گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

"شادمانه کردنِ تنهایی" از بیل دِربَک

این کتاب مجموعه یادداشت های بیل دربک(نویسنده ای ایرلندی) است(در53 صفحه) که بعد از مرگش(در 30 سالگی)روانه بازار شده و در ایران به دلایل سوگیرانه و مبهم اجازه چاپ آن به مترجم داده نشده و می توان فایل پی دی اف آن را دانلود کرد.یکی از منتقدان(پرفسور گن دوگری) گفته :"اگر  این کتاب به جای 2013 ، در سال2003 چاپ شده بود ودر نتیجه اکنون همۀ منتقدان آن را خوانده بودند،امروز بدون شک همۀ ما می توانستیم از دربک به عنوان یکی از خیره کننده ترین نبوغ ها درمیان نویسندگان چند دهۀ اخیر یاد کنیم."خانم رُز رِست گفته:"به زودی جهان درخواهد یافت که این کتاب،مهمترین کتاب دو قرن اخیر است."

شخصیت نویسنده،نشان از سردرگشتگی و تنهایی و خود درگیری او دارد که عنوان یادداشت ها هم همین را بیان می کند.یادداشت بیان روزمرگی هایش است و گوشه ای هم اشاره کرده به بیان پیشنهاد به دختری که دوستش دارد که آن هم کمی غیر  معمول می نماید.سم گلن دام که مسوول جمع آوری این یادداشت ها بوده می گوید:اینها تجربه هایی از برخورد یک روح تنها با جماعت،و واکنش های درونی او در میان جمع هستند،تجربه هایی در بلندی های لم یزرع زندگی،برای شادمانه کردن تنهایی.

نمی دونم کی و کجا این کتاب رو دانلود کردم ولی شیفته یادداشت ها شدم و اینکه این آدم واسه خودش زندگی می کرده و کار به کار طرز فکر و حرف های دیگران نداشته.(من این جوری حس کردم).سه بار رشته درسی اش رو عوض کرده.یه جور بلاتکلیف بوده و در برزخی گرفتار.بعضی وقت ها فکر می کنم خودئه منه!

بخش هایی از کتاب:

*تحلیل  گذشته به همان اندازه غیر ممکن است که پیشگویی آینده!

*تماشاگر شدن،بهترین و لذت بخش ترین دنبالۀ تنهایی ست؛تنها بودن و تماشا کردن!آنان که تنهایی شان به ایشان مزه کرده است و ازتلخی تنهایی به شیرینی آن رسیده اند،حتماً به واسطۀ شهد تماشا،تنهایی شان را تا اندازه ای دل چسب یافته اند.تنهایِ تماشاگر،یک جور خداست.

*پیچیده نیستم.مگر اینکه از شدت سادگی،پیچیده باشم!

*تو حداقل اگه حالت هم خوب نیست،ولی وقتی که می یای تو جمع،حال بقیه رو خوب می کنی.می خندی،شوخی می کنی،می خندونی.مثل بعضی ها نیستی که وقتی حالشون گرفتس،حال بقیه رو هم می گیرن.

*خلاص شدن از وسوسۀ دانستن،شاید این بهترین مصداق"فرار بزرگ" باشد!

*نمی دانم که احساسی همچون عشق،دروغ است یا حقیت دارد،جعلی ست یا اصلی؛نمی دانم!آنچه که می دانم این است که بهتر است بگذارید این مترسک،سرِ مزرعه باقی بماند.یک روز پایتان(یا دلتان و یا...) خواهد شکست؛ بگذارید این مترسک،سرِ مزرعه باقی بماند!

*من همیشه (یا معمولاً) پس از انجام یک کار،پشیمون می شوم!پس خودم را با این فرمول تسکین می دهم که:"تو هر کاری بکنی،پشیمون میشی.حتی اگه مخالف این کار رو هم انجام می دادی،باز هم پشیمون می شدی.پس:پشیمون نباش!"

*وظیفۀ من این است که به آدم هایی که قصد خودکشی کردن ندارند،نشان بدهم که زندگی چه قدر زیباست.

