گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گرفتار لمپن ها و فرصت طلبان دروغگو هستیم / پژمان امجدیان

30027477784361851534.jpg

واژه ی لمپن ، واژه ای وارداتیست که نیروهای چپ آنرا وارد ادبیات سیاسی کردند . این واژه از مارکسیسم گرفته شده است و مارکس آنرا درباره ی کارگرانی به کار برده که در جوامع صنعتی ، با قرار دادن نیروی کار خود در اختیار صاحبان سرمایه ، مانع قدرت یابی طبقه کارگر میشوند. به بیانی دیگر در فرهنگ مارکسیستی لمپن به افرادی گفته می شود که ظاهر پرولتاریایی دارند ولی فاقد فهم و شعور طبقاتی هستند.

لمپن های ایرانی بیشتر برآیند توده ای بودن جامعه ایران هستند و تا زمانیکه جامعه ما رفتارهای توده ای داشته باشد ؛ لمپن ها بهترین افرادی هستند که می توانند در فعالیت ها و کنش های سیاسی اجتماعی ایران نقش آفرینی نمایند .

لمپن ها در یک پیوند ذاتی با فرصت طلبان و منفعت جویان ؛ در مسائل سیاسی و اجتماعی در نوسان بوده و گاه در جبهه موافق و گاه در جبهه مخالف قرار می گیرند و این نه بر اثر شناخت و معرفت بلکه بدلیل منافع کوتاه مدت و ویژگیهای روانی و فرهنگی حاکم بر آنها صورت می گیرد . لمپن ها همواره بنده و برده ی زور و قدرتند و نسبت به هر فرد قدرتمند تری احساس بندگی بیشتری دارند و در واقع خودفروشانی هستند که همواره مورد سوء استفاده ی قدرتمندان قرار می گیرند ولی هر گاه احساس کنند فرادستانشان در آستانه ی شکست قرار گرفته اند بلافاصله جایشان را عوض میکنند و به صف ضعفا می پیوندند.

نمونه های زیادی از آثار ویرانگر لمپنیسم و ابزار شدگی آنان در تاریخ ایران موجود است . مثلا : محمدعلیشاه بدلیل امضای قانون اساسی ، شرایط مخالفت علنی با مشروطه را نداشت ازین رو به فکر استفاده از نیروهای غیر رسمی افتاد و در مناطق عشایری و روستایی از روسای ایلات و عشایر سود جست و در مناطق شهری نیز لمپن ها را وارد نبرد علیه مشروطه خواهان نمود . نمونه دیگر ؛ استفاده ی استبداد داخلی و استعمار خارجی از نیروی لمپن ها علیه دولت دکتر مصدق است .

اپورتونیستها یا فرصت طلبان و منفعت جویان نیز به سرعت و بر حسب تغییر اوضاع سیاسی ، تغییر عقیده می دهند و به هیچ عقیده و خط مشی سیاسی اجتماعی پایبند نیستند و اصطلاحا از هر طرف که باد بوزد گندم خود را باد می دهند . اینان که برای حفظ منافع خود نان را به نرخ روز می خورند به هیچ یک از موازین اخلاقی و اجتماعی متعهد نیستند .

درین برهه زمانی نیز همچون گذشته دروغ، تهمت ، افترا و ناپاکی نقطه پیوند و سلاح مشترک لمپن ها و فرصت طلبان علیه خادمان و دلسوزان مردم ، دولت و نظام است و سوگمندانه باید گفت که رذایل اخلاقی یاد شده تبدیل به مکانیسمی زیستی برای عاملین پلیدش گشته است .اگرچه باید امیدوار بود که روزی ماسک لمپن ها و فرصت طلبان امروز نیز مانند اسلافشان ، برداشته می شود و چهره اصلی آنان نمایان می گردد اما ؛ " اجازه تکرار به رفتارهای ناشایست ، آنها را رفته رفته به سنتهایی تبدیل می کند که از فرط تکرار به شیوه ی خود انگیخته ای از عمل تبدیل می شود " و به علت کارکرد زیستی اش دائما بازتولید خواهد شد و خطر سرایت آن به نسل های آینده فاجعه ای جبران ناشدنی را رقم خواهد زد .

