گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

711-عقیق نوشت ها و خواص آن در روایات اسلامی

1452 احجار کریمه (سنگ عقیق)

امام صادق (ع) می فرماید: هر کس انگشتری از عقیق بسازد و بر روی آن بنویسد ((محمد نبی الله، علی ولی الله )) خداوند او را از مردن بد حفظ می کند و صاحب آن بر فطرت خدا پرستی از دنیا (با ایمان) می رود.

امام صادق (ع) می فرماید: هر کس می خواهد مال و فرزندانش زیاد شود و رزق و روزی اش وسیع کردد، پس انگشتری عقیقی تهیه کند و بر روی آن بنویسد ((ماشاءالله لا قوه الا با الله ان ترن انا اقل منک مالا ولدا)) و این آیه را زیاد بخواند {و استغفروا ربکم انه کان غفارا}.

راوی خدمت امام هادی (ع) رسید تا برای زیارت قبر امام رضا (ع) با ایشان خدا حافظی کند. پس امام هادی (ع) به او فرمود: همراه خود انگشتری داشته باشد که نگین آن عقیق زرد باشد و بر روی آن نوشته باشد: ((ما شاء الله لا قوه الا باالله استغفر الله)) و بر پشت آن نوشته باشد ((محمد و علی)) پس همانا این انگشتری تو را در برابر دزدان قافله مصون نگه می دارد و تو را به سلامتی به مقصد می رساند و دینت را محافظت می کند.

روایت شده که نزد امام حسین (ع) انگشتری عقیقی بود که بر روی آن چنین حک شده بوده است ((لا اله الا الله عده للقاء الله)) و کسی که مثل چنین انگشتری را با چنین خطی در دست کند، حرزی است که او را در مقابل وسوسه های شیطان حفظ می کند.

از ویژگی های امام حسن مجتبی (ع) این بوده که حضرت عقیق قرمز داشتند که بر روی آن نوشته شده بود: ((العزه لله)).

و در روایت دیگری آمده است که هر کس این جمله را بر نگین انگشتری اش حک کند، در نظر مردم با هیبت و با شکوه جلوه می نماید و کلامش در دل مردم نفوذ می کند و مردم به راحتی قول او را می پذیرند و خواندن نماز با چنین انگشتری برابر با هفتاد نماز است.

امیر مومنان علی (ع) چهار انگشتری داشتند که آن ها را دست می کردند و نقش نگین انگشتری عقیق آن حضرت چنین بوده است: (( ماشاء الله لا قوه الا با لله استغفرالله)) و این سه جمله در سه سطر حک شده بود و این انگشتری را حضرت برای محافظت (از شر جمیع جن و انس و بلایای آسمانی و زمینی) در دست مبارک می نمودند.

چنانچه در نقش انگشتری های امام حسین (ع) گذشت، حضرت عیسی (ع) در خواب به امام حسین (ع) فرمودند: بر انگشتر عقیق خود این جمله را بنویس ((لا اله الا الله الملک الحق المبین)) و همانا این نقش، غم و غصه را از دل می برد (۳). 

تاثیر عقیق بر بدن

در کتب فارسی چنین آمده است که اگر کشته عقیق را با آب و یا شربت سیب حل کرده و  استفاده نمایید، جنون، نکسیر خنریزی معده و دل، لخته شدن خون، کثرت حیض، بیماریهای طحال و بسیاری بیماری دیگر مفید بوده و درمان می سازد.سرمه عقیق، بصارت را تقویت و چشمها را درخشان می سازد.

برای خونریزی لثه مفید بوده، آن را بند و دندانها را محکم می سازد. اگر معده شما  ضعیف می باشد از عقیق استفاده نکنید یا اینکه به همراه آن مقداری بسد (مرجان) هم مصرف نمایید (۵).

تاثیر عقیق روی روح و روان

اگر کسی از انگشتری عقیق استفاده نماید، غم و غصه های او دور گشته، حاجت های او برآورده، دشمنان از او وحشت کرده و دور می شوند، و برکت و دولت با او یار می گردد، ترس و خوف را دور کرده، دل را قوی می کند، جانوران موذی و سمی را از او دور و       نمی گذارد آسیب برسانند. اگر عقیق سرخ باشد هر نوع خونریزی را بند آورده و زخم را نیز درمان می کند.