*کسی چه می داند،شاید زیباترین شعر عاشقانۀ جهان را یک سگ آبی گفته باشد!

*اینکه چیزی به نام"گریه خوشحالی" وجود دارد؟پس چرا چیزی به نام"خندۀ ناراحتی" باید این قدر عجیب و زننده در نظرمان آید؟

*قضاوت کردن دربارۀ انسان های تنبل،به شدت دشوار است.قضاوت کردن دربارۀ هر کسی که انتخاب های محدودتری دارد،دشوارتر خواهد بود.

*دیروز یک نفر از روی کفش من قضاوت کرد که نگاه من به بعضی چیزها و یا آرای من در باب بعضی مسایل،تغییر کرده اند.نمی دانست که کفش کاری که دو سه سال است می پوشیدمش،برایم خیلی تنگ شده بود و آزارم می داد.پس کفش ورزش پدرم را پوشیدم.

*تاریخ به مثابۀ دردی به تخته خوردن و همچون امری تحمیلی-انتزاعی درس های زیادی برای گفتن دارد!

*به آسانی خنده ام  می گیرد؛به سختی خوشحال می شوم!

*تمایل همزمان به بودن و نبودن،چیزی جز میل به تماشا نیست:بودن در میان جمع به نحوی که بتوانی آنها را از نزدیک بنگری، و نبودن در میان جمع بدین معنا که از چشم آنان مخفی باشی و نامرئی شوی.

*امروز کنار آنها نشسته بودم؛دیروز با آنان بودم."در کنار یکدیگر نسستن" غیر از "با هم بودن" است.

*گاهی واقعاً خواسته ام،اما خُب، به نظرم رسیده است که واقعیت بر خلاف آن ضرب المثل مشهور است که:"خواستن،توانستن است"خواسته ام؛نتوانسته ام.

*گاهی فکر کرده ام که صحبت کردن با غریبه ها آسان تر است.گاهی با غریبه ها راحت تر هستم.غریبه ها قضاوت نمی کنند.البته که قضاوت می کنند.اصلاً چون نمی شناسندت،خیلی هم زود و سطحی قضاوت می کنند،اما قضاوتشان اهمیت ندارد،چرا که می آیند و می روند،امروز هستند و فردا نیستند.توی اتوبوس هستند،ولی در خیابان نیستند.در خیابان هستند،ولی همراه تو به درون مغازه نمی آیند.

*هر غریبه برای غریبه ای دیگر،همچون شیئی در یک  موزه است،جالب هستیم برای هم.همین.چندلحظه می بینیمشان و سپس خیلی راحت می گذاریمشان و می گذریم.

*دانستن اینکه غریب ها زیادند،تحمل غربت را آسان تر می کند.

*وقتی که فهرست حرف هایی که تنها به خودت می توانی بگویی،بلند-بالا شدند،تنهاتر و تنهاتر شده ای.

*سالم ترین تفریح من،سر کار گذاشتن دیگران است.

*فاصله گرفتن ناشی از میل به تنهایی،باعث می شود تا آماری که دیگران از تو دارند،به روز نشود.

*من حتی مذهبی هم نیستم.البته ملحد هم نیستم.هزار بار به هر دو گروه توضیح داده ام که نه آنم و نه این.

*چند سال پیش،جایی برای خودم یادداشت کرده ام:"فعلاً به چهارچیز قائلم:خوردن،خوابیدن،کتاب خواندن و تظاهر کردن.

*تظاهر کردن،تنها کاری است که از دست یک موجود ناشناخته (و ناچار از پذیرش تمدن)بر می آید؛مخصوصاً اگر بخواهد-به هر دلیلی-ناشناخته باقی بماند.

*تنهایی تو را دور می کند و دوری باعث می شود تا دیگران کمتر دربارۀ تو بدانند.

*ظاهر بینی،درست ترین و راست ترین روش روانشناسانه ای است که من می شناسم.