باید بزرگان جریانات اصلاح طلب و اعتدال گرا با توجه به اثرگذاری بیشترشان در دولت ؛ آنچه را که رصد می کنند نه اشخاص ؛ بلکه  نوع نگرش و بینش افراد به اعتلا و توسعه استان و استفاده ی حداکثری از نیروهای خلاق ، پاکدست ، مردمی ، توانمند و شایسته در سطوح مدیریتی و وفاداری به آرمانها ، اندیشه ها و شعارهای دولت تدبیر و امید با توجه به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی باشد . 

ضمن تاکید بر این نکته که در آینده موضوع مصداقی تر بحث خواهد شد ، این نوشتار را با سخنانی از امام راحل (ره) به پایان می برم .

" فرصت طلبی یکی از آفات بزرگ انقلاب است و تحرک فرصت طلبان از خطراتیست که به شدت نهضت اسلامی را تهدید می کند . "

فتح‌الله‌زاده: 1میلیارد و 300 از استقلال طلبکارم


علی فتح‌الله‌زاده مدیرعامل سابق استقلال امیدوار است که 2 باشگاه استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی واگذار شوند و با درآمدزایی بتوانند جان دوباره ای بگیرند.


فتح‌الله‌زاده در گفت‌وگو با "ورزش سه" گفت: من یک میلیارد و 300 میلیون از استقلال طلب دارم که این مبلغ را در زمان مدیریتم در استقلال از دوستانم گرفته بودم. حالا منتظر هستم که پس از مشخص شدن تکلیف واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس این مبلغ را از بخش خصوصی بازپس بگیرم.

یک عده نمی‌ خواستند باشگاه را خصوصی کنند
به عقیده من مشکلات باشگاه استقلال برای واگذاری مساله خاصی نبوده فقط یک عده نمی‌ خواستند چنین اتفاقی بیافتد. حالا اگر کسی پیدا شد که بخواهد بیایید و باشگاه را تحویل بگیرد، باید خیلی مراقب باشیم چون خصوصی سازی موقعیت خاصی می‌ طلبد.

باید بانک استقلال و پرسپولیس تاسیس شود
ما با تمام تجربیاتی که داشتیم به اینجا رسیدیم که استقلال و پرسپولیس می‌ توانند خودکفا باشند و 30 میلیارد هزینه سالیانه خودشان را دربیاورند و با اصطلاح درآمدزایی کنند. اما این سرمایه گذاری و درآمدزایی زمان می‌ برد، مثلا باید بنگاه های اقتصادی یا بانک های استقلال و پرسپولیس تاسیس شود که قطعا در چند سال آینده جواب می‌ دهد اما با این زودی نیست. به هر حال باید سرمایه گذاری شود که طی طولانی مدت پاسخگو باشد. پارسال من این پیشنهاد را به دوستانم در وزارت ورزش دادم اما آنها ترجیح دادند که هیات مدیره را به آقای توفیقی با 20 میلیارد واگذار کنند.

ترازنامه استقلال کاملا روشن است
مثل اینکه طلب من از باشگاه استقلال سرجایش است، در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس خدا شکر تزارنامه هایی وجود دارد که مشخص می‌ کند چه افرادی طلبکار و چه افرادی بدهکار هستند. در زمان همه مدیران هم این بدهی ها وجود داشته، مگر قرار است باشگاه بدهی نداشته باشد؟! اصلا اشکالی ندارد از اول انقلاب تا حالا مگر چقدر به باشگاه ها کمک کرده اند، 60 میلیارد بوده؟ الان فقط می‌ خواهند اسم باشگاه را 300 میلیارد بفروشند که 240 میلیارد تومان آن سود بوده، حالا اگر بخواهند بیایند سود خودشان را بردارند، باز هم مبلغی که به استقلال و پرسپولیس کمک شده نمی‌ شود.

