گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

حقوق یک فوتبالیست؟ حقوق دهقان فداکار

 

 

حقوق ماهیانه "دهقان فداکار" چقدر است؟
رقم قرارداد فوتبالیست ها چند تا صفر داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سوال دوم و تو قسمتهای قبلی توضیح داده بودم و بعضی از دوستان لطف کردند و نظر دادند
ولی جواب سوال اولی رو در زیر مطالعه کنید و حتما نظر بدهید
یا علیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، پیرمرد فارسی نمی‌داند. یکی از معلمان آذری زبان کنارش می‌نشیند و از او می‌خواهد داستانش را تعریف کند. داستانی که سال‌های سال در کتاب فارسی سوم دبستان جا خوش کرده بود و برای بسیاری از کودکانی امروز خودشان پدرو مادر شده‌اند، فداکاری را معنا می‌کرد. بله! جوانی که 54 سال پیش با از خودگذشتگی جان صدها نفر را از مرگ حتمی نجات داد، امروز در هشتاد و چهارمین پاییز زندگی‌اش کنار دانش‌آموزان دبستان قرآنی امام حسن مجتبی(ع) کرج نشسته تا یک بار دیگر داستانش را تعریف کند. داستان شبی که در آن با آتش‌زدن کت خود مانع از برخورد قطار با توده سنگی که از کوه فروریخته بود، شد و فرصت زندگی دوباره را به صدها نفر هدیه کرد.
 
به گزارش ایسنا، «ریزعلی خاجوی» نام‌آشنای همه ایرانیان است. فداکاری که در یک شب سرد سال 1341 جان صدها نفر را نجات داد و برغم کتک خوردن، از این ماجرا به عنوان بهترین خاطره زندگیش یاد می‌کند.
 
ریزعلی در توضیح داستان آن شب می‌گوید: این قصه به حدود 50 سال پیش و زمانی که حدود 31 ساله بودم بازمی‌گردد؛ یادم می آید اواخر پاییز بود که یک شب باجناغم میهمان من شده بود؛ ساعت هشت شب یکباره از زیر کرسی بلند شد و گفت که «الان یادم افتاد که فردا دوستانم برای فروش گوسفندانشان به تهران می‌روند و من هم باید بروم» و از من خواست که او را به ایستگاه قطار در حدود هفت کیلومتری منزلمان برسانم.
 
وی ادامه می‌دهد: هرچه به او اصرار کردم که «هوا سرد و بارانی است، امشب را بمان»، قبول نکرد که در نهایت با یک فانوس و تفنگ شکاری به راه افتادیم و او را به ایستگاه رساندم. در راه برگشت به خانه دیدم که فاصله میان دوتونل به خاطر ریزش کوه مسدود شده است. با دیدن این صحنه ابتدا به این فکر کردم که اگر بخواهم کاری انجام دهم بدون شک برایم دردسرساز می‌شود و با تصور سئوال پیچ شدن توسط ماموران قطار به سمت منزل قدم برداشتم. هنوز چند قدمی از ایستگاه دور نشده بودم که یادم آمد قطاری که به سمت توده سنگ پیش می‌آید پر از مسافر است!
 
پیرمرد اضافه می‌کند: با تصور چهره برخی از مسافرانی که در قطار مرگ آرام و بی‌خبر نشسته بودند، راه خود را به سمت ایستگاه تغییر دادم و با خودم گفتم «هر چه بادا باد».
 
قهرمان کتاب فارسی سوم دبستان ما می‌گوید: با توجه به این که قطار چند دقیقه‌ای می‌شد که از ایستگاه حرکت کرده بود، برای این که بتوانم جلوی حرکت آن را بگیرم، چاره‌ای جز آتش‌ زدن کتم پیدا نکردم. بنابراین کتم را بر سر چوب بستم و نفت فانوس را بر روی آن ریختم و با کبریتی که همراه داشتم، آن را آتش زدم و دوان دوان بر روی ریل قطار حرکت می‌کردم و به راننده علامت می‌دادم.
 
