آیا جرم در دست داشتن عکس شیخ علی سلمان مرگ است؟
این جوان پس از اصابت گلوله فورا به زمین افتاد اما تا آخرین لحظه جان دادن هیچگاه عکس دبیرکل مبارز جمعیت الوفاق را رها نکرد.
1393, 3 بهمن 1:23 بعد از ظهر
به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ موج سرکوبگری و ارعاب رژیم آل خلیفه در بحرین به جایی رسیده است که حتی برای در دست داشتن تصویر «شیخ علی سلمان» دبیر کل جمیعت الوفاق اسلامی بحرین در این کشور مجازات مرگ در نظر گرفته است.
روزنامه مرآة البحرین، امروز با انتشار تصاویری از شهادت یک جوان بحرینی که عکس شیخ علی سلمان را در دست داشت نوشت: این جوان اعتراض خود را به مسالمت آمیز اعلام کرد و تنها جرم او در دست داشتن تصویری از شیخ علی سلمان بود اما سوال این است که چرا وی باید به این جرم کشته شود؟ چرا او که با دست خالی و بدون هیچ سلاحی در برابر خودروی زرهی ایستاده بود باید بطور وحشیانه کشته شود؟
این جوان حتی شعاری سر نداده بود و تنها تصویری از شیخ سلمان در دست داشت تا اقدام دستگاه حاکم به بازداشت وی را محکوم کند.
از سوی دیگر جنایتکاری که این جوان بحرینی بیدفاع را با شلیک گلوله هدف قرار داد در خودروی زرهی قرار داشت و هیچ خطری نیز وی را تهدید نمیکرد.
این نظامی تروریست حتی جرأت بیرون آمدن از خودرو را نداشت و از دریچهای در خودرو این جوان را هدف قرار داد و از فاصله چند قدمی به طور مستقیم به چهره این شهروند بحرینی گلولهای شلیک کرد. پس آیا تروریسم چیزی غیر از این است؟
این جوان پس از اصابت گلوله فورا به زمین افتاد اما تا آخرین لحظه جان دادن هیچگاه عکس شیخ علی سلمان را رها نکرد.
آری عکس شیخ علی سلمان با خون این جوان آغشته شد اما شیخ علی سلمان همچنان سربلند باقی خواهد ماند.
«نبیل رجب» فعال برجسته سیاسی بحرین رژیم آل خلیفه در نظام آپارتایدی که بوجود آورده، شیعیان و سنیها را از هم جدا کرده است. حدود نیمی از شیعیان بحرین نمیتوانند زندگی مناسب داشته باشند. حکومت بحرین همانند حکومت آپارتایدی در آفریقای جنوبی در دهه ۱۹۸۰ یا همانند اسرائیل، بین شیعه و سنی، دیوار نکشیده است اما عملا این کار را انجام داده است.
وی افزود: خواستههای ما احقاق حقوق مردم و خواستههای انقلابی آنها است و مطالبات ما به مسائل مذهبی هیچ ارتباطی ندارد. اما رژیم تلاش میکند مسائل و خواستههای ما را به صورت مسئله شیعه و سنی جلوه بدهد.
رجب اظهار کرد: در حال حاضر نیز غربیها شیعیان را تهدید میدانند زیرا ایران با دولتهای غربی همسو نیست و حزب الله با اسرائیل مبارزه میکند و به همین علت، دولتهای غربی تصور میکنند اگر به شیعیان فرصت بدهند در عرصه سیاسی، قدرت داشته باشند، حزب الله و ایران تقویت خواهند شد. این رویکرد غرب و این سیاست خارجی غرب، مزورانه است و مردم بحرین هزینه این سیاستها را میپردازند. آنها با رژیم بحرین رابطه دارند و این رابطه همانند لکهای ننگ است زیرا خون فرزندان بحرین در این میان ریخته شده است.
راستش هر کاری کردم نتونستم از کنار این قضیه بی تفاوت رد بشم . آخه اون کسی که در رابطش میخوام بگم یه کارایی کرده که نمی دونم در عالم برزخ و قیامت چگونه می خواهد جوابگوی کاراش باشه
ملک عبدالله ، کسی که چند بار آمریکا و اسرائیل رو تحریک کرد به ایران حمله کنند و به دیوید پترائوس گفته بود «سر افعی را قطع کنید».
سفیر عربستان در واشنگتن، عادل الجبیر، از توصیههای مکرّرِ ملک عبدالله به امریکا دربارهٔ حملهٔ نظامی به ایران و متوقف کردن برنامه هستهای این کشور یاد کرده است.