من یک میلیارد و 300 میلیون از استقلال طلب دارم
من هیچ حقوق و مزایایی در سال هایی که در استقلال کار کردم نگرفتم. اما طلب من یک میلیارد و 300 میلیون است، مکتوب به هیات مدیره تحویل داده شد. اما آنها دائم می‌ آیند می‌ گویند حساب ها مشکوک است و در آن ابهام وجود دارد دوستان خوب می‌ دانند که ترازها همه وجود دارند و این بهانه خوبی نیست و مراجع ذیرصلاح باید جوابگو باشند. چون من بابت همه این پول ها چک و رسید و سفته در اختیار دارم و طلب من مثل روز روشن است. خصوصی سازی به ما قول داده که پس از مشخص شدن تکلیف دو باشگاه مبلغ بدهی ها را پرداخت خواهد کرد.

استقلال و پرسپولیس دولتی و یا نیمه دولتی
من خودم اعتقادم این است که دو باشگاه به بخش دولتی یا نیمه دولتی با یک قرارداد ارفاقی واگذار می‌ شود، چون 300 میلیارد پول کمی نیست. اگر 100 میلیارد را هم در اختیار یک مدیر قرار دهند می‌توانند تیمی مشابه استقلال و پرسپولیس بسازند. اما من از بخش خصوصی سازی تشکر می‌ کنم که عزمش را جزم کرده که مشکل این دو باشگاه آسیب دیده استقلال و پرسپولیس را برطرف کند که هواداران آنها که عاشقانه فوتبال را دنبال می‌ کنند نگران آنها هستند.

مدیران باشگاه ها نمی‌ توانند روی تیم های پایه کار کنند
اینکه بعد از نتیجه نگرفتن تیم‌ملی در آسیا میاییم این بحث را گسترش می‌ دهیم که چرا مدیران در باشگاه ها روی تیم های پایه کار نمی‌ کنند من باید بگویم که اصلا در بحث پایه به مدیران فرصتی داده نشده، یعنی به اندازه نیاز به آنها پول داده نشده و اکثر مدیرها دچار روزمرگی هستند مخصوصا مدیران استقلال و پرسپولیس که چطور پول بازیکنان را بدهند. در 20 سال گذشته ما بیشتر درباره تیم های پایه حرف زدیم اما می‌ بینیم که همین دو تیم استقلال و پرسپولیس که معمولا هم جزو تیم های بالای جدول هستند مجبور هستند با 15، 16 میلیارد تیم را ببندند اما یک تیم رده دهمی جدول 30 میلیارد برای تیمش هزینه کرده است، این واقعا منصفانه نیست.

استقلال و پرسپولیس باید روی پای خودشان باشند
به عقیده من باید استقلال و پرسپولیس را رها کنند تا روی پای خودشان بیاستند و درآمدزایی کنند. باید در این زمینه برنامه محور باشیم. قیمتی که گذاشته قطعا فوتبالی ها را پای میز مذاکره نمی‌ کشاند و از وسط راه ممکن است بلای بزرگتری سر این دو باشگاه بیاید. امیدوارم که دولت تدبیر و امید، تدبیر استراتژیکی برای این دو باشگاه پرطرفدار در نظر بگیرد.

باید کی‌روش را حفظ کنیم
خودم اعتقاد دارم اگر ما فوتبال را راه انداختیم که مردم محور باشد و در همه دنیا هم همین طور است، مردم از تیم‌ملی و سرمربی آن در حال حاضر راضی هستند پس باید به نظر آنها احترام بگذاریم و کی‌روش را حفظ کنیم. ضمن اینکه ما این تجربه بد را داریم که چندین بار پس از نتیجه نگرفتن در جام‌ملت‌ها‌ مربی تیم را عوض کردیم، آیا نتیجه داد؟ پس باید به کی‌روش فرصت دهیم تا بتواند تا جام‌جهانی بعدی جایگاه خوبی برای تیم‌ملی درست کند.

