گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

جرجانی نابغه ای در پزشکی و داروسازی

در پیشرفت فرهنگ و تمدن اسلامی ، مرز و نژاد معنایی ندارد . چنانکه شاهدیم دانشمندان مسلمان از اقصی نقاط جهان اسلام ، خدمات ارزنده ای را به جهان علم تقدیم کرده اند . در سوریه و مصر نیز دانشمندان و پزشکان بسیاری در زمینه طب و پزشکی به فرهنگ و تمدن اسلامی خدمت کردند .

 در بین پزشکان ایرانی ، پزشکی به نام سید اسماعیل جُرجانی ، از شهرت خاصی برخوردار است .

" اسماعیل بن حسین محمد جرجانی " ، معروف به سید اسماعیل جرجانی ، در گرگان متولد شد . وی به خوارزم سفر کرد و سرانجام در سال 531 هجری قمری در مرو درگذشت . جرجانی منشاء بوجود آمدن رویکردی جدید در طب ایرانی شد و آن ، نگارش آثار پزشکی به زبان فارسی بود که پیش از جرجانی بسیار اندک بوده است .

به بیان دیگر ، نوشته های جرجانی ، به منزله سنگ بنایی برای تهیه آثار پزشکی به زبان فارسی محسوب می شود . درمیان آثار جرجانی ، " ذخیره خوارزمشاهی " از اهمیت ویژه ای برخوردار است . این کتاب ، یکی از بزرگترین کتب طبی به زبان فارسی است . ذخیره خوارزمشاهی ، دایرة المعارفی از بخش های گوناگون پزشکی است . این کتاب شامل بیماری شناسی ، داروشناسی ، گیاه شناسی و بخش های پایه برای درمان بیماریهاست . علاوه بر این ، در این کتاب به بهداشت بدن و دستورات غذایی اشاره شده و اموری که شخص باید طی یک سال انجام دهد ، از قبیل خون گرفتن ، بهداشت دندان و موارد دیگر را توضیح داده است . ذخیره خوارزمشاهی که مجموعه ای از ده کتاب است ، از همان موقع نگارش به عنوان اثری بزرگ و پرحجم شناخته می شد . ذخیره خوارزمشاهی از فارسی به زبان عبری نیز ترجمه شده است .
جُرجانی در طیف گسترده ای از علوم اسلامی ، مانند فلسفه ، منطق و پزشکی ، آثاری را به زبان های فارسی و عربی تالیف کرده است ، به گونه ای که می توان او را در زمره پرکارترین پزشکان ایرانی به شمار آورد .

ذخیره خوارزمشاهی ، از نظر جامعیت و غنای علمی ، تنها با کتاب قانون ابن سینا ، قابل مقایسه است . این کتاب ، مورد عنایت محققان معاصر تاریخ پزشکی در ایران قرار گرفته است . بخش هایی از این کتاب عظیم جرجانی ، تاکنون بارها در ایران به چاپ رسیده و به عنوان منبع و موضوع پایان نامه های متعدد قرار گرفته است .
جرجانی هم پزشک دربار قطب الدین محمد خوارزمشاه بود و هم داروخانه شهر تحت نظر او قرار داشت . به قول ابن ِ ابی اُصَیبعه - پزشک معروف دمشقی - ، جرجانی پزشکی بزرگ و دارای شایستگی های بسیار و علم فراوان بود و ریاست داروخانه خوارزم را که شغل پردرآمدی بود ، بر عهده داشت . این فعالیتها ، مانع از آن نمی شد که جرجانی تالیف کتاب خود را ادامه دهد .

جرجانی خود در این باره گفته است که اشتغال در داروخانه ، تمام وقت او را می گرفته و مانع از آن می شده است که آخرین کتاب خود - جلد دهم ذخیره - را بنویسد . زیرا شمار کسانی که برای معالجه نزد او می آمدند ، بسیار بود . این کار ، فرصت لازم و فراغت فکری مناسب برای او باقی نمی گذاشت . با این وجود ، جرجانی دائرة المعارف خود را با کتاب مربوط به داروشناسی و داروسازی به پایان رساند . او در سال 506 قمری ، خلاصه ای از آن دائرة المعارف را به فرزند سلطان خوارزم تقدیم کرد .

لازم به ذکر است که جرجانی ، طبیب مخصوص او بود . کتاب دیگر جرجانی معروف به " یادگار " است که شامل یک دوره از علم پزشکی و داروسازی است .