خواجوی گفت: وقتی دیدم که راننده متوجه نمی‌شود، با تفنگ شکاری که همراهم بود یکی دو گلوله شلیک کردم که با صدای شلیک گلوله راننده متوجه شد و قطار را کم‌ کم متوقف کرد.
 
قهرمان فداکار داستان درحالی‌که چشم‌های خیسش را با دستمال پاک می‌کند می‌گوید: با توقف قطار همه مأموران و مسافران با تصور این که من دزد هستم و یا قصد مردم آزاری دارم از قطار بیرون ریختند مرا تا جایی که می توانستند کتک زدند ولی بعد از آن‌که جریان را برایشان توضیح دادم به شدت به شعف آمده بودند و به هر شکلی که می توانستند از من تشکر کردند.
 
وی ادامه داد: حالا بیش از نیم قرن از آن اتفاق می‌گذرد و من هر روز با خودم فکر می‌کنم که اگر آن شب باجناقم قصد سفر به تهران را نمی‌کرد و من توده‌های سنگ ریخته شده بر روی ریل قطار را نمی‌دیدم چند خانواده داغدار می‌شدند؟؟
 
خواجوی در بخش دیگری از صحبت‌های خود با گلایه از دو اشتباهی که در انتشار داستان وی در کتاب فارسی سوم دبستان رخ داده بود می‌گوید: در آن داستان اسم من «ریزعلی خواجوی» قید شده بود در حالی که اسم واقعی من « ازبرعلی حاجوی» است، دوم این‌که در آن کتاب نوشته شده بود که من پیراهنم را برای نجات جان مسافران در آورده و به آتش می‌کشم، این درحالی است که آن شب من پیراهن به تن داشتم و با بستن کتم بر روی چوب مشعل ساختم و جلوی حرکت قطار را گرفتم.
 
حذف کامل داستان دهقان فداکار از کتاب‌های درسی یکی دیگر از گلایه‌ها خواجوی است و با ناراحتی درباره‌اش توضیح می‌دهد: من نمی‌دانم چرا درس دهقان فداکار از کتاب‌های درسی حذف شده است؛ مسوولان به جای آنکه حمایت کنند بخش‌های زیادی از آن ماجرا را از کتب درسی برداشته‌اند و تنها به بخش کوچکی از آن در داستان فداکاران اشاره کرده‌اند.
 
وی در پاسخ به این سئوال که اکنون کجا زندگی می‌کند و منبع درآمدش از کجاست می‌گوید: من و خانواده‌ام چندین سال پیش از روستای «قالاچق» که از توابع شهرستان میانه است به کرج نقل مکان کردیم و از آن زمان تاکنون در منطقه حصارک کرج زندگی می‌کنیم و در خصوص منبع درآمدم نیز باید بگویم من 15 سال پیش به استخدام راه آهن درآمدم و درحال حاضر حقوق بگیر دولتم!
 
وی ادامه داد: هرچند زندگی برای من و همسرم در فضای یک زیرزمین بسیار دشوار است ولی چون خدا این را برایمان مقدرکرده شاکریم و گلایه‌ای نداریم.
 
قهرمان دیروز اضافه می‌کند: خدا به من 43 نوه و 32 نتیجه داده که هرکدام اگر ماهی یک بار هم به منزلم بیایند مسلماً حقوق 600 هزار تومانی راه آهن حتی جوابگوی میوه و چای آنها هم نمی‌شود.
 
از او می‌پرسم اگر دوباره چنین اتقاقی بیفتد حاضر هستی برای نجات جان دیگران زندگی خودت را به خطر بیاندازی؟ ریزعلی قاطع جواب می‌دهد اتفاق آن شب خداوند به من نظر داشت؛ چراکه منی که اصلاً اهل سیگار نبودم شب آن حادثه به طور اتفاقی کبریت در جیب داشتم تا وسیله‌ای شود برای نجات جان مسافران قطار. تمام زندگی امتحان الهی است و من تلاش می‌کنم از این امتحانات سربلند بیرون بیایم.
 