یادآوری مجدد هخامنشیان و کوروش کبیر
 
 
هخامنشیان که بودند؟
 
 
هخامنشیان در ابتدا شاه بومی پارس و انشان بودند. کورش دوم هخامنشی معروف به کورش کبیر بر دولت ماد مسلط شد و سپس لیدی و بابل را فتح کرد و امپراتوری هخامنشی را تاسیس کرد. در واقع این امپراتوری تداوم زندگی دولت ماد بود زیرا هخامنشیان و مادها از یک خانواده و فرهنگ بودند . آنها دویست و بیست سال بر بخش بزرگی از دنیای آن زمان حکمرانی کردند که از رود سند تا دانوب و از آسیای میانه تا آفریقا گسترده بود. سر انجام با شکستی که از اسکندر مقدونی خوردند امپراتوری آنها متلاشی شد

سلسله هخامنشی توسط کورش در سال 559 پیش از میلاد تاسیس شد. او در سال 550 پ م بر آستیاک شاه ماد و به قولی پدر بزرگ خود غلبه کرد.منطقه دولت ماد کاملا مشخص نیست ولی از غرب شامل کاپادوکیه و ارمنستان و از شرق تا هیرکانی گسترده بوده است.کورش در سال 547 پ م لیدی را فتح می کند. او سغد و باکتریا و قسمتهایی از هند را گرفت ودر سال 539 پ م بابل را فتح کرد . او پاسارگاد را به عنوان پایتخت خود در محلی که بر آستیاگ غلبه کرده بود ساخت. کورش درسرزمین ماساگتها در شرق قلمرو خود در سال 530 پ م کشته میشود. زندگی او در هاله ای از ابهام قرار دارد پسر کورش به نام کمبوجیه جانشین او میشود .در سال 525 پ م مصر را فتح کرد. سه سال بعد وقتی که او در مصر بود گیوماته خود را شاه نامید و کمبوجیه برای باز پس گیری حکومت رو به پارس نهاد ولی در راه بازگشت کشته می شود زیرادرحین سوار شدن بر اسب خنجرش وارد تنش میشود. در این زمان جمعی از بزرگان پارسی به رهبری داریوش به گئوماته شاه دروغین حمله می کنند و اورا می کشند.در این زمان داریوش شاه می شود.او پسر یا برادر کورش نبود و از تیره دیگری از هخامنشیان است. پس از آن خیلی از استانهای تحت تابعه شورش می کنند و مهمترین آنها ماد و بابل بودند. داریوش همه را دوباره مطیع خود می کند و پس از 19 جنگ در یک سال آرامش به امپراتوری هخامنشیان بر می گردد.داریوش در دیواره بیستون محلی بر سر جاده باستانی ماد به بابل دست آوردهای خود را بر دیواره سنگی حک می کند. داریوش با درایت و قدرت به سلسله هخامنشی روح تازه ای می دهد . او ساتراپی ها را برپا می کند. کاخهای شوش را می سازد.شاهنشاهی را از مقدونیه تا پاکستان واز دریای خزر تا شمال لیبی گسترش می دهد. قبل از مرگ خود خشیارشا پسرش را به شاهی بر میگزیند در زمان خشیارشا گسترش قلمروی حکومت پایان می یابدوقندهار و تاکسیلا مستقل می شوند.او درسال 480 پ م نیز از آتنی ها شکستی می خورد و این شکست برای آنها خیلی مهم می افتد. بعد از او اردشیر اول به شاهی می رسد و بعد از اردشیر داریوش دوم شاه می شود. تا این زمان امپراتوری هخامنشیان قدرت بلا منازع روی زمین می باشد وتاثیر مستقیمی بر روی همسایگان خود می داشت پس از مرگ داریوش دوم اردشیر دوم و کورش صغیر با هم نبرد می کنند و کورش صغیر که از مزدوران یونانی کمک گرفته بود شکست می خورد و کشته می شود و اردشیر دوم بر تخت می نشیند. در این زمان مصر نیز مستقل می شود. پس از او اردشیر سوم به شاهی می رسد ولی خیلی زود در دربار کشته می شود و بالاخره داریوش سوم به شاهی می رسد.چند ساتراپی مستقل میشوند ولی داریوش سوم دوباره آنها را مطیع می کند. در این زمان اسکندر پادشاه کشور مقدونیه به آسیای صغیر حمله می کند.او سوریه را میگیرد.داریوش سوم در سال 333 پ م در محلی به نام ایسوس از اسکندر شکست می خورد. سپاه ایران دوباره نوسازی میشود و دو سال بعد در گوگمل شکست نهایی را از مهاجمین می خورد . داریوش سوم در سال 330 کشته می شود و سلسله هخامنشی منقرض میشود.اسکندر خود را شاه هخامنشی می نامد و تخت جمشید و دیگر مناطق قدرت هخامنشی را غارت می کند . او برای آنکه روح هخامنشی را نیز از بین ببرد تخت جمشید را به آتش می کشد           

