گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

رزمنده مزینانی که سه شهیدبه انقلاب تقدیم کرد

مصاحبه روزنامه جوان با پدر سه شهیدمزینانی
شاهدان کویرمزینان مفتخراست که درهرفرصتی شاهدان واقعی این خطه را به جهانیان معرفی نماید. خوشبختانه پس از ساخت نه قسمت اززندگینامه شهدای مزینان با عنوان شهدا در نهضت حسینی ونمایش آن درشبکه قرآن ومعارف سیما این بار توفیقی حاصل شد که با حضور پدرشهیدان علی ، محمد وحسین شهیدی مزینانی در تهران وپس ازهماهنگی با خادمین شهدا در روزنامه جوان مصاحبه ای با ایشان دردفتر این روزنامه صورت گرفت که متن آن درآستانه فرا رسیدن ماه خون وقیام وایام سوگواری سرور وسالار شهیدان تقدیم به مخاطبان فهیم شاهدان کویرمزینان می گردد.
اصغرشهیدی مزینانی ،سه فرزند ودوبرادرزاده خود را تقدیم به نظام مقدس جمهوری اسلامی نموده است . متاسفانه در زمان انجام این مصاحبه مادرصبور ومقاوم شهدا ،شیرزنی که هیچگاه درمصیبت فرزندانش گریه نکرد؛ بیمار بود ونتوانست دردفتر روزنامه حضوریابد.او با آنکه به مدرسه نرفته اما درمکتب حضرت زینب (س)درس شجاعت وصبر آموخته وبارهابرسرمزارفرزندانش و درمدارس مزینان سخنرانی نموده که همگان را به تحیر واداشته است .
83 ساله‌ام و همچنان در آرزوی شهادت
 
اصغر مزینانی پدر شهیدان محمد، علی و حسین مزینانی در گفتگو با «جوان»:
83 ساله‌ام و همچنان در آرزوی شهادت
مرجع : روزنامه جوان
گزارشگر : علیرضا محمدی
 
سه شنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۱۵
اصغر مزینانی، پدر سه شهیدی که عصر یکی از روزهای نسبتاً خنک پاییزی مهمان ما در روزنامه «جوان» بود، خود رزمنده‌ای است که از سال ۱۳۶۱ تا پایان جنگ به تناوب در جبهه‌ها حضور یافته است. او که اکنون با وجود ۸۳ سال سن همچنان به کشاورزی در روستای زادگاهش مزینان مشغول است، کوله‌بار خاطراتی از سه فرزند شهیدش را با خود آورده بود تا دقایقی ما را میهمان یاد و خاطره شهیدان محمد، علی و حسین مزینانی کند. دست‌های پینه بسته پیرمرد کشاورز، از رزق حلالی حکایت می‌کرد که خودش می‌گفت اصلی‌ترین دلیل پرورش فرزندانش با اعتقادات مذهبی و در نهایت حضورشان در جبهه‌های جنگ تحمیلی است.

برای شروع از خودتان بگویید اصغر آقا، چه درسی به بچه‌هایت دادی که سه‌تا از آنها شهید از آب درآمدند؟

من همیشه در جواب این سؤال به پرسش کننده گفته‌ام که من چیزی به بچه‌هایم یاد نداده‌ام، بلکه آنها بودند که با منش و رفتارشان به من درس‌های زیادی دادند. خود من هم چند سالی در جبهه‌ها بودم. اما توفیق شهادت نیافتم. پس این سه فرزندم که شهید شدند حتماً سعادت‌شان از من بیشتر بود. اما در مورد خانواده‌ام بگویم که ما اصالتاً اهل مزینان هستیم و شغل آبا و اجدادی‌مان هم کشاورزی است. خودم همین الان هم کشاورزی می‌کنم. ۸۳ سال دارم و تا آنجا که در توان داشتم سعی کردم بچه‌هایم را با نان حلال بزرگ کنم و مذهبی بار بیاورم. هرچند در کل، روستای مزینان محیطی مذهبی دارد و وجود روحانی گرانقدر شیخ قربان علی شریعتی در روستای ما فرصتی پیش آورد تا جوانان و نوجوانان پای کلاس‌های درس او بنشینند و مسائل دینی را با عمق بیشتری یاد بگیرند. به این ترتیب شرایطی پیش آمد تا ما از همان دوران طاغوت از امام(ره) پیروی کنیم و پشتیبان انقلاب اسلامی باشیم. طوری که پس از پیروزی انقلاب و شروع جنگ خودم به همراه شش پسرم در جبهه‌ها حضور یافتیم.