کسی که با جورج بوش آدمکش ، شیشه مشروب به هم کوبیدند و نوشیدند و رقصیدند.
کسی که دستش به صورت مستقیم و غیر مستقیم به خون صدها هزار شیعه و غیر شیعه آغشته است و دلارهای نفتی وی داعش و النصره و وهابی و ریگی و القاعده و .... ایجاد کرد و انسان ها ی بی گناه و نابود کرد.
کسی که حتی به شیعیان کشور خودش نیز رحم نکرد.
کسی که انسان ها و خصوصا زنان در کشورش از کمترین امکانات اجتماعی مثل رانندگی کردن و رای دادن محروم بودند و خودش دم از حقوق بشر می زد.
کسی که خیلی کارا کرد که امام زمان را در چشم جهانیان فردی وحشتناک معرفی کنه ولی در نهایت از چهره خودش نفرت منتشر شد.
ولی باید بگم آقای ملک عبدالله تو و امثال تو رفتنی هستید ولی امام زمان ما که به وعده الهی ظهور خواهد کرد همچنان دستش بالای سر شیعیان و انسان های آزاده است.
اللهم عجل لولیک الفرج
به درک رفت سگ پیر ، ملک عبدالله ناز شصت ملک الموت ، بگو ایوالله
ای خدا فرصت دیدار بده تا امسال من ببینم فرج منتقم ثارالله
بسمه تعالی
بعد از کمک پاکستان به پرورش تروریسم وترابری تندروهای اسلامی جهان به کمک امریکا در جنگ شوری با افغانستان وباز گذاشتن دست تکفیریها در ایجاد مدارس دینی وهابی بدلیل کمک مالی عربستان ،پاکستان همینک تبدیل به یک کشور تروریسم پرور شده واین کشور محل جولان وپرورش وتشکیل گروههای تندرو وتکفیری بسیاری شده که هر از چندی با کشتار شیعیان حوادث بسیار تلخی را می آفرینند از طرفی رفتار منافقانه دولتهای قبلی وفعلی پاکستان با همسایه غربیشان ایران این را به اثبات رسانده که نمی توان با این کشور تعامل داشت وبعنوان یک همسایه ومتحد استراژیک حساب کرد رفتار پاکستان در زمینه انتقال گاز ایران از طریق خاک این کشور وبه فراموشی سپردن قراردادهای خود با ایران در اثر فشار امریکا وعربستان این موضوع را تایید می کند.
همچنین هسته ای بودن پاکستان و در صورت به دست گرفتن امور دولت از طرف تکفیریهای وهابیخطری بسیار جدی وبلفعل برای ایران خواهد بود به همین خاطر شیعیان این کشور با اعلام استقلال هم می توانند به آزادی ومنافع خود دست بیابند وهم بعنوان متحد استرازیک ایران بدل گردند.
دوست قدیمی! در پست قبلی تقاضا نمود کمی در مورد اقدامات سیاسی امام موسی کاظم(ع) بنویسم و همین زمینه ای شد برای این نوشتن این پست. با تشکر از ایشان که بهانه ای را فراهم آورد تا برخی از دل مشغولی هایم را با دوستان در میان گذارم.
گرچه در نگاه عامه؛ امام موسی کاظم فقط نماز می خوانده و روزه می گرفته است و کاری به کسی نداشته، آهسته می آمده و آهسته می رفته و خلفاء عباسی خصوصاً هارون هم از روی حسد و کینه و سعایت عالمان وابسته ی درباری! او را ابتدا محدود و محصور کرده و سپس زندانی نموده و در نهایت هم او را در زندان به قتل رسانده اند، اما واقعیت تاریخ چیز دیگری می گوید.
البته این نوع تحلیل و رویکرد نسبت به اقدامات مهم و اساسیِ ائمه اطهار در برابر حاکمان زمانه، شاید در این واقعیت تاریخی ریشه دارد که به لحاظ حاکمیت ِمستبدان، مجبور بوده اند تا تلاش های براندازنه ی خود را برای سرنگونی حاکم جور مخفی انجام دهند و لذا منطقی است که از هرگونه اشاره به برانداز بودنِ اقدامات خود پرهیز نمایند .
