گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

کاسیاس: سرنوشت لالیگا در بازی‌های مثل بازی با کوردوبا مشخص می‌‌شود

کاسیاس: سرنوشت لالیگا در بازی‌های مثل بازی با کوردوبا مشخص می‌‌شود

 

رئال مادرید در بازی با کوردوبا که با اخراج رونالدو همراه بود به سختی توانست در زمین حریف به پیروزی برسد و حالا کاسیاس، کاپیتان لوس بلانکوس می‌‌گوید که شاید انتظار سه‌ ساله باشگاه برای رسیدن به لیگ، در این فصل به اتمام برسد.

کاسیاس به خبرنگاران می‌‌گوید: "شاید این بهترین عملکرد ما نبود اما گرفتن سه‌ امتیاز بسیار مهم بود. زمین بسیار برای بازی کردن دشوار بود. خیلی‌ خشک بود. با پاس دادن توپ، حرکت توپ بسیار زیاد می‌‌شد که کار ما را سخت کرد اما به پیروزی رسیدیم. 

"هیچکس در اوج بازی خودش نبود و سه‌ امتیاز را نه به خاطر بازی خوب که با شخصیت خودمان گرفتیم. این قبیل بازی‌ها هستند که سرنوشت قهرمانی را مشخص می‌‌کنند."

این سومین پیروزی متولی‌ رئال پس از شکسته شدن رکورد پیروزی‌های متوالی و باخت مقابل والنسیا بود. رئال با یک بازی کمتر و با اختلاف یک امتیاز صدر نشین لالیگا است.

 

http://www.axgig.com/images/75830546023440447583.jpg

 

ازفکرتاسرنوشت

از فکر تا سرنوشت
منسوب به حضرت علی (ع) :مراحل ساختن سرنوشت:
أ‌. مراقب افکارتان باشید که تبدیل به گفتارتان می شود.
Watch your thoughts; they become words
ب‌. -مراقب گفتارتان باشید که تبدیل به رفتار تان می شود.
Watch your words; they become actions
ت‌. مراقب رفتار تان باشیدکه تبدیل به عادت می شود.
Watch your actions; they become habits
ث‌. مراقب عادات خود باشید که شخصیت شما می شود.
Watch your habits; they become character
ج‌. مراقب شخصیت خود باشیدکه سرنوشت شما می شود.
Watch your character; it becomes your destiny

14 دلیل بر نامشروع بودن ورزش های حال

 

 

هیچ کس با شور و نشاط و سلامت و تکاپوی فرزندان اسلام مخالف نیست. «توانایی » و «ورزیدگی » کودک و پیر و جوان میهن اسلامی، آرزوی هر آدم عاقل و مسلمانی است که در کره خاکی زندگی می کند. اما سیاست های کنونی حاکم بر ورزش برخاسته از جهل و ناآگاهی و غفلت عناصر خودی و مسلمان و در جهت تامین اغراض سیاسی، فرهنگی، اقتصادی استکبار جهانی است. امیدواریم حوادث ورزشی اخیر در عربستان و قطر بتواند وجدان دست اندرکاران و سیاست گذاران ورزش را بیدار کند و دلایل قرآنی، عقلی و روائی، تجربی و مشهود و محسوس، ارائه شده در این مقاله در میان هیاهوی میادین ورزشی گم نشود و فریاد نهی از منکری در برابر «بت ورزش » محسوب شود و در اصلاح سیاست کنونی ورزش کشور مؤثر باشد. با دهها و شاید هم صدها دلیل، استعماری بودن و نامشروع بودن سیاست های حاکم بر ورزش کنونی کشور جمهوری اسلامی ایران را می توان اثبات کرد که ما در این مقاله به مواردی از آن اشاره می کنیم:

 

1- ورزش و بیت المال

 

 

 