ریزعلی درجواب این سوال که آن شب که می‌خواستی جان مسافران را نجات دهی آیا به شهرت و محبوبیت بعد از اتفاق فکر کردی جواب می‌دهد: به هیچ وجه، اتفاقاً از این می‌ترسیدم که کارکنان راه آهن واکنش بدی نشان دهند و فکر این که ممکن است روزی اسمم در کتاب‌های درسی جای بگیرد و همه مرا بشناسند حتی به ذهنم هم خطور نکرد.
 
دهقان فداکار در پاسخ به این سوال که فداکارترین فردی که در زندگیت می‌شناسی چه کسی است نیز می‌گوید: حسین فهمیده فداکارترین فردی است که می‌شناسم چون علی‌رغم سن کم‌اش آگاهانه و از روی انتخاب از جان خود گذشت و با رفتن به زیر تانک دشمن جان همرزمان خود را نجات داد.
 
وی در پایان به معلمان و کسانی که وظیفه پرورش دانش‌ آموزان را به عهده دارند نیز توصیه کرد: با تمام توان برای تربیت مناسب دانش‌ آموزان تلاش کنند؛ چراکه آینده مملکت اسلامی به دست آنها است.
 
داستان‌های زیادی در کتاب‌های فارسی بود که شاید تا سال‌ها از ذهن کسانی که با آنها سر و کار داشتند بیرون نرود؛ داستان‌هایی که نمی‌توان آنها را فراموش کرد و به راحتی پذیرفت که دیگر بنا نیست بچه‌ها آنها را بخوانند و یک سال تمام با هر کلمه‌شان زندگی کنند.
 
انگار قرار است خاطرات و نوستالژی‌های مشترک نسل‌ها از بین برود و آنها که «دهقان فداکار» می‌خواندند، همچون خود «ازبرعلی » کم‌کم نسلشان منقرض و داستان‌های نوستالژیک دوران تحصیلشان به اعماق تاریخ سپرده شود.
 
با تمام این نامهربانی‌ها باید خوشحال باشیم که هرچند که داستان کامل دهقان فداکار ایرانی دیگر از کتاب فارسی حذف شده، اما ریزعلی خواجوی همچنان زنده است و هر چند وقت یک‌بار داستان آن شب فراموش نشدنی را برای رسانه‌ها تعریف می‌کند.

http://www.qomefarda.ir/news/118505

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

محمد نوری؛ بازیکنی با خصوصیات اخلاقی نسل گذشته

 

محمد نوری می‌توانست تنها بازیکن پرسپولیس در جام ملت‌های 2015 آسیا باشد.