از شش فرزند پسرتان سه‌نفر‌شان شهید شدند؟ از شهدایتان بگویید. گویی در فعالیت‌های انقلابی هم حضور داشتند؟

محمد و علی به خاطر شرایط اقتصادی خانواده مجبور شدند در سال ۱۳۵۰ به تهران مهاجرت کنند. آنها در این شهر به کار بنایی مشغول شدند و با زحمت و مشقت رزق حلالی برای خود مهیا کردند. در پایتخت نیز آنها در هیئت‌های مذهبی حضور می‌یافتند و پای منبر آقا شیخ جواد خراسانی در مسجد مسلم بن عقیل(ع) شرکت می‌کردند. همین رفت و آمدها باعث شده بود که خیلی زود وارد جریان انقلاب شوند. به طوری که در سال ۵۶ گروهی تشکیل داده و تعدادی از مشروب فروشی‌ها در شرق تهران را تخریب کرده بودند. محمد که متولد ۱۳۳۶ بود و آن زمان جوان رعنایی بود در امر انقلاب خیلی فعالیت می‌کرد. طوری که پس از پیروزی انقلاب به بیت امام(ره) رفت و مدتی به عنوان محافظ بیت ایشان در آنجا مشغول شد. در مزینان هم جو کلی با انقلاب بود. ضدانقلاب‌ها جرئت نفس کشیدن نداشتند. در آنجا هم حسین به همراه دیگر برادرانش در فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کرد.

اگر موافق باشید به ترتیب سن فرزندان‌تان را معرفی کنید.

محمد متولد ۱۳۳۶ بزرگترین فرزندم در میان این سه شهید و البته دومین شهید خانواده ما بود. وقتی شهید شد دو پسر و یک دختر داشت. از لحاظ مذهبی واقعاً مقید و متعصب بود. به امام(ره) عشق می‌ورزید و همان طور که قبلا گفتم بعد از پیروزی انقلاب مدتی در بیت ایشان به عنوان محافظ مشغول بود و حتی دو سه باری ما را به دستبوسی امام نیز برد. او پس از شهادت علی دیگر آرام و قرار نداشت و به هر نحو ممکن در جبهه‌ها حضور یافت. چندین بار به شدت مجروح شد. یکی از ماندگارترین خاطراتم از محمد نیز مربوط به یکی از دفعات مجروحیتش می‌شود. به نظرم همان سال ۶۲ بود که به ما خبر دادند در جبهه مجروح شده و به بیمارستان شریعتی منتقلش کرده‌اند. وقتی به ملاقاتش رفتم، دیدم ریه‌اش به شدت آسیب دیده و برای اینکه بتواند راحت نفس بکشد در ریه‌اش فیتیله‌هایی کارگذاشته‌اند. وضعیت بغرنجی داشت اما در همان حال وقتی فهمید عده‌ای از دوستان رزمنده‌اش قصد ملاقات با او را دارند، به اصرار از پرستارها خواست او را روی یک ویلچر بگذارند تا به این ترتیب روحیه رزمندگان را حفظ کند. چند روز بعد هم بدون اینکه کاملاً خوب شده باشد به جبهه برگشت و اواخر سال ۶۲ در عملیات خیبر و منطقه طلائیه در کسوت معاون گردان میثم از لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) به شهادت رسید. در حالی که فرزند پسرش هنوز به دنیا نیامده بود.

از علی بگویید. این طور که مشخص است او اولین شهید مزینان هم به شمار می‌رود؟
بله، علی متولد ۱۳۴۰ بود و پیش از دو برادرش و البته ۵۶ شهید مزینان به شهادت رسید. مرداد ماه ۱۳۶۰ وقتی که جسد او را به روستای‌مان آوردند، تشییع جنازه باشکوهی برایش برگزار شد، چراکه او اولین شهید منطقه ما به شمار می‌رفت و از آنجا که روستای ما در شمال شرقی کشور و استان خراسان رضوی از جبهه‌های جنگ فاصله زیادی داشت، شاید خیلی از مردم در کوران حوادث دفاع مقدس قرار نگرفته بودند. اما پس از شهادت علی به جرئت می‌توان گفت که موسم حضور جوانان آن منطقه در جبهه‌ها آغاز شد و به این ترتیب تعداد زیادی از اهالی مزینان و روستاهای اطرافش مثل کلاته مزینان، داورزن، غنی آباد، بهمن آباد، سویز و. . . به جبهه‌های جنگ رفتند.

از خصوصیات اخلاقی شهید علی مزینانی هم بگویید.

او جوانی بسیار مذهبی و انقلابی بود. خونگرمی، خوش خلقی و خنده‌رویی بارزترین صفاتش به شمار می‌رفت. آگاهی علی از مسائل روز در حد خوبی بود و به همین خاطر جهادش را از همان دوران طاغوت آغاز کرد و پس از آغاز جنگ نیز بلافاصه در جبهه‌ها حضور یافت. یادم است یکی از دوستانش تعریف می‌کرد که علی به دلیل شناخت خوبش از مسائل سیاسی پی به ماهیت بنی‌صدر برده و از دوستش خواسته بود در یکی از سرکشی‌های آن خائن به مناطق جنگی او را به درک واصل کنند. اما دوست علی منصرف شده بود و به این ترتیب نقشه‌‌اش عملی نشد. علی در مرداد ماه ۱۳۶۰ در سن ۲۰ سالگی و در منطقه عملیاتی سوسنگرد به شهادت رسید.

گویی شهید حسین مزینانی چند سال پس از دفاع مقدس به شهادت رسیده‌است، ضمن معرفی شهید، از جریان شهادتش بگویید.

