان شانزلیزه و... برخی از این جاذبه های گردشگری است. اما در میان همه این اماکن گردشگری، جذاب ترین و هیجان انگیزترین مکان، کلیسای پانتئون و موزه لوور بود. کلیسای پانتئون به این جهت که مقبره بزرگانی همانند روسو، ویکتور هوگو و خیلی های دیگر در آن قرار دارد. فضای معنوی گیرایی دارد که برای من یادآور آرامگاه حضرت حافظ است. البته این فقط یک قیاس است. صد البته که این کجا و آن کجا.

دوم، موزه لوور که بازدید آن بسیار هیجان آور بود. به ویژه آن گاه که به بخش ایران وارد می شوی. عظمت و شکوه فرهنگ و تمدنی را پیش چشمانت می بینی که بی نظیر است. هیچ بخش موزه، شکوه و عظمت بخش ایران را ندارد. این بخش از موزه را حذف کنید، آسیب جبران ناپذیری به آن وارد می شود. بهرحال مایه افتخار هر ایرانی است که به این گذشته درخشان و شکوهمند ببالد.

5-    در این سفر نشستی علمی با پروفسور یان ریشار داشتیم. جلسه خوبی بود. در باره تاثیر اسناد فرانسوی در مطالعات ایران و خاورمیانه سخن گفتند. مدعای ایشان این بود که خیلی از تحقیقات تحت تاثیر اسناد آرشیوهای انگلیسی است و نسبت به اسناد آرشیوهای فرانسوی غفلت زیادی صورت گرفته است. این مسئله باعث جهت گیری های خاصی در مطالعات تاریخی شده است که بنیاد آن سوگیری هایی است که در اسناد انگلیسی وجود دارد. برای نمونه به زعم ایشان کارگزاران و دولتمردان ایرانی که به شدت مورد شماتت مورخان تاریخ معاصر ایران قرار می گیرند، نشات گرفته از همین تصویرسازی های منفی است که در اسناد انگلیسی وجود دارد. در حالی که به استناد اسناد فرانسوی این دولتمردان چندان چهره های نامقبولی نبودند. نمونه ای که یان ریشار می آورد در باره وثوق الدوله است. به زعم او اگر او منفور است به خاطر محوریت اسناد انگلیسی در پژوهش های مربوط به اوست. در حالی که در اسناد فرانسوی تصویر مثبتی از او ارائه شده است.

6-   نشست علمی دیگری هم در این سفر با فرانسیس ریشار، نسخه شناس معروف فرانسوی داشتیم. این نشست در قالب یک کارگاه آموزشی برگزار شد که در کل خوب بود. ایشان همانند یان ریشار بسیار رفتار متواضعانه ای داشتند. فرانسیس در این کارگاه در باره کدیکولوژی (نسخه شناسی) سخن گفت که همراه بود با نمایش برخی از نسخه های خطی فارسی توضیحات آموزنده ای داشت ولی بهرحال در قالب نسخه شناسی سنتی بود و با مباحث جدید نسخه شناسی نسبتی نداشت. همانند نسخه شناس های بزرگ کشورمان مانند دانش پژوه و ایرج افشار که اتفاقا به نیکی از این بزرگان یاد می نمود. به ویژه از محمد تقی دانش پژوه که او را نخستین استاد خود که فراوان از او آموخته، یاد کرد.

به ایشان در این نشست با توجه به این که مسئولیتی در کتابخانه ملی پاریس دارند، پیشنهاد کردم که به دنبال انعقاد تفاهم نامه ای میان کتابخانه های ملی کشورهای خواهان باشند تا فهارسی که منتشر می شود دو زبانه باشند: یکی به زبان اصلی نسخه ها و دوم به زبان کشوری که در کتابخانه ملی آن کشور این فهارس منتشر می شود. مثلا اگر کتابخانه ملی فرانسه به دست خود استاد ریشار فهرست نسخه های فارسی را منتشر می کند، اگر به زبان فارسی(زبان اورجینال نسخه ها) و زبان فرانسوی منتشر می کرد دیگر نیازی به ترجمه نبود. ضمن اینکه جستجوی نسخه ها را در کتابخانه ها آسان تر می نمود.