در شرایطی که کروش به هیچ کدام از بازیکنان پرسپولیس برای حضور در فهرست تیم ملی در جام ملت‌های 2015 آسیا اعتماد نکرد، محمد نوری تنها بازیکنی بود که تصور می‌شد حتما در این لیست جا خواهد داشت. نوری بازیکنی است که امسال دوباره یکی از ستاره‌های پرسپولیس شده و به عنوان کاپیتان، نقش آفرینی موثری برای سرخپوشان تهرانی دارد.
او تا آخرین روزها هم گزینه‌ای جدی برای حضور در تیم ملی به نظر می‌رسید اما کارلوس کروش نه تنها او، بلکه هیچ یک از بازیکنان پرسپولیس را به اردوی تیم ملی دعوت نکرد تا تیم ملی برای اولین بار بدون حضور حتی یک پرسپولیسی در جام ملت‌ها شرکت کند. واکنش نوری اما به این موضوع بسیار حرفه‌ای بود. او چند روزی با هیچ رسانه‌ای مصاحبه نکرد؛ مبادا از سر عصبانیت حرف تندی بزند. نوری بالاخره صبح جمعه در ورزش ورزش و مردم به حرف آمد و در مورد دعوت نشدن به اردوی تیم ملی صحبت کرد.
او خیلی محترمانه طوری برخورد کرد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده و از هیچ موضوعی دلگیر نیست. محمد نوری در این برنامه گفت: «به هر حال این اتفاق افتاده است.مردم هم هر کجا که من را می بینند در این مورد سوال می کنند.من به نظر کروش احترام می گذارم. چون او سرمربی است و تصمیم نهایی را می گیرد. نظر من همین است و سرباز تیم ملی هستم. هر زمانی که به من نیاز باشد در خدمت تیم خواهم بود.»
نوری به گفتن همین جملات اکتفا کرد و حاضر نشد حتی یک کلمه اعتراض کند. دفعه قبل هم که از لیست تیم ملی برای جام جهانی خط خورد، همین برخورد را داشت و هیچ اعتراضی نکرد. اتفاقا آن موقع هم نوری در اوج بود و خیلی‌ها فکر می‌کردند او به جام جهانی خواهد رفت. اما خط خوردن از لیست تیم ملی نتوانست نوری را منتقد کارلوس کروش کند. برخلاف بسیاری از بازیکنان که با خط خوردن از تیم ملی منتقد کروش می‌شوند، نوری هر بار این را تکرار می‌کند که کروش حق دارد در مورد مسائل فنی نظرش را اجرا کند و هر بازیکنی که دوست دارد را به تیم دعوت کند.
البته نوری مثل هر بازیکن دیگری، از خط خوردن ناراحت می‌شود و به همین دلیل هم هست که چند روز مصاحبه نمی‌کند. اما او با ارائه اخلاق حرفه‌ای، هیچ حرفی علیه کادر فنی تیم ملی نمی‌زند. همین روحیه، او را از بسیاری از بازیکنان متمایز می‌کند. در روزهایی که به نظر می‌رسد جوانمردی و حسن اخلاق در فوتبال ایران مرده، دیدن چنین اخلاقی از یک بازیکن فوتبال، یادآور گذشته‌هایی می‌شود که همه بازیکنان مطرح فوتبال ایران چنین اخلاقی داشتند. باید اعتراف کرد که بازیکنی با خصوصیات اخلاقی محمد نوری، در این زمانه به ندرت پیدا می‌شود.

