شواهد کاربرد سنگهای طبیعی برای درمان بیماریهای مختلف در قدیمی ترین تمدنهای بشری به چشم می خورد.
بر اساس این شواهد، در طول تاریخ از سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی برای مقاصد درمانی، محافظت افراد در برابر بلایای طبیعی و تاثیرات نامطلوب محیطی استفاده می شده است. قدیمی ترین گزارشها در مورد خواص درمانی گوهرها به هزاره ۴ پیش از میلاد باز می گردد.
چنین به نظر می رسد که کتیبه های سومری و متون علوم بودایی مربوط به هند باستان، کهن ترین آثار بر جای مانده از این دانش قدیمی می باشند.
در طب سنتی هند (آیورادا) دستورات دقیقی در مورد تهیه پودر، خمیر و الگریز با سنگهای شفا بخش وجود دارد. متون و دستورات این طب تا به امروز حفظ شده و توسط پزشکان آن در سراسر دنیا و بخصوص در آمریکا، اروپا و هند بکار گرفته می شود.
در چین باستان نیز درمانگران از خواص ارتعاشی سنگها آگاه بوده اند. کتاب امپراطور زرد (حدود ۵۰۰ سال قبل) که توسط پی یو نگاشته شده دارای توضیحات فراوانی در مورد گوهرها و تاثیر آنها بر بدن انسان است. امروزه نیز کشور چین یکی از بزرگترین عرضه کنندگان گوهرها و سنگهای شفابخش در سراسر دنیاست.
ارسطو فیلسوف مشهور یونانی نیز از قدرت ویژه و منحصر به فرد سنگهای شفابخش صحبت کرده است.
رومیان نیز تحت تاثیر آموزه های یونان و سایر تمدنهای باستانی، همواره سنگهای صیقل داده شده را برای رفع بیماری و بدشانسی با خود حمل کرده و در جنگ ها در زره و سپر و شمشیر خود از آنها استفاده می کردند.
در دین مبارک اسلام نیز استفاده از انگشتر با نگین عقیق، فیروزه و سنگ خورشید به مومنین توصیه شده و با استناد به کتب دینی، ائمه اطهار غالبا نگین انگشتری بر دست داشته اند.
دانشمندان ایرانی در دوره پس از اسلام نیز توجه و عنایت ویژه ای به گوهرها و سنگهای شفا بخش داشته اند که از این میان می توان به صباح بن عمران از جواهرشناسان عهد هارون الرشید خلیفه عباسی و عطاربن محمد، منجم و مولف کتاب منافع الاحجار اشاره نمود. ابن سینا، حکیم عالیقدر پارسی نیز، در درمان تمایل به خودکشی از سیترین استفاده می کرده است.
شاید به جرات بتوان گفت پرارزشترین و مهمترین کتب گوهرشناسی ایران کتاب الجماهر فی الجواهر تالیف ابوریحان بیرونی به زبان عربی و رساله تنسوخنامه ایلخانی معروف به رساله جوهریه تالیف خواجه نصیر الدین طوسی به زبان فارسی است. تنسوخنامه ایلخانی که در عهد پادشاهی هلاکوخان و به امر او توسط خواجه نصیرالدین طوسی به رشته تحریر در آمده است، شامل منافع و خواص و صفات گوهرها و سنگهای بیش بها است.
یک درمانگر زن مشهور به نام هیلدگار، در قرن دوازدهم میلادی (اروپای قرون وسطی) در کتاب معروف خود به نام فیزیکا به طور مفصل به توضیح خواص درمانی سنگهای نیمه قیمتی پرداخته است. یکی از این درمانهای طبیعی شامل قرار دادن سنگهای خاص بر روی نقاطی از بدن و نوشیدن آب از ظرفی بوده که سنگهای شفابخش به مدت یک شبانه روز در آن قرار داده شده باشد.
چارسلسوس، پرآوازه ترین پزشک اروپا در دوران رونسانس، در مورد یژگیهای شفابخش سنگها و مواد معدنی و ارتباط این خواص با ساختمان فیزیکی و فرمول شیمیایی آنها به بررسی و مطالعه پرداخته است. او پس از سالها مطالعه و به دنبال کسب تجربیات متعدد، به این نتیجه رسیده است که از سنگهای ساییده شده و یا خرد شده می توان نه تنها برای درمان علایم بیماریها، بلکه برای علاج دلایل عمیق بیماری هم استفاده کرد.
دانلود پارت 1 با لینک مستقیم و حجم 700 مگابایت
ذرع یا اَرش واحد طول (درازا) در ایام قدیم بوده است.