منبع : دائرة المعارف بزرگ اسلامی

مردم ورامین و پیشوا پیشگامان نهضت اسلامی

 

مردم ورامین و پیشوا مردمی متدین، انقلابی و آگاه هستند و در طول نهضت مقدس اسلامی در حمایت از مرجعیت امام و انقلاب اسلامی از پیشگامان به شمار می‌روند. در جریان حادثه خونین 15 خرداد و دستگیری حضرت امام خمینی به دست مزدوران پهلوی، مردم این شهر در اعتراض به این اقدام، با پای پیاده عازم تهران بودند که در جلوی پل باقر‌آباد به گلوله بسته شدند و صدها تن از آنان به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. یکی از شاهدان عینی از این واقعه خونین تاریخی چنین نقل می‌کند:
«ساعت حدود 11 صبح روز پانزدهم خرداد 42 برابر با دوازدهم محرم الحرام بود که جمعیت کثیری از مردم منطقه پیشوا در صحن مطهر حضرت امامزاده جعفر(ع) گرد آمده بودند تا شاهد مراسم خاص روز بنی‌اسد ـ که فقط در این شهر انجام می‌شود ـ باشند. در این هنگام ناگاه خبر رسید که حضرت آیت الله العظمی خمینی را دستگیر کردند. تا خبر منتشر شد، همه مردم آمادۀ دفاع از مقام مرجعیت شدند و یکجا از صحن مقدس به قصد تهران حرکت کردند. در این هنگام، پیشنهاد شد که مردم متفرق شوند و با آمادگی بیشتر در ساعت سه بعد از ظهر در صحن مطهر جمع شده و با یک برنامه‌ریزی صحیح حرکت نمایند. اما ساعت دو بعد از ظهر به علت ازدحام بیش از حد جمعیت، بی‌اختیار حرکت آغاز شد و اولین محل در طول مسیر راه، شهرستان ورامین بود که جمعیت می‌باید از آنجا عبور می‌کردند.
تا نزدیکی ورامین از همۀ روستاها به جمعیت ملحق می‌شدند و مردم غیور ورامین که خبر دستگیری امام به آنان رسیده بود نیز خود دو کیلومتر به استقبال مردم پیشوا آمدند و به جمع آنها پیوستند و جمعیت عظیمی را تشکیل دادند و به طرف تهران حرکت نمودند و در طول مسیر، شعارهای «خمینی، خمینی، خدا نگهدار تو/ بمیرد، بمیرد، دشمن خون‌خوار تو»، «مرگ بر این دولت قانون شکن»، «ای شیعیان دستگیر کردند مرجع ما را / خدا براندازد این قوم اعدا را» سر می‌دادند. و برخی نیز شعار «مرگ بر شاه» را بیان می‌کردند و نیز در طول مسیر، ذکر «یا حسین» و «صلوات» هیچ گاه قطع نمی‌شد.
حدود مغرب بود که در نزدیکی پل باقرآباد، با مأمورین رژیم منفور پهلوی رو به رو شدیم. آنان پس از یکی ـ دو اخطار بر روی ما آتش گشودند و در نتیجه جمعی از برادران عزیز ما را در خاک و خون غلطاندند. ما نیز با مقاومت شدید آنها، به عقب رانده شدیم و خسته و نالان و با دلی پر از کینه و بغضِ آن کافران به شهر پیشوا برگشتیم؛ اما در برگشت، چهره شهر عوض شده بود و شهر یک پارچه در عزا، ماتم، ناله، گریه و شیون بود.
آن شب نظامیان حکومت طاغوت، شهر را در  محاصرۀ خود داشتند؛ اما صبح که فرا رسید، موج دستگیری دست اندرکاران این حرکت عظیم آغاز شد و طی آن، به وسیله دژخیمان تعداد زیادی از برادران رشید پیشوا و ورامین و روستاهای اطراف روانۀ زندان گشتند و  در آنجا شرایط سختی را تحمل نمودند. سرانجام دستگیرشدگان پس از تحمل دو سال حبس و گرفتاری شدید، از بند آزاد گشتند. لکن مقاومت آنها باعث گردید تا بارقه‌‌های انقلاب در درون آنها و نسل جوان شعله‌ور گردد و سرانجام این نهال‌های نوشکفته در 22بهمن سال 1357 به درخت تنومند و پرثمر انقلاب تبدیل گردید و مرجع شیعیان جهان از تبعید، به کشور اسلامی ایران بازگشتند و زمام امور را به دست گرفتند»./منبع:نشریۀ 15 خرداد، ش11، سال 1372، ص72؛ آشنایی با سلاله پاکان، ص35. برای آگاهی تفصیلی قیام مردم ورامین و پیشوا، به کتاب «انقلاب اسلامی در ورامین» مرکز اسناد انقلاب اسلامی، رجوع شود.