 

معماری هخامنشی

 

بارزترین هنر هخامنشی همانا معماری آن است .کاخها و آرامگاههای هخامنشی پس از گذشت بیست و پنج قرن همچنان استوار و زیبا هستند.پاسارگاد،هگمتانه،شوش،تخت جمشید،بابل وگورهای شاهی نمونه هایی ازمعماری هخامنشی هستند. ستونهای بلند سنگی استوار حجاریهای زیبا با نقوشی حاکی از دوستی- بدون خونریزی مانند گذشتگان آنها-وساختمانهای بلند آثاری از هنر معماری هخامنشی هستند .آنان بر تمامی همسایگان و کشورهای زیر سلطه خود تاثیر گذاشتند و نمی توان هنر معماری دوران باستان را بدون در نظر گرفتن هنر هخامنشی بررسی کرد. به سبب گستردگی کشور هخامنشیان هنرمندان برتر نیمی از جهان باستان در خدمت آنان بودند و آنان با مدیریت درست بر آنها توانسته اند از خود یادگارهایی به جای گذارند که هنوز جزو شاهکارهای معماری به شمار می آیند


 

 

 

ادامه ی راه اصلاحات و موفقیعت آن راهی به جز آنچه ندای ایرانیان ارائه داده را نمی طلبد