اگر به همراه عقیق خود مقداری کافور و عنبر داشته باشید، در پیشگاه حاکم مورد الطاف قرار خواهید گرفت.

روایت های زیادی، خصوصا در کتب مذهبی ذکر است که عقیق را نسبت به سنگهای دیگر خصوصا در مورد آوردن خوش شانسی و برکت و فوائد مالی، افضل دانسته اند.

استفاده از رنگ سرخ آن، برکت و دولت آورده، شما را بر دشمنان غالب و هیچ جانور موذی و سمی نمی تواند به شما آسیب رساند. عقیق جواهری قیمتی نمی باشد، اما برکت و فواید مالی به همراه می آورد (۵).

 

من را بزنید، من هم یک بسیجی ام....

آقای رییس جمهور:

ابوذرهای سپاه و بسیج امتحان پس داده اند، به فکر طلحه های خزیده در آستینتان باشید.

جناب آقای دکتر! ابوذرها و سلمان های سپاه امتحان پس داده های این انقلابند، شما مراقب طلحه هایی باشید که در آستینتان لانه کرده اند و در بیت شریف پشت پرده دولتتان شما را به جملی نوین رهنمون می کنند.

آری این روزها دشمنان خوب فهمیده اند باید تبر را بر جان کدامین درخت تنومند نهاد تا کمر استقامت و آزادگی را شکست. فهمیده اند که ماجرای شکست هایشان از تصمیمات کدام اتاق ها و حلقه ها آب می خورد. فهمیده اند پل اتصال مردم و یکتا نظام مستقل و آزاده دنیا کجاست.

امروز اگر دشمنان ما شب و روز، بی وقفه بر اسب کینه توزی خود از نظام اسلامی می تازند و پیشانی فرهنگی نظام یعنی بسیج و سپاه را مورد عنایت یاوه گویی های خود قرار می دهند حرفی نسیت چون ذات گرگ صفتان همین بوده و هست اما چند صباحی است انگشت تعجب در دهان ما گزیده شده است که چرا مرد کلید به دست اعتدال شمشیر را از رو بسته با فرزندان جان برکف بسیجی این انقلاب؟ چرا مرد شماره یک اجرایی کشور که می داند هرجا خواسته زمین بخورد سپاه و بسیج دستش را به حمایت گرفته اند بر شیپور غربی ها می دمد و ابرو بر سپاهیان در هم می کشد؟ واقعا چه شده است؟

ابوذرهای سپاه امتحان پس داده اند، مراقب طلحه های خزیده در آستیتنان باشید

رئیس جمهور عزیز.... ابوذر ها و سلمان های سپاه پاسداران انقللاب اسلامی آزمون خود را در بزنگاههای انقلاب پس داده اند در برابر تهدید دشمن تهدید کرده اند و در برابر تجاوزش دفاعی عزتمندانه و غیرتمندانه، در برابر تحریم چفیه بر کمر بسته اند و با اقتصاد مقاومتی نبض اقتصاد کشور را پرتپش نگاه داشته اند، در سازندگی، دولت ها را از زیر بار سنگین پروژه ها به سلامت به بیرون کشیده اند. در فتنه ها و شیطنت ها مقاوم و استوار از خیمه ولایت حراست و پاسداری کردند اما هیچگاه به خاطر نداریم در جواب توهین دشمنان لبخند زده باشند و با شیطان بزرگ دست دوستی داده باشند....

جناب آقای دکتر ابوذرها و سلمان های سپاه امتحان پس داده های این انقلابند، شما مراقب طلحه هایی باشید که در آستینتان لانه کرده اند و در بیت شریف پشت پرده دولتتان شما را به جملی نوین رهنمون می کنند. توهین به منتقدین، حمله به صدا و سیما، حمله به سپاه پاسداران، طرح همه پرسی و معلوم نیست نقشه های بعدیشان برای خارج کردن شما از آغوش این ملت چه باشد. ما یقین داریم شما این طلحه ها را نا امید می کنید...