ورزش کنونی بار گرانی بر دوش بودجه عمومی و بیت المال جمهوری اسلامی است و حق و حقوق محرومان و جانبازان و پیران و از کارافتادگان، صرف کسانی و کارهایی می شود که حکومت اسلامی هیچ وظیفه ای نسبت به تدارک آنان ندارد. این پرداخت ها، مشابهت زیادی به پرداخت «صله ها و جوائز» کلان به دلقک ها و خوانندگان و نوازندگان در عصر خلفای عباسی و سلاطین جور در طول تاریخ دارد و در حالی که مردم و اقشار زحمتکش جامعه در تامین نیازهای اولیه زندگی مثل غذا و لباس و مسکن و دارو و آموزش ابتدایی و متوسطه و ازدواج و غیره در تنگنای شدید اقتصادی قرار دارند، سالانه بیش از پانصد میلیارد مستقیم و غیر مستقیم از کیسه تولیدکنندگان و زحمتکشان مملکت در این «چاه ویل » ریخته می شود. سرپرست محترم تربیت بدنی چهارصد میلیارد بودجه سال جاری را اقرار کرده و خواهان هزار میلیارد شده اند!! چرا در حالی که هزاران مرکز آموزشی و مدرسه غیرانتفاعی شده است و آموزش و پرورش و آموزش عالی در فشار مالی است ورزش و تبلیغات ورزشی از کیسه محرومین اداره می شود. بودجه ورزش در برنامه توسعه اول و دوم بیش از هزار برابر شده است.

 

2- ورزش و وابستگی

 

 

 

همه می دانند ورزش کنونی در کل جهان با مدیریت، برنامه ریزی، سیاستگذاری، قوانین و تبلیغات نظام سرمایه داری جهانی اداره می شود و صهیونیسم جهانی در آن نقش فعال دارد. چرا ما واگن ورزش جمهوری اسلامی را به قطاری بسته ایم که خطوط آن از سالها قبل توسط سرمایه داران و صهیونیست ها به سوی مقاصد دلخواه آنان کشیده شده و کارگزاران اصلی آن را هم آنان تعیین می کنند و چرا هر روز هم بر آمار مربیان و سرمربیان و مستشاران خارجی ورزش افزوده می شود. در حالی که امام خمینی قدس سره در جریان جنگ تحمیلی یک مستشار و مربی خارجی به کار نگرفت.

 

3- ورزش و قمار

 

 

 

برد و باخت و شرطبندی و دستیابی به اموال دیگران بدون انجام کار تولیدی، توزیعی، خدماتی معقول، مصداق روشن «میسر و قمار» است و حرمت «میسر» و برد و باخت از محرمات مورد اتفاق قرآن و حدیث و فقه اسلامی است. «انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء فی الخمر و المیسر».

 

4- ورزش و داوری کفار

 

 

 

پذیرش و رسمیت بخشیدن به نظام قضاوت غیر اسلامی، رجوع به طاغوت و از محرمات قطعی در فرهنگ قرآن و مبانی فقه شیعه است و در بسیاری از موارد در نظام ورزشی حاکم بر دنیای امروز و ایران اسلامی، داوران کافر حتی در مسابقات ورزشی کشورهای اسلامی داوری می کنند.

 

5- ورزش و تولی و تبری

 

 

 

دو اصل مهم تولی و تبری از مبانی عقیدتی و راهکارهای اساسی در زندگی مسلمانان و از ضروریات فقه اسلامی و محتوای دهها آیه از کلام خداست. اما سیاست ورزش کنونی با کشورهایی مثل آمریکا، مسابقات دوستانه برگزار می کند و اگر از نیروهای جبهه انقلاب اسلامی نترسد، با اسرائیل هم نرد ورزشی می بازد و در مسابقه با کشورهای مسلمان و کوچکی همچون قطر به خشونت و کینه می گراید. «نعوذبالله من سبات العقل »

 

6- ورزش و غیبت و تهمت و دروغ

 

 

 

به دنبال هر «باخت ورزشی » بازار غیبت و تهمت و دروغ داغ می شود و هر کس خود را تبرئه می کند و گناه! آن را به گردن دیگران می اندازد و همه آثار ضد اخلاقی اختلاف، بدبینی در غیبت ها و تهمت ها، دروغ ها، تقلب ها و رشوه های میادین ورزش هم وجود دارد.