*من جنس آشغال و گرانِ مغازۀ دوم را به جنس اعلا و ارزان مغازۀ بیستم ترجیح می دهم!

*ما آدم های خطرناکی  هستیم.می توانیم ساعت ها صحبت کنیم،دربارۀ فلسفه اینجا و الهیات آنجا،فرانسۀ قرن فلان و بغداد قرن بهمان،سیم این ساز و آرشۀ آن ساز و...ما می توانیم ساعت ها دربارۀ بسیاری چیزها سخن بگوییم،اما با همۀ اینها، به واقع موجودات تو خالی ای هستیم!

*درست است که هر کداممان یک مجموعه هستیم،اما به واقع یک مجموعۀ تهی هستیم،مجموعه ای که هیچ عضوی ندارد.حداقل در ریاضیات قبول دارند که مجموعۀ تهی هم مجموعه است.

*معمولاً دوستان خوبی هستیم،صلح طلبیم؛ آن هم بیشتر به این دلیل که ترسو هستیم.

*وسطائیان گفته اند که خفای وجود(و در  واقع صرف الوجود)از شدت ظهور اوست.باید تمرین کنیم تا "بودن"کسی یا چیزی،ارزش او یا آن را از یادمان نبرد.

*گویی فقط همین مهم بود،او آنجاست! و من می دانم آنجا کجاست!همین.

*فهمیده ام بعضی کارها هستند که اگر من بخواهم انجامشان بدهم،باید آنها را بدون برنامه ریزی به انجام برسانم.به  انجام رسیدن یا نرسیدن بعضی کارهایم،بسته به اتفاقی بودن یا نبودن آنها بوده است.

*گاهی دیوانگی کردن،از عاقلانه ترین کارهای بشر است.آدمی نمی تواند دیوانگی نکند.هر گاه تلاشی برای طرد این بخش از وجودش صورت گرفت،واکنش های نظری و عملی وحشتناکی بروز کردند.پس چه بهتر که این دیوانگی،گاه گاهی باشد و شکل تفنّنی به خود بگیرد،تا شاید ضرری هم متوجه دیگران نشود.

*حتی اگر امتحان را بد داده باشی،باز هم پس از تمام شدنش می گویی:آخیش،راحت شدم!

*فحش مناسبتی،چیزی از قبیل سریال مناسبتی است.یک مناسبت،سبب دادن اینگونه فحش ها می گردد؛البته شاید بتوان گفت که همۀ فحش ها مناسبتی اند؛چه اینکه همۀ دروغ ها مصلحتی!

*بعضی کارها را باید اتفاقی و در لحظه انجام بدهم،وگرنه هیچ وقت انجامشان نخواهم داد.

*پس دردهایم را برای خودم نگه می دارم.شاید تنها چیزهایی هستند که برایم  باقی مانده اند.گویی دردها،هویت ها را برمی سازند.درد نداشتن،نبودن است!عرفان نمی گویم.فقط دارم سعی می کنم توضیح بدهم که آنچه که(یا یکی از مهمترین چیزهایی که)ما را از دیگران متمایز می کنند و در نتیجه ما را صاحب هویتی می گردانند،دردهای ما هستند.

*شاید احمقانه ترین کاری که در زندگی ام انجام داده ام این بوده است که یکبار تحت فشار بسیار برای کشف حقیقت،واژۀ "حقیقت" را در یکی از موتورهای جستجوی اینترنت،جستجو کرده ام!

*آدمی مدام در این کار است:ساختن و شکستن.ساختن چیزی که در زمانی لازم است وشکستن آن در زمانی که دیگر لازم نیست.چرا؟چون آن ساخته شد،مطلق پنداشته شد...قاعده سازی برای حساس متحرک-بالاراده قهری- کار درستی نیست.معمولاً در شرایطی که پای ذاتیّت و ضرورت و کلیت بریده شدند،زمینی جز زمینه باقی نمی ماند.تنها شرایط ذات ساز هستند که می مانند.

*برای آنان که آرامششان تنها هنگام کوچک بودن تو ممکن می شود،بهترین اتفاق این است که تو خار و کوچک و حقیر باشی.