 

بیانیه جنبش حماسه یوم الله 9 دی

"بسم الله الرحمن الرحیم " بیانیه جنبش حماسه یوم الله 9 دی در آستانه ششمین سالگرد قیام و خروش ملت عاشورایی و بصیرحسینی ایران اسلامی، جبهه وبلاگی و اعضاء همیشه بیدار و آماده عرصه جهاد و شهادت اعلام میدارد ، همچنان که در سال 88 ملت سلحشور ایران اسلامی با خروش و بیداری خود مقابل طغیان گران پست و خود فروخته ایستاده وبا سرکوب و کور کردن چشم نفاق پیروزمندانه به مسیر حق خود ادامه دادند ، ملت شریف وشهادت طلب ایران اسلامی دریوم الله 9 دی به جهانیان و بخصوص اربابان نظام سلطه و چند چهره فتنه گر سال 88 ، یک بار دیگر یادآوری کرد که حتی اگر تمام دنیا در مقابل دین و عزم راسخ آنها صف کشی کنند ، نخواهند توانست بر عزم و اراده و ارادت این ملت به دین و شریعت اسلام و رهبری ولی فقیه کوچکترین خدشه ای وارد کنند و چه بسا تمام قد در برابر فتنه آنها خواهند ایستاد . آری ملتی که در 9 دی حماسه آفرید همان ملتی است که بارها با مهارت شناخت و بصیرت خود بر دهان استکبار و جبهه باطل و یاوه گویان مشت سنگینی را فرود آورد. و دربرخورد با فریب خوردگان پست فتنه در هتک حرمت عزای حسینی و خیمه سید الشهداء علیه السلام ، به رغم خواسته و تصور دشمنان چنانچه که دشنان در قیام عاشورا نتوانستند به مقصد خود برسند بار دیگر خون بر شمشیر پیروز گردید و بصیرت ملت انقلابی و شهید پرور ایران اسلامی با درس از عاشورای حسینی بر همه خواسته های دشمن مهر (باطل شد) زده و بار دیگر چهره واقعی منافقان را افشا کرد و به زباله دان تاریخ فرو انداخت.چرا که مشعل حماسه حسینی هرگز خاموش شدنی نیست. همچنان که رهبر و امام و مقتدایمان اینگونه فرمودند: ((این فتنه، صرفا منحصر به حضور عده‌ای افراد در خیابان‌ها نبود، بلکه ناشی از یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود، و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت، که چنین هم شد. همانگونه که در ابتدای انقلاب، محرم به کمک این مردم آمد و امامخمینی(ره) فرمود خون بر شمشیر پیروز است، در قضایای 9 دی هم، عاشورا بهکمک ملت آمدو حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق کرد. نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در سالگرد این حماسه، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعده های الهی تبیین شود.)) دیدار اعضای ستاد بزرگداشت حماسه 9 دی با رهبر انقلاب 1390/09/21 اکنون که با شنیدن خبر های خوش دستیابی به علوم و فنون راهبردی عزیزان و غیور مردان این سرزمین دشمن تاب و تحمل این همه موفقیت های فرزندان این آب و خاک را ندارد و به هر کاری دست میزند و لحظات آخر حضور ننگین خود را سپری میکند؛ وظیفه ماست که طبق خواسته ولی فقیه باید همواره در هر کجا با چشم باز و بصیر بر همه امور مسلط باشیم و حتی در فضای سایبر که جولانگاه جنگ نرم دشمن به حساب می آید را از وجود خود و از روشنگری های خود عطر افشان نماییم. و به همه بفهمانیم که ما همواره پیرو دین و شریعت و آماده جانفشانی پشت سر امام و مقتدای خود حضرت آیت الله سید علی خامنه ای (مد ظله العالی) هستیم. به امید پیروزی جبهه حق بر باطل و رسوایی عالم گیر فتنه گران شرق و غرب، مابر بیعت خودو بر پیمان سربازی در نبرد همیشگی حق علیه باطل ، به فرماندهی امیر و امام قافله صبر و بصیرت تا ظهور منجی ، پای فشرده و از حضرت باریتعالی ، توفیق اتصال به این خدمت را خواستاریم . ازدوستان جبهه وبلاگی غدیر و اعضاء همیشه آماده دعوت میشود در هر چه باشگوه تر برگزار شدن یوم الله 9 دی بنر ومتن بیانیه و یا مقالات و متن های ادبی ؛عکس؛طرح و پوستر های محتوایی 9 دی را در وبلاگها و وبسایت های خود کار کرده و به جبهه با(( لبیک یا خامنه ای)) اعلام فرمایید تا ثبت نام شما صورت گیرد. لبیک های عمار های سید علی را می توانید در همین پست مشاهده فرمایید. ان تنصروالله ینصر کم و یثبت اقدامکم برای حمایت و پیوستن به اعضاء جبهه این بیانیه را در وبلاگ یا سایت خود منتشر کنید :

زندگینامه امام حسین (ع)

زندگینامه امام حسین (ع)

دومین فرزند برومند حضرت علی و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ایشان باد، در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود.

چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص ) رسید، به خانه حضرت علی (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بیاورد. اسما او را در پارچه ای سپید (2) (س ) آمد و اسما پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ (3) او اقامه گفت . به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش ، امین وحی الهی ، جبرئیل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) چون علی برای تو بسان هارون (5) که به عربی (حسین ) خوانده می شود نام بگذار. (4)برای موسی بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پیغمبران هستی .
و به این ترتیب نام پرعظمت "حسین " از جانب پروردگار، برای دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برای کشت ، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او (6) فرزندش به عنوان عقیقه (7) نقره صدقه داد.

حسین (ع ) و پیامبر (ص )
از ولادت حسین بن علی (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفی که پیامبر راستین اسلام (ص ) درباره حسین (ع ) ابراز می داشت ، به بزرگواری و مقام شامخ پیشوای سوم آگاه شدند. سلمان فارسی می گوید: دیدم که رسول خدا (ص ) حسین (ع ) را بر زانوی خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانی ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستی ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهای خدایی که نه نفرند و خاتم ایشان ، (8) قائم ایشان (امام زمان "عج ") می باشد.
انس بن مالک روایت می کند: وقتی از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می داری ، فرمود:
بارها رسول گرامی حسن (ع ) و حسین (ع ) را به سینه می فشرد و (9) حسن و حسین را، (10) آنان را می بویید و می بوسید. ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عین حال اعتراف می کند که : "رسول اکرم را دیدم که حسن و حسین را بر شانه های خویش نشانده بود و به سوی ما می آمد، وقتی به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست (11) داشته ، و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است .
عالی ترین ، صمیمی ترین و گویاترین رابطه معنوی و ملکوتی بین پیامبر و حسین را می توان در این جمله رسول گرامی اسلام (ص ) خواند که فرمود: "حسین از من و من از (12) حسینم
حسین (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپری شد، و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقای پروردگار شتافت ، مدت سی سال با پدر زیست . پدری که جز به انصاف حکم نکرد، و جز به طهارت و بندگی نگذرانید، جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت . پدری که در زمان حکومتش لحظه ای او را آرام نگذاشتند،همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام این مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت می کرد، و در چند سالی که حضرت علی (ع ) متصدی خلافت ظاهری شد، حضرت حسین (ع ) در راه پیشبرد اهداف اسلامی ، مانند یک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارش می کوشید، و در جنگهای "جمل "، "صفین " و "نهروان " شرکت و به این ترتیب ، از پدرش امیرالمؤمنین (ع ) و دین خدا حمایت کرد و (13) داشت . حتی گاهی در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض می کرد.
در زمان حکومت عمر، امام حسین (ع ) وارد مسجد شد، خلیفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن می گفت . بلادرنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: "از منبر (14) پدرم فرود آی ....
امام حسین (ع ) با برادر
پس از شهادت حضرت علی (ع )، به فرموده رسول خدا (ص ) و وصیت امیرالمؤمنین (ع )مامت و رهبری شیعیان به حسن بن علی (ع )، فرزند بزرگ امیرالمؤمنین (ع )، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامین پیشوایشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسین (ع ) که دست پرورد وحی محمدی و ولایت علوی بود، همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتی بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ ، امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاویه صلح کند و آن همه ناراحتیها را تحمل نماید، امام حسین (ع ) شریک رنجهای برادر بود و چون می دانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین معاویه ، در حضور امام حسن (ع ) وامام حسین (ع ) دهان آلوده اش را به بدگویی نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان امیرمؤمنان (ع ) گشود، امام حسین (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوی معاویه بشکند و سزای ناهنجاریش را به کنارش بگذارد، ولی امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشی فراخواند، امام حسین (ع ) پذیرا شد و به جایش بازگشت ، آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاویه (15) برآمد، و با بیانی رسا و کوبنده خاموشش ساخت .