ذرع معمول و متداول که تا این اواخر بین پارچه فروشان و بزاز های بازار متداول بود و میله ای نیز به همین نام داشته اند ۱۰۴ سانتیمتر هست و هنوز هم معروف هست که هر ذرع ۱۰۴ سانتیمتر میباشد. و آن مقداری باشد معین از سر انگشت میانین یک دست تا سر انگشت میانین دستی دیگر چون کسی دستها را از هم گشاده دارد. یا از سر انگشت میانین تا مرفق که بندگاه ساعد و بازو است.
البته ذرع قدیمی تری نیز در ایران نیز بوده است که به گفته نجم الدوله در کتاب کفایت الحساب، معادل ۴۵ سانتیمتر محاسبه شده است و در اصطلاح به آن ذرع شرعی میگویند. ذرع شرعی را معادل ۲ وجب می دانستند و با احتساب اینکه هر وجب بیست و دو و نیم سانتیمتر هست، به عدد ۴۵ سانتیمتر به ازای هر ذرع شرعی میرسیم.
در بخش مقیاسهای کتاب الاصفهان نوشته میر سید علی جناب، واحد دیگری به نام ذراع گفته شده که آن را معادل دو کف پا دانسته اند. و در همین قسمت از کتاب مذکور ذکر شده که قدیمی ترین ذرع یا ارش مربوط به ایران باستان بوده است. سیاحان فرانسوی گفته اند سنگ مرمر سیاهی از خرابههای تخت جمشید پیدا شده است که نام داریوش پسر هیستاسب بر آن حک شده است و براساس آن ارش یا ذرع باستانی ایران معادل پنجاه و چهار ممیز نیم سانتیمتر بوده است و هر کف پا نیز معادل ۳۲ سانتیمتر بوده است.
طاقچه
یخدان
حتما با دیدن این تصویر یخدان های قدیمی را به یاد می آورید. یخدان هایی که جهیزیه ی خیلی از مادران و مادر بزرگان ما بود. یخدانهایی که در واقع صندوق ذخیره مواد قیمتی ما محسوب می شد. پارچه های قیمتی، یادگار های قدیمی و گاها خوردنی های قیمتی (دور از دسترس بچه ها) و ظروف تازه خود را در آن می گذاشتند و برای سالهای طولانی نگهداری می کردند.
سواحل دریای خزر
به لحاظ تاریخی قدیمی ترین مورخی که از آستارا نام بردهاست، سید ظهیر الدین مرعشی است. وی در کتاب گلستان و دیلمستان سه بار این محل را به نام «آستارا» و یک بار به نام«آستاره» آوردهاست.
یکی دیگر از ماخذقدیمی که در آن از آستارا یادی به میان آمده، کتاب حدود العالم(تألیف ۳۷۲ ق/۹۸۲ م) است. در این کتاب، آستارا به شکل استراب ضبط گشته است. بیشتر مؤلفان بعدی مانند علی بن شمس الدین بن حاجی حسین لاهیجی و عبدالفتاح فومنی و میرخواند، همه نام این شهر را به صورت آستارا آوردهاند.
تنها در صریح الملک (که درباره موقوفات مزار شیخ صفی الدین اردبیلی است)، این نام به شکلهای اصطاراب و استاره دیده میشود که دو صورت اول با شکل مذکور در حدود العالم قرابت دارد.
از جهانگردان کسانی این شهر را نام برده و آن را توصیف کردهاند. شاید وصف«ابت» رساتر از دیگران باشد. وی که در ۱۲۵۹ق/ ۱۸۴۳م از این محل میگذشته، نام این شهر را دهنه کنار ضبط کردهاست. به نوشته او «دهکده دهنه کنار در مصب رودخانه آستارا قراردارد ودارای ۵۰ تا ۶۰ خانوار جمعیت است و دکانهایی دارد که اجناس آن به خارج ایران حمل میشود». آستارا به موجب عهد نامه گلستان که در ۱۲۲۸ هجری قمری مصادف با ۱۸۱۱ میلادی میان دولت ایران و روسیه منعقد شد به دو قسمت تقسیم گردید. قسمتی از این شهر که در شمال رودخانه آستارا است، به دولت روسیه واگذار گردیدو رودخانه آستارا مرز میان دو کشور شناخته شد.
آبشار لاتون
آثار تاریخی
تالاب استیل
اکنون قدیمی ترین بنای منطقه متعلق به دوره ایلخانی بوده و تعداد دیگر از آثار دوران صفویه و قاجاریه این بنای کهن را همراهی میکنند. شایان ذکر است که بناها و آثار دوران اسلامی منطقه شهرستان آستارا اکثرا شامل قبور قدیمی و بقاع و آرامگاههایی هستند که در دامنه کوهها و جنگلها به صورت متروک و برخی بدون تاریخ و بنا واقع شدهاند و از لحاظ فیزیکی وضعیت مناسبی ندارند.