 

7- ورزش و ملی گرایی

 

 

 

احیای روح ملی گرایی و عصبیت های گوناگون منطقه ای، کشوری، شهرستانی و تیمی با اهداف معنوی و فرهنگ فراملیتی اسلام، فرسنگ ها فاصله دارد و بسیاری از ورزشها، نه تنها گامی در جهت دوستی و همفکری و همکاری یست بلکه با آرمان بلند تقریب مذاهب اسلامی و مسلمین جهانی در تضاد کامل است.

 

8- ورزش و اسراف

 

 

 

اتلاف عمر و زندگی صدها هزار نفر و میلیونها ساعت در کاری که هیچ نقشی در تامین نیازهای واقعی دنیوی و اخروی آنان ندارد و آنان را از رشد علمی، اخلاقی، تلاش اقتصادی و آگاهی اجتماعی باز می دارد. از روشن ترین مصادیق اسراف و از گناهان فرعونی محسوب می شد «انه کان عالیا من المسرفین »

 

9- ورزش و «لغو» و «لهو»

 

 

 

تماشای ورزش و پخش مسابقات ورزشی از کانال های مختلف تلویزیونی و شبکه های رادیویی و حضور صدهاهزار نقر در میادین ورزشی از مصادیق «لغو» و «لهو» در «مقیاس میلیونی » است که به صریح قرآن، «والذین هم عن اللغو معرضون »، یک نظام اسلامی نمی تواند مروج و تبلیغات چی آن باشد و باز دیده ایم و می بینیم که این مسابقات از نماز و یاد خدا و عاشورا و توجه به سرنوشت مسلمین و حتی تامین نیازهای امروز و فردای خود بازیگران و تماشاگران هم بازداشته است.

 

10- ورزش و گسترش جهل و افت تحصیلی

 

 

 

کیست که نداند سیاست های حاکم بر تبلیغ و ترویج بی حد و مرز ورزش عامل عقب ماندگی، علمی، صنعتی، کاهش اطلاعات اجتماعی، خالی شدن کتابخانه ها و مانع بزرگ مطالعه و درس خواندن کودکان و جوانان و سبب افت درسی بسیاری از فرزندان جامعه اسلامی شده و می شود و این سیاست ها آینده علمی و استقلال فرهنگی، اقتصادی کشور اسلامی را تهدید می کند.

 

11- حرمت ذاتی برخی ورزشها

 

 

 

برخی از رشته های ورزشی مثل مشت زنی، شطرنج و هر ورزشی که زیان و اضرار قابل توجه به خود ورزشکار یا حریف و رقیب وارد آورد، از مصادیق روشن اضرار به خود یا دیگری و حرام است و در میان کارهایی که امروزه به نام ورزش تبلیغ و تعریف می شود، این گونه کارها فراوان به چشم می خورد.

 

12- مدح کفار و قهرمان سازی از آنان

 

 

 

بزرگداشت، ستایش و مدح و تعریف از ورزشکاران و مربیان و کارشناسان کافر و الگوسازی از آنان و دادن مدال و جایزه و . .. به شکل مستقیم و غیر مستقیم از نمونه های روشن «منکر» است که یک نظام اسلامی وظیفه دارد با آن مبارزه کند نه با آن هماهنگ شود.

 

13- ورزش و سلطه فرهنگی کفار

 

 

 

در ورزش کنونی، فرهنگ، زبان، لباس، قوانین، اصطلاحات، خط به گونه ای طراحی شده که زبان و لباس و استقلال کشورهای اسلامی باید خود را با نظام کفر هماهنگ کند و استکبار جهانی می خواهد همه اقشار مملکتی که استقلال خود را با خون میلیونها شهید و مجروح و جانباز خریده اند، همه اقشار، حتی سپاه و ارتش و بانوان آن را خلع اندیشه و استقلال و لباس و فرهنگ کند و شیطان بر «برهنگی فرهنگی » این ملت بخندد.

 

14- ورزش و نگاه حرام

 

 

 

نمایش اندام لخت ورزشکاران کافر و مسلمان از تلویزیون های رنگی عامل گسترش فساد و انحراف جنسی است و مسؤولانی که وظیفه دارند در جهت سلامت اخلاقی، روانی جامعه گام بردارند امروز از کانال ورزش و نمایش مسابقات ورزشی و بدنهای لخت ورزشکاران، خانواده ها را به ابتذال وانحراف جنسی می کشانند.