*با لحن جدی،شوخی کردن راه در-رویِ خوبیست.این شمشیر،دو لبه دارد.لبۀ دیگر آن،عین ضرر است.

 

دستور کار دولت در برابر هجوم فرهنگی

کد خبر: ۴۰۷۳۳۹
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۷:۵۹ - 11 June 2014
محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله رسالت نوشت:

یکی از رموز بزرگ پایداری ملت در برابر استبداد و استکبار جهانی، دشمن‌شناسی است. مردم ما در اشکال گوناگون جنگ نرم و جنگ سخت با شناسایی دشمن واقعی، از انقلاب صیانت کردند و عقبه‌های خطرناکی را پشت سر گذاشتند. مقام معظم رهبری در بیانات خود در مرقد مطهر امام‌خمینی به مناسبت سالروز 14 خرداد فرمودند:"بزرگ‌ترین خطر آن است که ما در شناخت دشمن و دوست اشتباه کنیم، جبهه دوست و دشمن را مخلوط کنیم، نفهمیم دوست کیست، دشمن کیست."

جنگ نرم همچنان در دستور کار دشمنان اصلی انقلاب یعنی آمریکا و اروپا علیه ملت ایران است. اگر مختصات جنگ نرم را ندانیم، نمی‌توانیم در میدان‌های پنهان و آشکار آن حضور و نقش‌آفرینی کنیم.

پرهیز از سهل‌انگاری و آماده‌باش کامل با هوشیاری و بیداری، شرط اول حضور در جنگ نرم است.
اینکه چطور دشمن را بشناسیم و تمایلات و ترفندهای او را کشف کنیم، اینکه بدانیم کدام فعل و قول به نفع دشمن و کدام به ضرر اوست، مهم‌ترین مسئله ما در حضور در میادین نبرد نرم است.
پایداری در حفظ اصول و پایبندی به باورها و اعتقادات و پرهیز از لغزش‌ها نیاز به هنر و مهارت دارد. یک لحظه غفلت از آموزه‌های دینی و انقلابی و دور افتادن از مدار هدایت رهبری مشروع جامعه، انسان را به وادی دشمن و دوری از خیمه دین و انقلاب می کشاند. ریزش‌های پس از انقلاب محصول همین غفلت‌ها بوده است.

چهار هدف عمده در جنگ نرم از سوی دشمن دنبال می‌شود؛
1- تغییر باورها
2- تغییر افکار و اندیشه‌ها و تحلیل‌ها
3- تغییر رفتار
4- تغییر ساختار

انقلاب در صیانت از مرزهای جغرافیایی خود در جنگ تحمیلی 8 سال از خود دفاع کرد، براساس تجربیات این نبرد 8 ساله امروز ما دارای بزرگ‌ترین،‌ قوی‌ترین و موثرترین ارتش منطقه هستیم. هرگز ممکن نیست ما بخوابیم و صبح بلند شویم، ببینیم 1200 کیلومتر مربع از خاک ما در دست دشمن است.

هر تحرک نظامی را اکنون رصد کرده و ان‌شاءالله در نطفه خفه می‌کنیم. اما سوال اینجاست که از مرزهای فرهنگی، اخلاقی، فکری و ایدئولوژیک خود چگونه محافظت می‌کنیم.