طرفه آنکه الان ما نیز، با همین نوع روش و تحلیل سرو کار داریم و قیامِ عملی مردم بحرین و یا تجمع میلیونی براندازنه ی مردم مصر، یمن و تونس و همچنین تلاش های علنی علماء و مخالفان حکومت عربستان را به گونه ای گزارش می کنیم که انگار حضور خیابانی و راهپیمایی ضد حکومت آنان در حد یک پیاده روی ساده ی ورزشی و خانوادگی در خیابانهای بحرین و ... است که با واکنش شدید و تیراندازی حکومت جائر روبرو شده است و در پی این نوع خبر سازی، تعجب هم می کنیم که چرا اینگونه خشن، با معترضان!! برخورد می کنند!!!!! و صد البته در همین زمان، برای منطقه ای دیگرو به هنگامی که حاکمیتی مورد علاقه ی ماست، اعتراض و راهپیماییِ سکوت معترضان به بخشی از حاکمیت ( و نه کلِ حاکمیت) را براندازنه توصیف کرده و اقدامات سرکوبگرایانه حکومت را بعنوان برخورد با آشوبگران تایید می کنیم و ... . واقع مطلب آن است که دلیل این دوگانگی در تحلیل را بدلیل غیر منطقی و عقلایی بودن ، نمی فهمم !!
برگردیم به موضوع اصلی ؛
توجه به اقدامات حضرت موسی ابن جعفر نشان می دهد که ایشان، قلب ِ حاکمیت ظالمِ عباسی را نشان گرفته بود به گونه ای که با ایجاد شبکه های ارتباطی اجتماعی میانِ مخالفانِ حکومت عباسی و هوادارانِ خود (که شیعه نامیده می شوند)، تشکیلات اجتماعی ای را شکل داده بود که در عین جاری و ساری بودنِ زندگی روزمره ، به مبارزه با ظالم ادامه می دادند. همچنین مجاهده ی مستمر و پیگیرِامام برای ایجاد شبکه مالی و اقتصادی مستقل میان شیعیان از طریق دریافت خمس و زکات و .... و نیز اعلام حرمت رابطه ی کاری با حکومت، قدرت حاکمیت را از سکه انداخته؛ مشروعیت و مقبولیت حاکمیت وقت ( که مدعی جانشینی رسول خدا بوده است) را به چالش کشیده است. لذا علیرغم تصور عامه، حضرت امام موسی کاظم(ع) نه تنها فقط به عبادت نپرداخته که از قضا، سیاسی ترین؛ امامِ مجاهدِ پس از واقعه عاشورا است.
"آن حضرت ۱۰ سال از این روزگار را با منصور، ۱۱ سال با محمدالمهدی پسر منصورمعروف به مهدی، یک سال با موسی الهادی معروف به هادی پسر مهدی و۱۳سال دیگر عمر خود را با هارونالرشید سپری کرد .
در دوره یازده ساله از فرمانروایی مهدی عباسی، امام(ع) در کنار کارهای فرهنگی ـ فکری و اشتغال به تدریس به برقراری ارتباط میان خود و شیعیان در نواحی مختلف و سازماندهی آنان پرداخت و مشکلات معیشتی و اقتصادی شیعیان را بر طرف میکرد. با کشف این اقدامات، امام(ع) مدتی زندانی شد و سپس آزاد گردید.
با گسترش شیعیان در مناطق مختلف سرزمین اسلامی نیاز به یک شبکه ارتباطی هر روز بیش از پیش احساس میشد و اهل بیت (ع) هم بر همین اساس اقدام به تأسیس شبکه ارتباطات نمودند. اگرچه این مساله قبل از امام موسی (ع) آغاز شده بود ولی امام موسی (ع) آن شبکه را بر اساس نیاز شیعیان گسترش[داد] و پنهانی تر کرد. ... به طور کلی وظیفه نمایندگان امام(ع) دریافت وجوهات شرعی و هدایا،[ و سپس ] کمک به مستمندان بود و گسترش شبکه ارتباطی میان ائمه و شیعیان بوسیله نامهها و توقیعات که براساس ضرورت، برخی [اوقات] محرمانه بوده است.
با افزایش جمعیت شیعیان در مناطق مختلف نیاز به حفظ رابطه میان مردم و امام جدی بود. پیامهای ارتباطی [و به زبان امروزی، صدور نامه ها و بیانیه ها ] در این زمینه نقش مهمی را ایفا میکرد. از امام موسی (ع) بیش از نود نامه در موضوعات مختلف و خطاب به افراد گوناگون بر جای مانده است که نشان دهنده اهمیت آن امام همام به شبکه ارتباطات است.
روانسرخبر : معاون فرهنگی قوه قضاییه گفت:امروزه شاهد دهههای مندرآوردی عزاداری در میان برخی از شیعیان هستیم و چیزی به عنوان دهه محسنیه برای عزاداری شیعیان وجود ندارد و این یک بدعت است که وارد اسلام و تشیع شده است.
کدمطلب : 23911