 

 

 

آویختن مدال طلا به گردن مردان ورزشکار، شرطبندی های بینندگان، گسترش جاسوسی از راه ورزش، ایجاد کینه و بدبینی نسبت به مؤمنین، قتل ها، تصادف ها، هیجان ها و مرگ و میرهایی که به خاطر سیاست های تبلیغاتی کنونی در ورزش رخ می دهد و هزاران انحراف و کمبود دیگر پیامد سیاست های ورزشی استکبار جهانی است که ما با دنباله روی و پیروی کورکوانه به سوی آن می رویم. راستی، چرا مردم کشور ما ورزشکاران را بهتر از دانشمندان، مخترعان، محققان و خدمتگذاران بشر و حتی وزراء و نمایندگان مجلس و استانداران و فرمانداران می شناسند. آیا این بی خبری نسبت به سرنوشت علمی - سیاسی خویش، ناشی از یک سیاست استعماری نیست؟ چرا در حالی که در طول هشت سال دفاع مقدس سویچ یک موتور سواری به سربازان و بسیجیان و رزمندگان ندادیم، امروز به ورزشکاران سویچ ماشین و کلید آپارتمان می بخشیم.

 

 

 

چرا مطالبات 9 میلیاردی چایکاران استان گیلان پرداخت نمی شود؟

 

 

 

چرا از رنج کشاورزان و برنج کاران و کارمندان شریف و کم درآمد هیچ نمی گوییم؟

 

 

 

چرا آنها که برای شکست ورزشی در قطر گریه کردند از ترور روزانه مسلمانان پاکستان، قتل عام در افغانستان و الجزایر و سودان ککشان نمی گزد.

 

 

 

چرا جوانان کشور ما در جریان ریز و درشت بازی های آسیایی و آفریقایی و کذایی و کجایی قرار می گیرند ولی از سرنوشت جوانان غیور فلسطینی، مصری، کشمیری، پاکستانی، و لبنانی بی خبرند، چرا ورزش بانوان کشور ما مشوق آوردن بانوان کشورهای اسلامی به این میدان فضاحت بار شده است؟! چرا دست اندرکاران صدا و سیمای ما به جای پخش چهار کانال «ورزش » و «ورزش » و «ورزش » از «حماس » و حزب الله و جنبش جهاد اسلامی فلسطین و آل انصار کشمیر و ظلومیت بی مرز افغانستان نمی گویند؟ چرا جوانان پاک و باصفای ایران اسلامی از فعالیت صهیونیسم جهانی در مرزهای آذربایجان، ترکیه، قرقیزستان، چچن بی خبر می مانند.

 

 

 

چرا از خالد مشعل، سیدعبدالله نوری و فضل الرحمن که بازی راستین سرنوشت را در فلسطین و تاجیکستان و کشمیر رقم می زنند، سیمای جمهوری اسلامی هیچ نمی گوید. سلام بر هر کس به چشم عقل و وحی به آفاق زندگی بنگرد و در راه ابلاغ و تبلیغ مکتب از غیر خدا نهراسد.

 

 

 

والسلام علی من اتبع الهدی

 

 

 

سردبیر : محمود مهدی پور

 

al-adl.ir

 

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

انشا در مورد پاییز

پاییز

 

یکی از فصل های سال پاییز است من پاییز را خیلی دوست دارم زیرا همدرد من است و رنگش

مثل من همیشه زرد و مریض است پاییز از دیگر فصل های سال همیشه بدبخت تر است به

طوری که هیچ کس مثل بهار برای استقبال او نمیرود زیرا خیلی دل گرفته و غم انگیز است

درست مثل خود من که هروقت به تهران میروم غریب و غربتی هستم و همه از چهره ی زرد و

رنجور من وحشت می کنند و از کنارم با نفرت میگذرند.

پاییز مثل بهار و تابستان و من دلش لک میزند برای یک میوه ی تر و تازه زیرا او همیشه باید

میوه های انباری و سردخانه ای را چند برابر قیمت بخرد که باز مثل من در توانش نیست و

مجبور است فقط انها را تماشا کند و به خودش وعده سر خرمن بدهد.