وقتی هزاران کانال تلویزیونی ماهواره‌ای در آسمان ایران روزانه میلیون‌ها پیام آلوده فکری، اخلاقی و ... را بی‌امان به صورت بمباران، سرازیر ذهن‌ها و قلب‌های ما می‌کنند، پاسداران فرهنگ و مدافعان ارزش‌ها و باورهای ما کجا هستند؟ وقتی در فضای مجازی همین کار با ده‌ها هزار سایت فرهنگی، هنری، خبری و ... انجام می‌شود، نگاهبانان دین، اخلاق و باورهای ما کجا هستند و چه می‌کنند؟
طبیعی است یک مقاومت مدنی و فرهنگی در نهادهای مردمی و انقلابی بویژه در حوزه‌ها، دانشگاه‌ها، مساجد و حسینیه‌ها وجود دارد و از همه مهم‌تر خود ملت با شناخت تاکتیک‌ها و تکنیک‌های دشمن مقاومت می‌کند. اما سئوال این است؛ جایگاه دولت و مسئولین حکومتی در مقابل این هجوم وحشیانه و گسترده چیست؟ صف و ستاد در برابر این تهاجم خانمانسوز در دولت کجاست؟ رئیس دولت براساس وظایف و اختیارات و تعهدات قانونی خود چه می‌کند؟ما هر روز از سوی دشمن با مسئله‌سازی مواجه هستیم. ما هر روز از سوی دشمن شاهد سربازگیری از خیمه انقلاب هستیم. دشمنان با پمپاژ یأس و ناامیدی و ناکارآمد جلوه دادن مسئولین مشغول مشروعیت‌زدایی از دولت هستند. اتاق فکر جنگ روانی دشمن فعال است.آنان مرتب در حال تردید‌آفرینی، اعتمادزدایی، تخریب هویت فرهنگی، اخلاقی و باورهای انقلابی در جامعه ما هستند.

- ما در فضای مجازی مشغول چه چیزی هستیم؟
- در رسانه‌ها اعم از رادیو، ‌تلویزیون، مطبوعات و ... چه می‌کنیم؟
- در عرصه دیپلماسی کجای کار هستیم؟
- در سپهر ادبیات و هنر چه مسیری را طی می‌‌کنیم؟
- سازمان‌های مردم نهاد ما در زمینه‌های سیاسی، علمی، اجتماعی چه می‌کنند؟

آیا می‌دانیم که در اتاق جنگ دشمن، آنها مشغول مدیریت احساسات، ادراکات، تصمیمات و حتی تحرکات ما هستند؟ آیا بازیگران،‌ بازیگردانان و بازیخوردگان عرصه نبرد نرم دشمن را می شناسیم؟
شاهد ده‌ها پرسش بی‌پاسخ در این معرکه هستیم.
شورای عالی امنیت ملی، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و دیگر نهادهای مسئول در این میدان چه می کنند؟

رئیس‌جمهور پس از مقام معظم رهبری عالی‌ترین مقام رسمی کشور است. او رئیس شورای‌عالی امنیت ملی و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی است و اختیارات وسیع دارد. او از  قدرت قانونی تعریف شده در 29 اصل قانون اساسی برخوردار است.

او وظیفه کلیدی پاسداری از مذهب رسمی و نیز وظیفه کلیدی اعتلای ایران،‌ ترویج دین و اخلاق و حراست از مرزها، استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور را براساس سوگند ریاست جمهوری به عهده دارد. ملت ما در دو مقطع 18 تیر 78 و حوادث تلخ پس از انتخابات سال 88 به فاصله 10 سال، در دو نبرد نرم دشمن علیه استقلال سیاسی و فرهنگی کشور، مردانه ایستاد. مدیریت بحران توسط رهبری معظم انقلاب، آگاهی و هوشمندی معظم‌له به تکنیک‌ها و تاکتیک‌های دشمن، ملت را به سلامت از این دو نبرد بیرون برد. اکنون دشمن دست‌اندرکار نبرد سوم است.
از تجربیات دو نبرد دیگر می‌خواهد استفاده کند و شکست‌های گذشته را جبران کند. لذا پیچیدگی حضور دشمن را در این عرصه می‌شودخوب حس کرد. اطلاعات ما باید در این مورد به روز و بهنگام باشد.