امام حسین (ع ) در زمان معاویه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنیا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و وصیت حسن بن علی (ع ) امامت و رهبری شیعیان به امام حسین (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبری جامعه گردید. امام حسین (ع ) می دید که معاویه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده ، سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامی و قوانین خداوند است ، و از این حکومت پوشالی مخرب به سختی رنج می برد، ولی نمی توانست دستی فراز آورد و قدرتی فراهم کند تا او را از جایگاه حکومت اسلامی پایین بکشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نیز وضعی مشابه او داشت .
امام حسین (ع ) می دانست اگر تصمیمش را آشکار سازد و به سازندگی قدرت بپردازد، پیش از هر جنبش و حرکت مفیدی به قتلش می رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پیشه ساخت که اگر برمی خاست ، پیش از اقدام به دسیسه کشته می شد، و از این کشته شدن هیچ نتیجه ای گرفته نمی شد.
بنابراین تا معاویه زنده بود، چون برادر زیست و علم مخالفتهای بزرگ نیفراخت ، جز آن که گاهی محیط و حرکات و اعمال معاویه را به باد انتقاد می گرفت و مردم را به آینده نزدیک امیدوار می ساخت که اقدام مؤثری خواهد نمود. و در تمام طول مدتی که معاویه از مردم برای ولایت عهدی یزید، بیعت می گرفت ، حسین به شدت با او مخالفت کرد، و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولی عهدی او را نپذیرفت و حتی گاهی (16) سخنانی تند به معاویه گفت و یا نامه ای کوبنده برای او نوشت .
معاویه هم در بیعت گرفتن برای یزید، به او اصراری نکرد و امام (ع ) همچنین بود و ماند تا معاویه درگذشت ...
قیام حسینی
یزید پس از معاویه بر تخت حکومت اسلامی تکیه زد و خود را امیرالمؤمنین خواند،و برای این که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبیت کند، مصمم شد برای نامداران و شخصیتهای اسلامی پیامی بفرستد و آنان را به بیعت با خویش بخواند. به همین منظور، نامه ای به حاکم مدینه نوشت و در آن یادآور شد که برای من از حسین (ع ) بیعت بگیر و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان . حاکم این خبر را به امام حسین (ع ) رسانید و جواب مطالبه نمود. امام حسین (ع ) چنین فرمود:
"انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل (17) یزید آن گاه که افرادی چون یزید، (شراب خوار و قمارباز و بی ایمان و ناپاک که حتی ظاهر اسلام را هم مراعات نمی کند) بر مسند حکومت اسلامی بنشیند، باید فاتحه اسلام را خواند. (زیرا این گونه زمامدارها با نیروی اسلام و به نام اسلام ، اسلام را از بین می برند.)
امام حسین (ع ) می دانست اینک که حکومت یزید را به رسمیت نشناخته است ، اگر در مدینه بماند به قتلش می رسانند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفی از مدینه به سوی مکه حرکت کرد. آمدن آن حضرت به مکه ، همراه با سرباز زدن او از بیعت یزید، در بین مردم مکه و مدینه انتشار یافت ، و این خبر تا به کوفه هم رسید. کوفیان از امام حسین (ع ) که در مکه بسر می برد دعوت کردند تا به سوی آنان آید و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقیل ، پسر عموی خویش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفی را از نزدیک ببیند و برایش بنویسد. مسلم به کوفه رسید و با استقبال گرم و بی سابقه ای روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نایب امام (ع ) با او بیعت کردند، و مسلم هم نامه ای به امام حسین (ع ) نگاشت و حرکت فوری امام (ع ) را لازم گزارش داد.
هر چند امام حسین (ع ) کوفیان را به خوبی می شناخت ، و بی وفایی و بی دینی شان را در زمان حکومت پدر و برادر دیده بود و می دانست به گفته ها و بیعتشان با مسلم نمی توان اعتماد کرد، و لیکن برای اتمام حجت و اجرای اوامر پروردگار تصمیم گرفت که به سوی کوفه حرکت کند.