یادداشت///

این روزها صحبت از تشکیل حزبی با عنوان ندای ایرانیان به گوش می رسد که منتقدان و طرفدارانی هم یافته و شاهد موضع گیری های مختلفی چه از طرف اعضای هیئت موسس و چه از طرف سیاسیون صاحب نام از جناحهای مختلف مخصوصا خود اصلاحطلبان هستیم. این بحث ها از سطح خبرگزای ها و مقاله و یادداشت ها فراتر رفته و پا فراتر گذاشته و به بین مردم و نخبگان جامعه نیز کشیده شده است. اما چیزی که از ندا می توان دریافت؛ که آن را نسبت به سایر احزاب متمایز نموده تکیه بر دو موضوع می باشد. یکی این که ندای ایرانیان برخلاف بسیاری احزاب که بیشتر نام گروه برای آن¬ ها برازنده است تا حزب، دارای روش یا مانیفست خاصه ی خود است؛ روشی که آن را راهی برای موفقیعت جریان اصلاحات می دانند که اصلا هم بعید نیست که پس از تشکیل حتی روش مد نظر خود برای اداره کشور را نیز ارائه دهد. دیگری اینکه به پیش برندگان این حزب نسلی هستند که خود جزو جوانان مشارکت و همچنین برخی چهره های تحکیم وحدتی بودند و اینبار این جوانان هستند که تئوری حرکت آینده ی اصلاحطلبان را یدک می کشند و نه ژنرالها و تئوریسینهای اصلاحات که معمولا لیدر جریان اصلاحات بوده اند. ابتدا به مورد اول می پردازم. ندای ایرانیان می گوید نظام را تمام و کمال قبول دارد. می گوید رهبری فصل الخطاب است. می گوید از طریق روزنه ها به دنبال اصلاحات خواهد بود و به هیچ وجه قهر نخواهد کرد. می گوید از در نگذاشتند از پنجره وارد می شویم و قهر نمی کنیم و آنقدر می ایستیم تا بتوانیم تأثیرگذار باشیم. تعاریف و صحبتهایی که متنقدان بسیاری یافته است. سوأل اینجاست مگر تعریف اصلاحطلبی چیست؟! مگر اصلاحطلب به دنبال بهبود شرایط و رسیدن به اهدافش از طریق ساز و کارهای حاکمیتی نیست؟! چطور می شود اصلاحطلبی حاکمیت و نظام را قبول نداشته باشد و نامش اصلاحطلب باشد؟! دوستانی که با این تعاریف ندا را به یک حزب حاکمیتی توصیف می کنند فراموش نکنند که اصلاحات از درون حاکمیت انجام می شود و اگر از آن بیرون بیاید؛ دیگر نامش اصلاحات نیست. ندا تنها دوباره به باز تعریف اصلاحات پرداخته است و ولاغیر. ندای ایرانیان می گوید فشار از پایین را دنبال نخواهد کرد و این تئوری را موفق ارزیابی نمی کند. اسم این نفی کردن گذشته نیست، درس گرفتن از گذشته است. بدون بررسی نتایج گذشته امکان چنین نتیجه گیری ای وجود نداشت. کمی واقع بین باشیم. بررسی کنیم چرا از 2 خرداد 76 به 3 تیر 84 رسیدیم؟ عملکرد آقای خاتمی را در انتخابات مجلس 90 بررسی کنیم. شرایط کنونی را مرور کنیم و توجه کنیم که کشور در چه شرایطی قرار دارد. قشر متوسط اقتصادی جامعه که اصلیترین پشتیبان جریان روشنفکری و اصلاحات است، به شدت تضعیف شده است. تشکلهای دانشجویی انجمنهای اسلامی که می توان گفت تنها روزنه ی اجتماعی در روزهای سخت بودند بسته شده اند و با سر کار آمدن دولت جدید به کندی در حال ایجاد هستند و فراموش نکنیم که تشکلی های امروز چون دیروز نیستند و بدون تبادل تجربه از انجمنی های دیروز تشکیل می شوند که این خود موجب عملکرد ضعیف و حتی شاید احساسی آنها به دور از واقع بینی خواهد بود. احزاب و تشکلهای اصلاحطلبی برای پیدا کردن یک سخنران مشکل دارند. شرایط پس از انتخابات 76 را با امروز مقایسه کنیم و ببینیم از لحاظ تقسیم قدرت در کجا ایستاده ایم. ندا فقط اصلاحطلبان را به بازگشت به مسیر اصلاحات فرا خوانده است. ندا با تعامل به دنبال موفقیعت است. ندا به فکر حذف جریانی نیست. با ذهنیت حذف نمی شود بر کشور حکومت کرد ولی با تئوری نزدیکی و اصلاح مسلما این امر ممکن خواهد بود. و اما مورد دوم؛ کافیست رده ی سنی اصولگرایان و اصلاحطلبان مطرح را مقایسه کنیم. واقیعت تلخی مشاهده می شود و آن اینکه اصلاحطلبها در دادن میدان به جوانها بسیار ضعیف عملکرده اند. نه تلاشی در جهت تربیت مدیر برای آینده ی کشور انجام داده اند و نه اینکه به نسل جوان اعتماد داشته اند و همیشه خود را سزاوارتر و داناتر برای حرکت دانسته اند. به جایی رسیده ایم که گزینه های وزارت همه دارای سنین بالا هستند و این برای ادامه ی این جریان بسیار خطرناک است. ممکن است کار به جایی برسد که زمانی چهره ی شاخصی برای معرفی برای ریاست جمهوری و مجلس نداشته باشند و همچنان به دنبال گزینه های سنتی خود حرکت کنند. حال آنکه به پیش برندگان ندا اکثرا کسانی هستند که در حال عبور از جوانی به میانسالی هستند و هنوز فرصتی برای اعلام حضور نیافته اند. بزرگان اصلاحات باید در کنار اینها نقش مشورتی خود را داشته باشند. امروز بزرگان به جوانان اعتماد کنند؛ کما اینکه این نسل روزی به آنها اعتماد کردند و دنباله رو آنها بودند.