پدیده‌ایی زشت بنام سگ گردانی

پدیده‌ایی زشت بنام سگ گردانی  

در سالیان گذشته انسانها در پی کسب نتایج بهتر در امور بوده است و برای اینکار از خدمات تقریبا" رایگان حیوانات خصوصا" در کشاورزی  و دامپروری استفاده می‌کرده اند . مثلا" یک چوپان که در طی روز نیازمند حرکت و مراقبت دائمی از احشام خود ‌بوده است طبیعتا" نمی‌توانسته است کار نگهبانی از اموال خود را در برابر غارتگران و دزدان در شب بخوبی انجام دهد. پس بناچار و با اطلاع از مضرات نگهداری از حیوانات خصوصا" سگ ، از وجود آنها استفاده می‌کرده است. و طبیعی است که برخلاف گاو و گوسفند که منشاء برکاتی است هیچ خیر دیگر در وجود این حیوان نگهبان نبوده است. به خاطر همین امر هم مجبور می‌شده بیماریهای مشترک بین سگ و دیگر حیوانات اهلی و مفید را قبول کند و گاهی این امر هزینه‌های هنگفتی برای کشاورزان داشته است از جمله : گاز گرفتگی اهالی و احشام توسط این حیوان، ادرار و مدفوع این حیوان که برخی مواقع حتی در خانه هم اقدام به اینکار می‌کرده است ، بیماری‌های فراوانی مانند کیست هیداتیک، هاری، آتشک، شپشک ، انواع کنه و... که گاهی تعدا بیماری‌های مشترک آن به بیش از 450نوع میرسد.
از لحاظ عرفی نیز یک حیوان فاقد برکت برای منزل بوده است . چرا که با وجود زاد و ولد فوق العاده زیاد جمعیت ناچیزی داشته اند .همچنین در فقه اسلامی‌این حیوان نجس و خرید و فروش آن حرام است . و نیز گفته می‌شود فرشتگان در خانه‌ایی که سگ در آن نگهداری می‌شود رفت و آمد نمی‌کنند.
اما ما ایرانیان که درافراط و تفریط سابقه‌ی خوبی نداریم ، در نگهداری این حیوان هم دست به اقداماتی می‌زنیم که نشانه‌های بدی را نمایان می‌کند . برداشت از این اقدامات بشرح ذیل است :
1- دور شدن از ارزشهای اسلامی‌ و جایگاه یک مسلمان که اولین نشانه‌ی آدمهایی است که بر خلاف دستورات اسلام اقدام به خرید و فروش و حتی نگهداری سگ در منازل ، نه به حکم اجبار ، بلکه برای خودنمایی می‌کنند.
2- فاصله گرفتن از عشق و عاطفه انسانی و ترحم کردن به حیوانات بجای انسانها . در کشور ما تا زمانی که میلیونها کودک وجود دارد که می‌توانند مورد عشق و ملاطفت یک انسان دیگر قرار گیرند و شدیدا" به نگاههای محبت‌آمیز انسانها و نه سگها نیاز دارند ، عشق ورزیدن به حیوانات بجای انسانها یک غلط فرهنگی است و یک منکر است . ما می‌توانیم یک انسان را به کمال برسانیم اما یک سگ هرگز به کمال نمی‌رسد .
3- نگهداری سگ بجای بچه‌دار شدن هم بدعت خطرناک دیگری است .که برخی به غلط فکر می‌کنند این آدمها با کلاس هستند در صورتی که بر عکس این نهایت بی کلاسی است که باید افکار عمومی ‌در این زمینه تطهیر گردد. ما در فرهنگ اجتماعی جایگاهی بالاتر و والاتر از مادر نداریم اما چه شده است که این جایگاه با همنشینی با یک حیوان نجس عوض شده و به آن فخر هم می‌فروشند ! این اوج انحطاط این آدمهاست که خود را خیلی بد معرفی می‌کنند .اما جامعه ما نمی‌داند .
4- ضعف شخصیتی بسیار عمیق این افراد که تا دیروز با خرید یک لباس ، یک خودرو و... سعی در جبران کمبودهای خود داشتند اما اکنون به دنبال یک سگ هستند تا به آنها در بالا بردن شأن و بهبود شخصیت‌شان کمک کند.اما وای به آن شخصیتی که یک سگ ، گربه، موش،‌همستر میمون و ...بخواهد آن را بالا ببرد .آنها به دنبال جایگزین کردن سگ گردانی و همزیستی با حیوانات  بجای  فهم و شعور، اختراع ، نوآوری، بلوغ فکری و... هستند.
5- اما تاسف بار تر از همه ی اینها نگاه جامعه به این افراد است. انسانهایی که دارای ضعف شخصیتی شدید هستند مورد توجه قرار می‌گیرند و ممکن است با انسانهای با کلاس جایگزین گردند . و فی البداهه این فکر را در ذهن خود تجسم می‌کنند که اینها هم بسیار پولدار هستند و هم با سواد که متاسفانه در موارد بسیار کمی ‌این افراد جزء متمولین جامعه هستند و در باقی موارد از سطوح پایین جامعه و صرفا برای جبران ضعف‌های خودشان اقدام به نگهداری و نمایش حیوانات خود در کوچه و بازار به عموم می‌کنند.
آنچه مسلم است اینست که رواج این پدیده نه نشانه آزادی جامعه است و نه نشانهایی از بهبود فرهنگی است . بلکه یک انحراف از کمال انسانی و مخصوص کسانی است که چیز دیگری برای عرضه به جامعه نداشته و ندارند. جامعه باید این افراد را بعنوان مریض و الگو گیران بی‌اراده بداند .انحطاط فکری و اخلاقی و همچنین دینی آنها بر کسی پوشیده نیست آشکارا این پیام را به جامعه مخابره می‌کنند، اما گاهی برخی افراد ساده لوح برداشتهای غلطی از این اقدامات دارند. رفتارهایی که امروز با این پدیده‌ها بروز پیدا می‌کند ، فردا حتما" دچار استحاله خواهد شد و نوآوری‌های غیر قابل باوری خواهد داشت که بنیان خانواده‌ها را تحدید خواهد کرد. و انسانیت انسانها را زیر سئوال خواهد برد.ارتباطات ضعیف انسانی با ارتباطات عاطفی حیوانی جابجا خواهد شد همانطور که اکنون بجایی بچه این مخلوق بی نظیر خداوند و این معجزه خداوند به بچه های سگ و گربه عشق می‌ورزند . میدان دادن به این افکار جامعه را مسموم می‌کند و راه کمال جامعه را منحرف می‌کند. البته اینگونه افراد قطعا" در زمان پیری و ناتوانی خود به اشتباهات فاجعه بار خود پی خواهند برد. اما شاید بهتر است که برای اینها روانشناسان خبره‌ایی استخدام کرد تا از تباهی عمر آنها جلوگیری کرد. زمانی که در پایان یک عمر خواهند فهمید دچار یک انحراف بزرگ شده‌اند اما توان بازگشت ندارند.