با این حال تا هشتم ذی حجه ، یعنی روزی که همه مردم مکه عازم رفتن به "منی " بودند و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام می خواست خود را به مکه (18) برساند، آن حضرت در مکه ماند و در چنین روزی با اهل بیت و یاران خود، از مکه به طرف عراق خارج شد و با این کار هم به وظیفه خویش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پیغمبر امت ، یزید را به رسمیت نشناخته و با او بیعت نکرده ، بلکه علیه او قیام کرده است .
یزید که حرکت مسلم را به سوی کوفه دریافته و از بیعت کوفیان با او آگاه شده بود، ابن زیاد را (که از پلیدترین یاران یزید و از کثیفترین طرفداران حکومت بنی امیه بود) به کوفه فرستاد. ابن زیاد از ضعف ایمان و دورویی و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهدید ارعاب ، آنان را از دور و بر مسلم پراکنده ساخت ، و مسلم به تنهایی با عمال ابن زیاد به نبرد پرداخت ، و پس از جنگی دلاورانه و شگفت ، با شجاعت شهید شد.
(سلام خدا بر او باد). و ابن زیاد جامعه دورو و خیانتکار و بی ایمان کوفه را علیه امام حسین (ع ) برانگیخت ، و کار به جایی رسید که عده ای از همان کسانی که برای امام (ع ) دعوت نامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشیدند و منتظر ماندند تا امام حسین (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.
امام حسین (ع ) از همان شبی که از مدینه بیرون آمد، و در تمام مدتی که در مکه اقامت گزید، و در طول راه مکه به کربلا، تا هنگام شهادت ، گاهی به اشاره ، گاهی به اعلان می داشت که : "مقصود من از حرکت ، رسوا ساختن حکومت ضد اسلامی یزید و صراحت ، برپاداشتن امر به معروف و نهی از منکر و ایستادگی در برابر ظلم و ستمگری است و جز حمایت قرآن و زنده داشتن دین محمدی هدفی ندارم .
و این مأموریتی بود که خداوند به او واگذار نموده بود، حتی اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسیری خانواده اش اتمام پذیرد. رسول گرامی (ص ) و امیرمؤمنان (ع) و حسن بن علی (ع ) پیشوایان پیشین اسلام ، شهادت امام حسین (ع ) را بارها بیان فرموده بودند. حتی در هنگام ولادت امام حسین (ع )، و خود امام حسین (ع ) به (19) رسول گرانمایه اسلام (ص ) شهادتش را تذکر داده بود.
علم امامت می دانست که آخر این سفر به شهادتش می انجامد، ولی او کسی نبود که در برابر دستور آسمانی و فرمان خدا برای جان خود ارزشی قائل باشد، یا از اسارت خانواده اش واهمه ای به دل راه دهد. او آن کس بود که بلا را کرامت و شهادت را سعادت می پنداشت . (سلام ابدی خدا بر او باد) .
خبر "شهادت حسین (ع ) در کربلا" به قدری در اجتماع اسلامی مورد گفتگو واقع شده بود که عامه مردم از پایان این سفر مطلع بودند. چون جسته و گریخته ، از رسول الله (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و امام حسن بن علی (ع ) و دیگر بزرگان صدر اسلام شنیده بودند. بدینسان حرکت امام حسین (ع ) با آن درگیریها و ناراحتیها احتمال کشته شدنش را در اذهان عامه تشدید کرد. بویژه که خود در طول راه می فرمود: "من کان باذلا فینا مهجته (20) و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا.
هر کس حاضر است در راه ما از جان خویش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد، همراه ما بیاید. و لذا در بعضی از دوستان این توهم پیش آمد که حضرتش را از این سفر منصرف سازند.
غافل از این که فرزند علی بن ابی طالب (ع ) امام و جانشین پیامبر، و از دیگران به وظیفه خویش آگاهتر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده دست نخواهد کشید.
باری امام حسین (ع ) با همه این افکار و نظریه ها که اطرافش را گرفته بود به راه خویش ادامه داد، و کوچکترین خللی در تصمیمش راه نیافت .
سرانجام ، رفت ، و شهادت را دریافت . نه خود تنها، بلکه با اصحاب و فرزندان که هر یک ستاره ای درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و کشته شدند، و خونهایشان شنهای گرم دشت کربلا را لاله باران کرد تا جامعه مسلمانان بفهمد یزید (باقی مانده بسترهای گناه آلود خاندان امیه ) جانشین رسول خدا نیست ، و اساسا اسلام از بنی امیه و بنی امیه از اسلام جداست .