7-    نشست علمی سوم که در این سفر داشتیم، همایش یک روزه مناسبات فرهنگی و تمدنی ایران و فرانسه بود که در خانه فرهنگ ایران و از سوی موسسه AFPEC و انجمن ایرانی تاریخ برگزار گردید. 8 سخنرانی در این همایش یک روزه ارائه شد که در میان آنها می توان به سخنرانی های خوب دکتر نادر نصیری مقدم از دانشگاه تهران (با عنوان چرا حفاری های باستان شناسی فرانسوی ها از شوش دانیال آغاز گردید؟)، دکتر داریوش رحمانیان از دانشگاه تهران (با عنوان: فرانسه و تحول اندیشه سیاسی ایران در عصر قاجاریه)، دکتر نصرالله صالحی (با عنوان: نقش خاندان فروغی در ورود فرهنگ فرانسوی به ایران) از دانشگاه فرهنگیان و... اشاره نمود. سخنرانی صاحب این قلم نیز در باره نوگرایان عثمانی و جامعه فرانسه بود که ارائه گردید. نکته بدیع سخنرانی من شاید اشاره و ارائه گزارشی از نامه نگاری ها و مراودات مصطفی رشید پاشا و مدحت پاشا با اگوست کنت بود. از قرار معلوم انجمن تاریخ و موسسه AFPEC به صورت مشترک مجموعه مقالات همایش را منتشر خواهند نمود. در حاشیه همایش گفتگوی خوبی با دکتر نصیری مقدم داشتم. غیابی و کتبی همدیگر را می شناختیم. پژوهشگری بسیار کوشا و در عین حال بسیار صمیمی و متواضع دیدم این هم وطن فرهیخته را. سخنرانی خوبی نیز ایراد کردند که با دغدغه های ایرانی همراه بود. حفظ این روحیه ایران دوستی از سوی فرهیختگان ایرانی مقیم خارج هم غنیمت است و هم مایه مباهات.

همایش که با استقبال خوبی از سوی فرانسوی ها همراه شده بود، ساعت 22 پنچشنبه شب به پایان رسید.

8-   امروز جمعه است و با جمعی از دوستان همکار ایرانی عازم بروکسل هستیم. بازدید یک روزه از بخش قدیمی شهر بروکسل خواهیم داشت و شب به سمت آمستردام حرکت می کنیم. دو شب در آمستردام خواهیم بود و انشاالله یک شنبه بعد از ظهر به سمت وطن عزیزمان ایران پرواز خواهیم کرد. حال که به این قسمت سفرنامه رسیده ام، در جاده به سمت بروکسل می رویم. باران شدیدی در جاده می بارد. دکتر صالحی بغل دستم نشسته و دکتر رحمانیان آنطرف تر غزلی از دیوان حاقظ را با بیانی سرشار از احساس می خواند. راننده ایرانی بسیار کم حرف ماشین ما هم با یک موسیقی ناب و دلنشین ایرانی در این فضای رمانتیک باران و حافظ از ما پذیرایی می کند. خسته شدم از نوشتن. لرزش های ماشین چشمها را زود خسته می کند. ضمن اینکه هوس کرده ام در فضای رمانتیک شعر و جاده و حافظ و موسیقی، به دکتر رحمانیان بپیوندم و با شعر ناب ایرانی، آن هم از نوع حافظانه اش، دل را سیراب کنم. یعنی داریم آرام آرام دلتنگ ایران مان می شویم. سخت است تحمل تلخی خاک غریب. در طول سفر با اینکه از مشاهده طبیعت بکر و زیبای اروپا لذت میبردم، ولی به این هم با ترس فکر می کردم که اگر تنها به این سفر می آمدم ، سفری چند روزه و نه اقامت دائم، دق می کردم. واقعا تحملش سخت است، حداقل برای من. ولی انگار فقط من چنین حسی ندارم. همراهان هم چنین نظری داشتند و غلیظ تر ایرانیانی که اینجا اتفاقی دیدیم که همه از آرزوی بازگشت سخن می گویند.