دشمن برایتان کف می زند، بیدارید؟

آقای رییس جمهور، این روزها موج احسنت ها و تبریک های منافقین لندن نشین برای شما نقل صفحات شبکه های اجتماعی شده است و اشک بر گونه ما آنچنان جاری است که پهنای صورتمان را گرفته است، نه از تلخی سخنانتان نه، اندوه ما از کف زدن های خبیثانی است که می خواهند رییس جمهور من را از من گرفته و تریبون خود کنند.آنهایی که با افتخار به احترام سخنانتان درود روانه تان می کنند. بیدارید آقای رییس جمهور؟

اگر آنها فرموش کرده اند من و هم نسلانم فراموش نکرده ایم رشادت شما را در تیرماه 78 که آنگونه مچ فتنه گران را خواباند که هنوز دل خیلی هایشان با شما صاف نشده است. اما شما را چه شده است جناب آقای دکتر؟

این دستان شما و این صورت من، بنوازید

آقای رییس جمهور من یک بسیجی ام و همانند پدر پیر انقلابمان به بسیجی بودنم افتخار می کنم، حال اگر فکر میکنید با حمله به بسیج و بسیجیان می توانید مرهمی بر زخم شکستتان در تئوری وهم آلود مذاکره بگذارید، اگر خیال می کنید با برچسب نهادن بر سپاه و سپاهیان بر عدم توان کنترل اقتصاد سرپوش می گذارید و اگر فکر میکنید لبخندتان سهم آقایان کرسی نشین کاخ سفید است و شلاق های کلامتان زیبنده تن فرزندان فدایی رهبری این دستان شما و این صورت من....

بنوازید ...مرا بزنید .... من یک بسیجی ام.... یک بسیجی از نسل احمدی روشن ها...

این پیش نهادن صورت یک بسیجی را ضعف مپندارید که هم من و هم شما می دانیم بسیج و سپاه توده ی مردم اند و مشت مردم گره کرده و سهمگین تر از سیلی شماست اما همه ما امیدواریم شاید شما از نواختن سیلی بر گونه های ما خسته شوید و بعد از آن اگر دلتان با ما صاف شد شاید کمی هم بر دشمنان این انقلاب بتازید....