حساسیت‌ها را باید افزایش داد.آیا وقتی رئیس‌جمهور عزیز ما می‌گوید؛ "بگذاریم مردم خود راه بهشت را انتخاب کنند"(1) نباید به این سئوال پاسخ داد که راه‌های جهنم را که دشمن در نبرد نرم علیه ملت هموار کرده، چه کسی باید سد کند؟ یا نباید به این سئوال پاسخ داد که راه‌های بهشت را که دشمن در نبرد نرم علیه ملت سد کرده است، چه کسی باید باز کند؟ آیا دولت در این مورد مسئولیت تعریف شده‌ای ندارد؟

آیا پاسخ این سوالات این است که؛
- "دین را نباید دست دولت داد."
- "عده‌ای بیکار و متوهم، مدام غصه آخرت مردم را می‌خورند. در حالی‌که نه می‌دانند دین چیست و نه آخرت." (2)
این‌گونه سخن گفتن نشان می‌دهد ما دوست و دشمن را در عرصه نبرد نرم اشتباه گرفته‌ایم.
لذا باید از رئیس‌جمهور محترم سئوال کنیم؛ تکلیف دولت در مبارزه با تهاجم سیاسی دشمن چیست؟ وظایف دولت در قبال مبارزه با شبیخون فرهنگی دشمن چه می‌شود؟ و بالاخره دستور کار دولت یازدهم در نبرد نرم دشمن علیه انقلاب، اسلام و مردم ما چیست؟
آیا در برابر اتاق جنگ نرم دشمن در واشنگتن و لندن، ما هم اتاق جنگی در تهران داریم یا نه؟ در این اتاق چه خبری رصد می‌شود؟ آیا واکنش این اتاق در حفظ دین و ارزش‌ها این است که نباید غصه آخرت مردم را خورد و دین را هم نباید به دست دولت داد؟!

----------------------------------
پی‌نوشت‌ها:
1- رئیس‌جمهور در همایش بیمه سلامت همگان، جراید 4 خرداد 93
2- رئیس‌جمهور در دیدار مدیران سازمان محیط‌زیست، جراید 11 خرداد 93

 
منبع :تابناک

کلینیک ترک اعتیاد نوزادان در مرحله جانمایی قرار دارد

سرویس: اجتماعی ، تاریخ: ۰۴/بهمن/۱۳۹۳ - ۰۲:۰۷ ، شناسه خبر: ۶۲۹۲۸۴

دانشور دانشور در گفت وگو با تسنیم:

                            

خبرگزاری تسنیم: رئیس کمیته اجتماعی شورای  

شهر تهران گفت:  

کلینیک ترک اعتیاد نوزادان در مناطق ۱۲،۱۸ و ۲۲  

در حال جانمایی است و با تعیین زمین به زودی به 

 سرانجام می رسد.

فاطمه دانشور در گفت وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم درباره اقدامات صورت گرفته برای ایجاد کلینیک ترک اعتیاد نوزادان، اظهار داشت: طرح های این موضوع در شهرداری تدوین شده و بسیاری از کارشناسان از جمله کارشناسان سازمان بهزیستی در تدوین آن به ما کمک کردند.

وی با بیان اینکه خوشبختانه طرح مذکور با مطالعه پیش رفته است، ادامه داد: در حال حاضر در مرحله جانمایی زمین مناسب برای ایجاد کلینیک های ترک اعتیاد هستیم.

رئیس کمیسیون اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران تصریح کرد: چندی پیش در یکی از بوستان های شهر با نوزادی 12 روزه مواجه شدم که معتاد و بدنش مملو از جانور بود، مادر این نوزاد هم اعتیاد داشت. چند ان جی او در تلاش بودند وی را به بیمارستان های رایج برای ترک اعتیاد  منتقل کنند اما تا آن زمان به نتیجه نرسیده بودند.

وی با بیان اینکه اگر مرکز مناسب برای نوزادان وجود داشت او را به سرعت به آن انتقال می دادیم، تصریح کرد:برای کلینیک های نوزادان در مناطق 12،18 و 22 در حال جانمایی هستیم و این در حالی است که عمده این آسیب ها نیز متعلق به منطقه 12 است.