9-    با توجه به این که مدت حضور مان در بروکسل یک روز بود فقط توانستیم مرکز شهر بروکسل، میدان تاریخی بزرگ شهر و مرکز اتحادیه اروپا را ببینیم. هوا همچنان بارانی بود. ساعتی هم برای خرید اختصاص دادیم. اجناس ارزان تر از پاریس بود. در همه جای شهر مجسمه کودکی 6-7 ساله که ایستاده در حال ادرار کردن است، نگاه ها را جلب می کند. افسانه هایی هم در باره این کودک که چه دارد می کند، در میان مردم بلژیک رایج است. یکی از این افسانه ها این است که او با ادرارش جلو هجوم دشمنان را به شهر بروکسل می گیرد. عجب شجاعتی و عجب دشمنان بی بخاری که به ادرار کودک بچه ای میدان را خالی کرده اند!!!!

10-                  اما آمستردام. شهری بسیار زیبا و حلزونی شکل که محصور در میان کانال های آب است، به مانند ونیز ایتالیا. شهر شلوغ تر از پاریس و بروکسل است و ازین جهت برای ما جذاب تر به نظر آمد. نه این که به شلوغی عادت داریم و در خلوتی خیابان ها و کوچه ها دلمان می گیرد. مرکز اصلی شهر بافت معماری بسیار زیبایی داشت. مردمانش چه مهاجر و چه بومی، شاد و سرزنده تر بودند و حتا می توان گفت زیباتر. اجناس هم ارزان تر بود. در کل برای توریست ها شهر جذابی می تواند باشد. کل شهر را با قایق گشت زدیم و بناهای مختلف و مشهورش را مانند ساختمان کتابخانه ملی دیدیم. ولی چون آخر هفته است متاسفانه کتابخانه ها و دانشگاه ها تعطیل است و امکان انجام دیدارهای علمی نامقدور.

بازگشت ما به تهران یکشنبه 25 آبان است. ساعت 12 به وقت آمستردام سوار هواپیما شدیم. پس از دو ساعت پرواز، برای سوخت گیری توقفی یک ساعته در بوداپست داشتیم. از آسمان رود دانوب را دیدیم که دو شهر بودا و پست را از هم جدا کرده است. آسمان ابری است و هوا همچنان بارانی. دوباره در آسمانیم تا چند ساعتی دیگر انشاالله به ایران عزیزمان برسیم. زیاد استرس پرواز ندارم. خلبان ماهری داریم. خیلی خوب و استادانه نشست و برخاست می کند. فکر می کنم به خاطر این است که همسر گرامی اش در این پرواز همراه اوستJ.             

کارگاه نسخه شناسی فرانسیس ریشار (پاریس20/8/1393)

فرانسیس ریشار یکی از نسخه پژوهان بنام فرانسوی است که به زبان های مختلف از جمله فارسی، عربی و ترکی آشناست. مهم ترین اثر ایشان انتشار نسخ فارسی کتابخانه های فرانسه است. این کارگاه در جمع استادان تاریخ در خانه فرهنگ ایران در پاریس برگزار گردید.

اهم نکاتی که ایشان در این کارگاه ایراد کردند، شامل مطالب زیر است:

1-   دو نفر در زمان رنسانس به ایران و چند کشور مسافرت کردند. برادران ویکتی در این سفر حدود 200 نسخه خطی را وارد ایران کردند. نسخ خطی اول فلورانس بودند اما بعد به پاریس منتقل شدند. در دوره شاه عباس هم چند کاتولیک از اصفهان به پاریس نسخ هایی را منتقل کردند. مهم تر از همه، سفارت فرانسه در استانبول نسخ زیادی را به پاریس منتقل نمود و در کتابخانه شاه فرانسه جا گرفت. سرچشمه سوم مسافرانی بودند که از پاریس به ایران رفتند و کتاب هایی را از اصفهان منتقل کردند. کلنل پلیه که در هند مستقر بود و نفر دوم کلنل ژانتی که خیلی مهم بوده، در این زمینه خیلی نقش داشته اند.

2-    بعد از انقلاب فرانسه اکثریت نسخ خطی فرانسه به کتابخانه ملی منتقل شده که الان حدود 2600 نسخه است. کلکسیون دوم کتابخانه مدرسه زبان های شرقی است که توسط کلیرگ تاسیس شده که حدود 200 نسخه است. این کلکسیون چند بار فهرست نویسی شده است.