را‌ه‌های پیشگیری از پوسیدگی دندان در کودکان

در سی‌سال گذشته، پیشرفت‌های قابل توجهی در کاهش پوسیدگی دندان صورت گرفته است؛ اما هنوز هم پوسیدگی دندان، یکی از مشکلات اصلی و قابل توجه و یکی از شایع‌ترین بیماری‌های عفونی، دوران کودکی است. به نظر می‌رسد هر چقدر افراد از لحاظ اقتصادی محروم‌تر باشند، دندان‌های آنها خراب‌تر و پوسیدگی آنها بیشتر است. بیش از 80 درصد پوسیدگی‌ها در 25 درصد دندان های کودکان دیده می‌شود و بیشتر کودکان (تقریباً 80 درصد) تا سن 17 سالگی دست‌کم یک دندان پر کرده دارند.

پوسیدگی دندان، یک بیماری عفونی و مسری است که دندان با باکتری‌های موجود در اسید پلاک دندانی پوسیده و تخریب می‌شود. پوسیدگی یک فرایند پویاست و یک مشکل همیشگی و ثابت نیست. قبل از اینکه حفره و سوراخ در دندان به وجود می‌آید، می‌توان از آن پیشگیری کرد. اسید لاکتیک تولید شده توسط باکتری‌ها، مواد معدنی فسفات کلسیم مینای دندان را حل می‌کند و آن را از بین می‌برد و از آنجایی که مینای دندان کودکان نازک‌تر از دندان‌های دائمی است. بیشتر از بزرگسالان مستعد پوسیدگی است و دندان‌های کودکان زودتر خراب می‌شود. پوسیدگی در دندان کودکان به طور معمول ابتدا به صورت یک نقطه سفید مشاهده می‌گردد و اگر والدین متوجه آن نشوند و به دندانپزشک مراجعه نکنند، به تدریج عمیق شده در نهایت کل سطح دندان را دربرمی‌گیرد و دندان را سوراخ می‌کند.

تولد بزغاله ای بدون دست وپا /تصاویر

در پدیده‌ای نادر، در روستای مال ملا از توابع بخش مرکزی شهرستان لنده بزغاله‌ای بدون دست و پا به دنیا آمد.این بزغاله به علت نداشتن دست و پا به صورت سینه خیز و غلتیدن به سمت جلو و پهلو حرکت می‌کند

بزغاله‌ای بدون دست و پا در شهر لنده استان کهگیلویه و بویراحمد متولد شد.
در پدیده‌ای نادر، در روستای مال ملا از توابع بخش مرکزی شهرستان لنده بزغاله‌ای بدون دست و پا به دنیا آمد.

این بزغاله به علت نداشتن دست و پا به صورت سینه خیز و غلتیدن به سمت جلو و پهلو حرکت می‌کند.

c4ca4238a0b923820dcc509a6f75849b simafun.com178 تولد بزغاله ای بدون دست وپا /تصاویر

از نکات جالب توجه درباره این بزغاله این است که شیر مادر را به راحتی می‌خورد و هنگام ورود دیگر بزغاله‌ها با ایجاد سروصدای زیاد سعی می کند تا از میان آنها جدا شود.

c81e728d9d4c2f636f067f89cc14862c simafun.com70 تولد بزغاله ای بدون دست وپا /تصاویر