دانشور خاطرنشان کرد:بودجه به امر اختصاص داده شده و اگر زمین آن  تعیین شود دیگرمشکلی نیست و طرح به زودی به نتیجه می رسد، البته اینگونه طرح ها زمانی به بهره برداری می رسد که مدیران مرتبط تخصص لازم را داشته باشند؛ مدیر متخصص اهمیت موضوع را بهتر درک می کند و دیگر نیاز به جا انداختن اهمیت موضوع برای آنها نیست.

انتهای پیام/

اچ‌تی‌سی وان M9 با دوربین 20 مگاپیکسلی وارد می‌شود!

زمان زیادی تا اسفند ماه نمانده است و کمپانی‌های مختلف خود را برای معرفی یک پرچم‌دار جدید آماده می کنند. تاکنون تصاویر و اطلاعاتی از پرچم‌داران کمپانی‌های مختلف منتشر شده است و تمام ما در کنفرانس موبایل امسال منتظر محصولاتی نظیر گلکسی S6، اکسپریا Z4 و البته اچ‌تی‌سی وان M9 یا همان هیما هستیم.

تاکنون اطلاعاتی از پرچم‌دار اچ‌تی‌سی منتشر شده است و امروز نیز تصاویری ثبت شده توسط این محصول به بیرون درز کرده‌اند. البته در این میان یک معما نیز وجود دارد که باید حل شود. این تصاویر توسط HTC 0PJA10 و HTC 0PJA13 ثبت شده‌اند که معلوم نیست کدام یک از آن‌ها پرچم‌دار آینده اچ‌تی‌سی و کدام یک نسخه بزرگ‌تر آن است. اما به هر حال می‌دانیم که اچ‌تی‌سی وان M9 دارای چنین دوربینی بود.

وضوح تصویر 3024 در 5376 پیکسل است که با این اوصاف شاهد دوربین 16 مگاپیکسلی هستیم. اما از آن جایی که تصویر کراپ شده تا نسبت تصویر 16:9 را به وجود آورد، پس دوربینی که بر روی اچ‌تی‌سی وان M9 قرار گرفته است یک دوربین 20 مگاپیکسلی‌ست که احتمالا سونی آن را ساخته است.

از تنهایی هایم

آدمها همیشه تنها هستند.

حتی وقتی بین تعداد زیادی آدم باشی،باز هم تنها هستی.

همیشه تو هستی و خودت.

بقیه در حاشیه حضور تو قرار دارند.

همیشه تو هستی و چیزی که ما گاهی آن را روح،گاهی نفس،گاهی ضمیر ناخوداگاه و گاهی چیزهای دیگر می نامیم.

همیشه تو هستی و آن چیز.

آن چیزی که باهاش حرف میزنی.باهاش مشورت میکنی.باهاش دعوا میکنی.باهاش حرفهایت را مرور میکنی.

همیشه تو هستی و آن، آنِ خودت.

خدا ما را تنها آفرید.

وقتی آمدیم هیچ کسی همراهمان نبود.وقتی میرویم هم هیچ کسی را با خود نمی بریم.

ما تنها هستیم اما نمیدانم چرا دوست نداریم این تنهایی را باور کنیم.

مذبوهانه تلاشی که برای انکار این حقیقت ساده کرده ایم این است که سعی میکینم تنهایی خود را بین حضور آدمهای دیگر گم کنیم.

همیشه خانواده ای داریم.دوستانی داریم.عاشق یا معشوقه ای داریم.همسری داریم.

همه این ها را داریم اما باز تنهاییم.

حتی وقتی حس میکنیم خدا را داریم هم تنها ییم.

وقتی تنها هستیم خدا کجاست؟؟

آیا خدا دست های ما را میگیرد؟؟

آیا میتوان در چشم های خدا نگاه کرد؟؟

آیا میتوان سر مان را بگذاریم روی شانه های خدا؟؟

آیا میتوان خدا را در آغوش گرفت؟؟

نه نمیتوان.

پس ما تنها هستیم.

.

.

.

در ابتدا و انتهایش ابر بگذار  

تشنه است سال من ، برایش ابر بگذار

نم نم دلم آرام میگیرد، سه،دو، یک

خورشید را بردار و جایش ابر بگذار