راستی هرگز اندیشیده اید اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرین حسین (ع ) به وقوع نمی پیوست و مردم یزید را خلیفه پیغمبر (ص ) می دانستند، و آن گاه اخبار دربار یزید و شهوترانیهای او و عمالش را می شنیدند، چقدر از اسلام متنفر می شدند، زیرا اسلامی که خلیفه پیغمبرش یزید باشد، به راستی نیز تنفرآور است ... و خاندان پاک حضرت امام حسین (ع ) نیز اسیر شدند تا آخرین رسالت این شهادت را به گوش مردم برسانند. و شنیدیم و خواندیم که در شهرها، در بازارها، در مسجدها، در بارگاه متعفن پسر زیاد و دربار نکبت بار یزید، هماره و همه جا دهان گشودند و فریاد زدند، و پرده زیبای فریب را از چهره زشت و جنایتکار جیره خواران بنی امیه برداشتند و ثابت کردند که یزید سگ باز وشرابخوار است ، هرگز لیاقت خلافت ندارد و این اریکه ای که او بر آن تکیه زده جایگاه او نیست . سخنانشان رسالت شهادت حسینی را تکمیل کرد، طوفانی در جانها برانگیختند، چنان که نام یزید تا همیشه مترادف با هر پستی و رذالت و دناءت گردید و همه آرزوهای طلایی و شیطانیش چون نقش بر آب گشت . نگرشی ژرف می خواهد تا بتوان بر همه ابعاد این شهادت عظیم و پرنتیجه دست یافت .
از همان اوان شهادتش تا کنون ، دوستان و شیعیانش ، و همه آنان که به شرافت و عظمت انسان ارج می گذارند، همه ساله سالروز به خون غلتیدنش را، سالروز قیام و شهادتش را با سیاه پوشی و عزاداری محترم می شمارند، و خلوص خویش را با گریه بر مصایب آن بزرگوار ابراز می دارند. پیشوایان مآل اندیش و معصوم ما، هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنایتی خاص داشتند.
غیر از این که خود به زیارت مرقدش می شتافتند و عزایش را بر پا می داشتند، در فضیلت عزاداری و محزون بودن برای آن بزرگوار، گفتارهای متعددی ایراد فرموده اند. ابوعماره گوید: "روزی به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسیدم ، فرمود اشعاری در سوگواری حسین برای ما بخوان . وقتی شروع به خواندن نمودم صدای گریه حضرت برخاست ، من می خواندم و آن عزیز می گریست ، چندان که صدای گریه از خانه برخاست .
بعد از آن که اشعار را تمام کردم ، امام (ع ) در فضلیت و ثواب مرثیه و گریاندن مردم بر امام (21) حسین (ع ) مطالبی بیان فرمود و نیز از آن جناب است که فرمود: "گریستن و بی تابی کردن در هیچ مصیبتی شایسته (22) نیست مگر در مصیبت حسین بن علی ، که ثواب و جزایی گرانمایه دارد.
باقرالعلوم ، امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم که یکی از اصحاب بزرگ او است فرمود: "به شیعیان ما بگویید که به زیارت مرقد حسین بروند، زیرا بر هر شخص باایمانی که (23) به امامت ما معترف است ، زیارت قبر اباعبدالله لازم می باشد.
امام صادق (ع ) می فرماید: "ان زیارة الحسین علیه السلام افضل ما یکون من الاعمال . (24) همانا زیارت حسین (ع ) از هر عمل پسندیده ای ارزش و فضیلتش بیشتر است .
زیرا که این زیارت در حقیقت مدرسه بزرگ و عظیم است که به جهانیان درس ایمان و عمل صالح می دهد و گویی روح را به سوی ملکوت خوبیها و پاکدامنیها و فداکاریها پرواز می دهد. هر چند عزاداری و گریه بر مصایب حسین بن علی (ع )، و مشرف شدن به زیارت قبرش و بازنمایاندن تاریخ پرشکوه و حماسه ساز کربلایش ارزش و معیاری والا دارد، لکن باید دانست که نباید تنها به این زیارتها و گریه ها و غم گساریدن اکتفا کرد، بلکه همه این تظاهرات ، فلسفه دین داری ، فداکاری و حمایت از قوانین آسمانی را به ما گوشزد می نماید، و هدف هم جز این نیست ، و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینی آموختن انسانیت و خالی بودن دل از هر چه غیر از خداست می باشد، و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضیه بپردازیم ، هدف مقدس حسینی به فراموشی می گراید.