جریمه 30 میلیونی برای سربازان فراری

یک عضو کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال 94 از تعیین تکلیف این کمیسیون برای سرباز فراری‌ها و تعیین جریمه 30 میلیون تومانی برای سربازان فراری 30 سال به بالای مجرد خبر داد.

غلامعلی جعفرزاده در گفت‌و‌گو با ایسنا، با اشاره به بررسی موضوع سرباز فراری‌ها در جلسه عصر روز یکشنبه کمیسیون تلفیق خاطرنشان کرد: مشکلی در کشور به نام سرباز فراری وجود دارد؛ این‌ها افرادی هستند که بالای ده سال از موعد خدمت‌شان گذشته و خدمت سربازی انجام نداده‌اند و حداقل سن آن‌ها هم سی سال است. از طرفی آن‌ها به درد نظام وظیفه هم نمی‌خورند و نمی‌شود آن‌ها را اجباری به سربازی برد.

وی افزود: این‌طور هم نیست که همه کسانی که سربازی نرفته‌اند سرمایه‌دار بوده‌اند، برخی هم اقشار متوسط و پایین هستند و بعضی از آن‌ها از قوم و قبیله‌هایی هستند که زود ازدواج کرده‌اند و نتوانسته‌اند به سربازی بروند.

وی با تاکید بر این‌که «بحث فروش سربازی مطرح نیست» تصریح کرد: این افراد باید جرائمی پرداخت کنند که بتوانند از برخی تسهیلات شهروندی مثل انجام کار اقتصادی، داشتن دفترچه بیمه و برخی مسائل این‌چنینی استفاده کنند اما حتی در صورت پرداخت جریمه از برخی حقوق دیگر مثل کاندیداتوری شورای شهر، نمایندگی مجلس و استخدام دولت محروم خواهند بود.

این عضو کمیسیون تلفیق مجلس با بیان این‌که «رها کردن سربازان فراری و داشتن برخورد قهری نتیجه نمی‌دهد» یادآور شد: عاقلانه‌ترین کار این است این افراد فراخوانده شوند و از آن‌ها جرائم نقدی اخذ شود در این صورت کارت قرمز سربازی به آن‌ها داده می‌شود که در قبال آن از برخی حقوق شهروندی برخوردار می‌شوند.

وی خاطرنشان کرد: به موجب مصوبه کمیسیون تلفیق افراد مجرد بالای سی سال سن که سربازی نرفته‌اند 30 میلیون تومان جریمه می‌شوند و سالیانه 1 میلیون تومان به این مبلغ اضافه می‌شود. همچنین کسانی که روستایی و تحت پوشش کمیته امداد و نهادهای حمایتی بودند و به خاطر فقر نتوانستند به سربازی بروند از تخفیفات 50 درصدی جریمه برخورد ار می‌شوند. همچنین به ازای تاهل دو سال و به ازای هر فرزند شش ماه از سقف تعیین شده کاسته خواهد شد.