نشر:  گلستان ما /خبرگزاری دانشجو

آخرین سرباز

در سرزمینی دور و سر سبز , در دیاری کهن و پر از رمز و راز , استاد فرزانه و خردمندی میزیست که دشمنان فراوانی داشت و هر یک از آنها جهت دستیابی بر مقاصد شوم و پلید خود که همانا دست یافتن بر علوم جنگها تن به تن بود از هیچ عمل پستی فرو گذار نبودند .استاد روشن بین با درایت خاصی و منحصر به فردی هر یک از توطئه های دشمنان را با ظرافت بی نظیری خنثی می نمود , در این بین شاگردان بی خرد و بلند پرواز و کوته بین استاد به واسطه طمع و حرص بیش از حد هر لحظه بیش از پیش بر مشکلات استاد می افزودند و استاد تنها مانده بود با سیل حوادث . بسیاری از رهروان پس از گذشت چندین سال گمان میکردند که تمامی مراحل آموزش را پشت سر گمارده و حال وقت آنست تا خنجر زهر آلود را بر پیکر استاد وارد سازند و این چنین بصورت پنهانی معبد را ترک کرده و جهت دست یافتن بر آمال بی پایه و اساس خود به خیل دشمنان استاد پیوستند . آنان به سو استفاده از آنچه که فرا گرفته بودند پرداخته و سوگند وفاداری به عدالت و استاد و یاری به مستمندان را فراموش کردند . در یکی از روزهای زمستان گروهی از دشمنان جهت نابودی استاد به معبد یورش آوردند و در حیاط بزرگ معبد با استاد و چند شاگرد سر سپرده کم سن و سال روبرو شدند. استاد در انتظار آنان بود و فرمانده شورشیان با ریشخند تمسخر آمیزی به او نگریست و چنین گفت :تمامی سربازان تو این نوزادان هستند ؟ با این سربازان میخواهی با من بجنگی ؟ و سپس خنده در میان شورشیان طنین انداخت و استاد همچنان به متانت و آرامش خاصی حرکات و رفتار دشمنان را موشکافانه و محتاطانه زیر نظر داشت  به یک باره حمله بی امانی توسط دشمن صورت پذیرفت و پیکار خونینی به همراه چکاچک شمشیرها تا دور دستها طنین انداخته و آوایش به گوش میرسید . استاد خود را به خطر انداخت و این چنین رهروان خردسالی را که باقی مانده بودند ,  را از محوطه معبد دور ساخت  , او با زخمهای عمیقی که برداشته بود به حملات دشمنان و خائنین پاسخهای دندان شکنی میداد .  در یک لحظه که دشمن نیز از خستگی مفرط مکث نموده  و به استاد مینگریستند که هنوز بر روی پاهایش ایستاده است , زمان نبرد بیش از حد طولانی شده و آنان گمان میکردند که در کوتاهترین زمان ممکن او را نابود ساخته و معبدش را متصرف میشوند . خائنین نیز طی سالهای گذشته چنین شیوه نبردی را از استاد ندیده بودند . ردای استاد از زخمهایش به رنگ سرخ در آمده بود و اشک ریزان بر پیکر رهروان خردسالش مینگریست , فرمانده دشمن با خنده رعد آسایی از او خواست که تسلیم شود و چنین گفت : تو دیگر تنها مانده ای و رمقی برایت باقی نمانده و دیگر هیچ سرباز فداکاری نداری , تسلیم شو .

 

استاد در پاسخ چنین گفت :

 

ای نادان , فرمانده وقتی سربازی نداشته باشد , خود بعنوان آخرین سرباز تا آخرین نفس و قطره خونش میجنگد و هرگز تسلیم دشمن زبون نمیشود .

 

سپس  حالت عجیبی  سرا پای جسم و روح استاد را در برگرفت و چنان نبرد بی امانی آغاز گردید که متجاوزین یکی پس از دیگری هم آغوش  زمین گردید . پس از گذشت مدتی , تنها استاد مانده بود و فرمانده دشمنان . آن دو چشم در چشم هم دوخته و هر یک کوچکترین حرکت دیگری را زیر نظر داشت . فرمانده دشمنان با نعره ای رعدآسا با شمشیر برهنه اش به طرف استاد یورش برد و استاد حمله او را دفع و چنان ضربه مهلکی بر پیکر او وارد ساخت که در دم جان سپرد . استاد رو به آسمان نمود و چنین فرمود :  با توکل بر پروردگار بی همتا بر دشمن زبون چیره گشتم و سپس سجده شکر به جا آورد .و...  استاد در میان رهروانش چنین گفت این داستان آخرین سرباز بود . 

 

چهار برتری پیامبر اسلام(ص)

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «من همان دعاى ابراهیم هستم که هنگام ساختن پایه هاى کعبه گفت : «اى پروردگار ما! در میان آنان رسولى از خودشان برانگیز...».

همچنین، ایشان می فرمایند: «نخستین کسى که روز قیامت بر خداى عزیز جبّار وارد مى شود، من هستم و کتاب او و اهل بیت من و سپس امّتم. آنگاه از آنان مى پرسم که با کتاب خدا و اهل بیت من چه کردند.»

آن حضرت (ص) در بیان فضایل خود بر دیگر انبیای الهی می فرمایند: «به من چهار برترى بر دیگر پیامبران داده شده است: من به سوى همه مردم فرستاده شده ام، همه زمین براى من و امت من سجده گاه و پاک کننده قرار داده شده است ... به وسیله رعب و وحشت یارى شده ام که از مسافت یک ماه راه، خداوند در دل دشمنان من رعب مى افکند و غنائم براى ما حلال شده است.»