اخلاق و رفتار امام حسین (ع )
با نگاهی اجمالی به 56سال زندگی سراسر خداخواهی و خداجویی حسین (ع )، درمی یابیم که هماره وقت او به پاکدامنی و بندگی و نشر رسالت احمدی و مفاهیم عمیقی والاتر از درک و دید ما گذشته است . اکنون مروری کوتاه به زوایای زندگانی آن عزیز، که پیش روی ما است :
جنابش به نماز و نیایش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسیاری و حتی در آخرین شب (25) داشت . گاهی در شبانه روز صدها رکعت نماز می گزاشت .
زندگی دست از نیاز و دعا برنداشت ، و خوانده ایم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خدای خویش به خلوت بنشیند. و فرمود: "خدا می داند که من نماز و تلاوت (26) قرآن و دعای زیاد و استغفار را دوست دارم (27) حضرتش بارها پیاده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد.
ابن اثیر در کتاب "اسد الغابة " می نویسد: "کان الحسین رضی الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال (28) الخیر جمیعها. حسین (ع ) بسیار روزه می گرفت و نماز می گزارد و به حج می رفت و صدقه می داد و همه کارهای پسندیده را انجام می داد.
شخصیت حسین بن علی (ع ) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشکوه بود که وقتی با برادرش امام مجتبی (ع ) پیاده به کعبه می رفتند، همه بزرگان و شخصیتهای اسلامی به (29) احترامشان از مرکب پیاده شده ، همراه آنان راه می پیمودند.
احترامی که جامعه برای حسین (ع ) قائل بود، بدان جهت بود که او با مردم زندگی می کرد - از مردم و معاشرتشان کناره نمی جست - با جان جامعه هماهنگ بود، چونان دیگران از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود، و بالاتر از همه ایمان بی تزلزل او به خداوند، او را غم خوار و یاور مردم ساخته بود.
و گرنه ، او نه کاخهای مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ، و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمی بستند، و حرم رسول الله (ص ) را برای او خلوت نمی کردند... این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعی اوست ، بخوانیم :
روزی از محلی عبور می فرمود، عده ای از فقرا بر عباهای پهن شده شان نشسته بودند و نان پاره های خشکی می خوردند، امام حسین (ع ) می گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت ، نشست و تناول فرمود و آن گاه بیان داشت : "ان الله لا یحب المتکبرین "، خداوند متکبران را دوست نمی دارد. (30)
پس فرمود: "من دعوت شما را اجابت کردم ، شما هم دعوت مرا اجابت کنید.
آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند. حضرت دستور داد و بدین ترتیب پذیرایی گرمی (31) هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، از آنان به عمل آمد، و نیز درس تواضع و انسان دوستی را با عمل خویش به جامعه آموخت .
شعیب بن عبدالرحمن خزاعی می گوید: "چون حسین بن علی (ع ) به شهادت رسید، بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند، علتش را از امام زین العابدین (ع ) پرسیدند، فرمود این پینه ها اثر کیسه های غذایی است که پدرم شبها به دوش می کشید و به خانه (32) زنهای شوهرمرده و کودکان یتیم و فقرا می رسانید.
علائلی در کتاب "سمو المعنی " می نویسد:
"ما در تاریخ انسان به مردان بزرگی برخورد می کنیم که هر کدام در جبهه و جهتی عظمت و بزرگی خویش را جهان گیر ساخته اند، یکی در شجاعت ، دیگری در زهد، آن دیگری در سخاوت ، و... اما شکوه و بزرگی امام حسین (ع ) حجم عظیمی است که ابعاد بی نهایتش هر یک مشخص کننده یک عظمت فراز تاریخ است ، گویا او جامع همه (33) والاییها و فرازمندیها است .
آری ، مردی که وارث بی کرانگی نبوت محمدی است ، مردی که وارث عظمت عدل و مروت پدری چون حضرت علی (ع ) است و وارث جلال و درخشندگی فضیلت مادری چون حضرت فاطمه (س ) است ، چگونه نمونه برتر و والای عظمت انسان و نشانه آشکار فضیلتهای خدایی نباشد. درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم .
امام حسین (ع ) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه یک بزرگ مرد تاریخ را برای ما مجسم می سازد، بلکه او با همه خویشتن ، آیینه تمام نمای فضیلتها، بزرگ منشیها، فداکاریها، جان بازیها، خداخواهیها وخداجوییها می باشد، او به تنهایی می تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن گردد. بودن و رفتنش ، معنویت و فضیلتهای انسان را ارجمند نمود.

رییس جمهوری در ناوشکن جماران و در جمع خبرنگاران:

 

قدرت نظامی ایران مایه آرامش،اطمینان و امنیت ملت ایران و کشورهای منطقه است/نیروهای مسلح ایران با وجود تحریم طولانی‌ مدت، از همیشه قدرتمندتر و تواناتر هستند/دولت پشتیبانی از نیروهای مسلح را وظیفه خود می‌داند

رییس جمهوری با تاکید بر اینکه قدرت و توان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نه تنها برای ملت ایران بلکه برای ملت‌ها و کشورهای منطقه هم مایه آرامش ، اطمینان و امنیت است، تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران در کنار کشورهای منطقه به خوبی می‌تواند از سرزمین خود و منطقه دفاع کند و هیچ نیازی به حضور نیروهای خارجی در این منطقه به هیچ بهانه‌ای وجود ندارد.