من خیلی دلم برای پاییز میسوزد و دلم می خواهد با برگ های خشگش اتشی برایش روشن کنم

تا تن ضعیف و رنگ پریده ی او را برای ساعتی گرم کنم زیرا گاز ما هم به علت بدهی چند

ماهی است که قطع شده و ما هم تقریبا مثل پاییز زندگی می کنیم و چشم به بهار و تابستان اینده

دوخته ایم و زیر افتاب خودمان را گرم می کنیم که ان هم ممکن است چند وقت دیگر قبضش از

طرف شهرداری صادر شود!!!!قبض افتاب را می گویم و شاید هم تا امروز صادر شده اما به

علت گرفتاری مسئول توضیع قبض هنوز به دست ما نرسیده خلاصه اینکه پاییز یکی از فصل

های پریشان و عریان سال است که با سیلی بادگونه اش را برای مدتی سرخ نگه می دارد اما

این سیلی دوام چندانی ندارد و زود او را از پای در می اورد و او با تن لخت و سرمازده اش

دامنی میشود برای اشک اسمان و شاید هم اسمان به خاطر رنگ پریده و بی کار و بیمار اوست و

چند ماهی می بارد این است که من میگویم پاییز همدرد من است و من او را خیلی خیلی دوست

دارم ای کاش زودتر بزرگ می شدم و برای پاییز رنگ پریده و رنجور چند قوطی رنگ سبز

قشنگ بخرم و تن او را سبز سبز سبز کنم و یک قلم از رنگ باقی مانده اش را روی دفتر زرد

سرنوشت پدرم بکشم که چند سال است با مداد زرد الفبای سرنوشت را روی دفتر زندگی خط

خطی می کند.

این بود انشای زرد و رنگ پریده پاییزی من امیدوارم که خانم انشا مثل ما پاییزی نباشد و امروز

دیگر به من تک نمره ندهد.

شعر برف شمس لنگرودی - علی حیات بخش

دریافت صدای علی حیات بخش

در شعر زیبای برف از شمس لنگرودی از همین لینک

 

 

تو مثل منی برف

راه می‌روی و آب می‌شوی

 

 با علمی لدّنی

پنبه بر جراحت سال می‌گذاری

می‌بینم اسفند را عصازنان

به سوی بهار می‌رود.

 

تو مثل منی برف

آتش را روشن می‌کنی

تا در هرمش بمیری

 

یاس‌های تابستانی ادای تو را در می‌آورند

پروانه‌ها که تو را ندیدند

عاشق او می‌شوند

نکند سرنوشت مرا جائی دیده‌ئی برف.

 

ببین زمین به چه روزی درآمد

تو کرک بال ملائکی

طوری بنشین که زمین چند روزی به شکل اول خود در آید

 

کاش می‌توانستی تابستان‌ها بباری

تا با تن‌پوشی از برف

برابر خورشید عشوه‌ها می‌کردیم

 

حس می‌کنم که لشکری از بهشتید

می‌آئید آدم و حوا را به خانه‌ی اول عودت دهید

لشکری از آب

بر ما که نواده‌ی آتشیم

حاشا حاشا

من که ندیده‌ام بشود کاری کرد

 

به شادی مردم اعتماد مکن برف

تا می‌باری نعمتی

چون بنشینی به لعنت‌شان دچاری

 

چیزی در سکوت می‌نویسی

همه‌مان را گرفتار حکمت خود می‌کنی

ما که سفید‌خوانی‌های تو را خوب می‌شناسیم

 

تو چقدر ساده‌ئی که بر همه یکسان می‌باری

تو چقدر ساده‌ئی که سرنوشت بهار را روی درخت‌ها می‌نویسی

که شتک‌ها هم می‌خوانند

 

آخر ببین چه جهان بدی شد

آفتاب را

داور تو قرار داده‌اند

و تو با پائی لرزان به زمین می‌نشینی

پیداست که می‌شکنی برف!

 

تا قَدرت را بدانند

با سنگریزه و خرده شیشه فرود آ

فکر می‌کنم سرنوشت مرا جائی دیده‌ئی برف

آب شو

آب شو! موسیقی منجمد!‌

و بیا و ببین

رنج را تو کشیدی

به نام بهار

تمام می‌شود...

 

شمس لنگرودی