3-   نسخ خطی عربی کتابخانه ملی پاریس نزدیک به 8000 است. در کتابخانه زبان های شرقی حدود 2000 است.

4-    1400 نسخه ترکی در کتابخانه ملی و 300 نسخه در کتابخانه زبان های شرقی است.

5-   اولین کسی که ازش کمک گرفتم محمدتقی دانش پژوه بوده است که چیزهای زیادی از ایشان آموختم. قصدم ارائه تمام نسخه ها در اینترنت است ولی تا این آرزو تحقق یابد، راه درازی در پیش است. ارائه کتابشناسی از این نسخه ها در قدم اول و بعد ارائه کدیکولوژی نسخه (نسخه شناسی) گام دوم ما است.

6-   نسخه های خطی فارسی موجود در پاریس حاوی اطلاعات بسیار ارزشمندی است. این نسخه ها از قدیم الایام تا انقلاب اسلامی را در برمیگیرد. کدیکولوژی این نسخه ها می تواند آگاهی های تاریخی ذیقیمتی در اختیار ما قرار دهد.

7-   نسخه های خطی یونانی تاریخ کتابت ندارند. کاغذ شناسی در این زمان خیلی اهمیت پیدا می کند. کارهایی که ایرج افشار و محسن جعفری مذهب در ایران در این باره انجام داده اند، حائز اهمیت است.

8-   یکی از نکات قابل توجه در کدیکولوژی جابجایی نسخه ها است که در طول زمان های مختلف این نسخه ها در شهری استنساخ شده و فروخته شده به کس دیگری در شهری دیگر و یا اهداء شده به سلطانی در مرکز حکومت. مطالعه مهرها  در این جهت بسیار کمک کننده است. موزه ای در دوبلین بنام چستر کلکسیونی ازین مهرها را در اختیار دارد. نیز کلکسیونی در تاشکند.

9-   اینک در باره جلد و آرایش و تزیین نسخه ها کارهای خوبی در حال انجام است. ضمن اینکه گرایش های زیادی به مطالعه ویژگی های هنری نسخه ها بویژه نسخه های فارسی که این مختصات هنری از قبیل مینیاتور را دارند، پیدا شده است.

چند نکته بسیار حائز اهمیت است:

1-   چاپ علمی و محققانه نسخه ها باید در اولویت باشد. همیشه قدیمی ترین نسخه بهترین نسخه نیست. باید در چاپ نسخه اشراف تاریخی و کدیکولوژیک باید در تلازم با هم وجود داشته باشد.

2-   نیازمند همکاری های بین المللی گسترده و عمیق هستیم. در این زمینه مشکلات زیاد داریم ولی انشاالله به زودی در این مسیر به موفقیت های بزرگی دست یابیم.

در این که کسانی مانند دانش پژوه و اقشار در ایران ارزش و اهمیت نسخ خطی را به سطح جوان ها و نسل جدید بردند بسیار باید قدر دانست.

3-    درهای مخازن نسخه های خطی را باید به روی جوانان و نسل جدید باز کرد. نگاه تنگ نظرانه نباید به ارائه خدمات در حوزه نسخ خطی داشته باشیم.

در این کارگاه با استاد ریشار در باره ضرورت انعقاد پروتکلی بین المللی میان کتابخانه های ملی دنیا در باره انتشار دو زبانه فهارس نسخ خطی یکی به زبان اصلی و اورجینال نسخه و دیگری به زبان کشوری که نسخه در آنجا قرار دارد. اگر این کار انجام شود دیگر نیازی به ترجمه فهارس نخواهد بود و امکان یافتن نسخه ها هم در کتابخانه ها آسان خواهد گردید. گفتند که در این زمینه گفتگوهایی انجام داده اند با برخی از همکارانشان. بر ضرورت این کار تاکید کردند و اظهاری امیدواری کردند که روزی این آرزو رنگ واقعیت به خود ببیند.

حسن حضرتی

یکشنبه 25 آبان 1393

آسمان بوداپست