علاوه بر این می فرمایند: «به من چهار برترى بر دیگر پیامبران داده شده است: من به سوى همه مردم فرستاده شده ام، همه زمین براى من و امت من سجده گاه و پاک کننده قرار داده شده است ... به وسیله رعب و وحشت یارى شده ام که از مسافت یک ماه راه، خداوند در دل دشمنان من رعب مى افکند و غنائم براى ما حلال شده است.»

امیرمومنان علی (ع) نیز می فرمایند: «با رسول خدا صلى الله علیه و آله به وادى [مکّه] رفتم، بر هیچ سنگ و درختى نمى گذشت، مگر اینکه مى گفت: سلام بر تو اى رسول خدا! و من آن را مى شنیدم.»

ایشان همچنین فرموده اند: «[خداوند] او را در زمانى برانگیخت که مردم در وادى حیرت سرگشته بودند و در فتنه و فساد دست و پا مى زدند و هوا و هوس ها (عقاید گونه گون) آنان را فریفته و نخوت و کبر آنها را به لغزش کشانده بود.»

امیرمومنان علی (ع) می فرمایند: «خداوند سبحان محمّد صلى الله علیه و آله را به حق مبعوث کرد، آنگاه که پایان دنیا نزدیک شده و آخرت روى آورده بود و روشنایى و درخشش آن به تاریکى گراییده بود و مردم آن در سخت ترین اوضاع به سر مى بردند، بسترش زبر و ناهموار و مهارش در آستانه از هم گسیختگى و مدتش به سر رسیده، و نشانه هاى [نابودیش] نزدیک بود و مردمش در شُرُف نابودى بودند.»

نـقـش مسـجـددر مـقـابـلـه بـا جـنـگ نـرم

امروز دشمن نقش اساسی مساجد را در بیمه نمودن جوانان در مقابل هجمه های فرهنگی آنها به خوبی احساس کرده است.لذا با برنامه ریزی روی عقائد و باورهای دینی جوانان با شبهه افکنی وفرقه سازیهای متفاوت سعی وتلاش در تضعیف نمودن این جایگاه وکم رنگ نمودن حضور جوانان در این مراکز را دارد.اینجاست که نقش مساجد در خنثی سازی توطئه های دشمنان نمود پیدا می کند.

1: مستحکم نمودن ارتباط باخداوند متعال از راه  برنامه های فرهنگی که بصورت هفتگی یاروزانه برگزارمیشود
2: آموزش افراد تاثیر گذار ومبلغ دینی

3: تجربه آموزی در عرصه فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی درفضای معنوی

4: پرورش افرادمستعد ومتخصص ،متعهد در فضای معنوی مسجد

5: مستحکم نمودن اعتقادات ومبارزه با فرقه سازی دشمنان

و.....

نظر مقام معظم رهبری نیز درباره نماز _که به مناسبت 23 اجلاس نمازبود_ براین مساله مهم  تاکید می کند:(قسمتی از پیام)

اکنون نوبت آن است که محصول این تلاش ارزشمند، در ترازوی نگاهی واقع‌بین، سنجیده شود؛ چه در رفتار مخاطبان که بهگزاردن نماز و سبک نشمردن آن فراخوانده شده‌اند، بویژه جوانان و نو رسیدگان؛ و چه در مواظبت بر کیفیت نماز و خشوع و حضوری که روح و جوهر این عمل صالح رحمانی به شمار میرود؛ و چه در مسئولیت‌شناسی کسانی که به وظائفی در این راه موظف گشته‌اند، همچون ساختن و پرداختن مساجد، یا ترتیب دادن نماز در مدارس و دانشگاهها، یا فراهم آوردن فرصت برای نمازگزار در سفرهای زمینی و هوائی، یا در بهره‌گیری از شیوه‌های هنری در ترویج نماز در رسانه‌های تصویری و صوتی، یا در تولید مقاله و کتاب در تبیین زیبائیهای این عمل کوتاه و پر مغز ...؛ و چه در زمینه‌های دیگری که وظائفی در آنها بر عهده‌ی مسئولانی نهاده شده است.