حسین متولد ۱۳۴۳ بود. جوانی مذهبی که یادم است هنگام تحصیلش در دوران طاغوت اگر معلمی با حجاب نامناسب سرکلاس حاضر می‌شد، او ترجیح می‌داد در سرما و گرما بیرون از کلاس بایستد ولی پای درس یک بی‌حجاب حاضر نشود. حسین به پیروی از برادرانش در سال ۱۳۶۰ وارد جبهه‌های جنگ شد و تا پایان دفاع مقدس نیز همچنان در جبهه‌ها حضور داشت. در مقطع نسبتاً طولانی از جنگ دیده‌بانی می‌کرد و به همین خاطر جای فرورفتگی دوربین شناسایی روی بینی‌اش به وجود آمده بود و تا شهادتش نیز این اثر وجود داشت بعد از جنگ هم به جمع سربازان گمنام امام زمان(عج) پیوست و بارها و بارها از سوی اشرار و ضدانقلاب تهدید شد. در منطقه ما او به حسین پاسدار شهرت داشت و افراد ضد انقلاب از او ترس زیادی داشتند. وقتی هم که خبر شهادتش رسید برای‌ما دور از ذهن نبود؛ چراکه از قبل به ما گفته بود بالاخره اشرار و ضد انقلاب او را ترور خواهند کرد. حسین مزینانی آذرماه ۱۳۷۰ در حومه سبزوار ترور شد و به شهادت رسید.

بعد از شهادت محمد و علی، حسین سومین فرزند شما بود که به شهادت رسید، این حادثه چه تاثیری در روحیه شما گذاشت؟

خوب است این سؤال شما را با جمله‌ای پاسخ بدهم که همسرم صفیه مزینانی هنگام شهادت اولین شهیدمان یعنی علی بر زبان آورد. سال ۱۳۶۰ وقتی که هنوز یک نفر هم از اهالی منطقه ما به شهادت نرسیده بود و این مسئله برای خیلی از هم ولایتی‌ها بسیار بزرگ جلوه می‌کرد، ایشان در جواب کسانی که برای تسلیت به ما آمده بودند گفت من شش پسر داشتم که الان تنها یکی‌ از آنها به شهادت رسیده است. پنج فرزند دیگرم هنوز هستند و اگر لازم باشد خودم نیز به جبهه‌ها می‌روم و در راه حفظ دین و کشورم شهید می‌شوم. همسرم در حالی این حرف را می‌زد که بارها شاهد بودم چطور مثل تمامی مادران دیگر حتی طاقت تب فرزندانش را ندارد، اما حالا که می‌دید علی، شهید راه مقدسی چون حفظ نظام اسلامی شده، مثل یک شیرزن عمل کرد. می‌خواهم بگویم با چنین دیدی بود که ما نه تنها با مسئله شهادت علی، بلکه با موضوع شهادت محمد و بعدها حسین هم کنار آمدیم. یادم است وقتی که رفته بودیم جسد علی را تحویل بگیریم، مسئول ساماندهی شهدا از اینکه من و مادر علی گریه نمی‌کردیم واقعاً تعجب کرده بود.

در صحبت‌های‌تان اشاره‌ای به دیدگاهی کردید که باعث شد غم از دست دادن سه فرزند برای‌شما قابل تحمل باشد، ‌این دیدگاه چیست؟

در منطقه ما هستند جوانانی که متأسفانه به کارهای خلاف روی می‌آورند و با توجه به نزدیکی به مرز افغانستان گاهی برخی از آنها مواد مخدر قاچاق می‌کنند و در این مسیر اعدامی هم داشته‌ایم. به نظر شما این طور مردن با شهادت در جبهه‌های حق علیه باطل و در مسیر اسلام و ولی‌فقیه هیچ فرقی ندارد؟ فرزندان من می‌توانستند در مرگ‌های طبیعی یا خدای ناکرده در راه خلاف کشته شوند، ‌اما حالا خون آنها در مسیری پاک و متعالی ریخته شده است. مسیری که قرن‌ها پیش سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) همراه اصحابش طی کرد و حالا قافله شهدا به ایران اسلامی و فرزندان من نیز رسید. به نظر من شهادت آنها نه تنها باعث افسردگی و دلمردگی ما نشد بلکه باعث مباهات و افتخار ما نیز شد. البته پدران و مادران قاعدتا در غم از دست دادن فرزندان‌شان غمزده می‌شوند، ولی دید ما به مسئله شهادت و پیروی از فرامین ولی فقیه زمان باعث می‌شود که این مصیبت‌ها را راحت‌تر تحمل کنیم.

خود شما هم در جبهه‌های جنگ حضور داشته‌اید. ضمن پراختن به این حضور، فکر نکردید که با وجود سن بالای‌تان و البته حضور فرزندان‌تان در جبهه‌ها احتیاجی نیست شما به جبهه بروید؟
حضور بچه‌ها در جبهه مسئله دیگری بود و حضور من در آنجا مسئله‌ای دیگر. اگر آنها برای اهداف خاصی به جبهه رفتند، همان اهداف برای من هم وجود داشت و به این ترتیب نمی‌شد بگوییم اگر از یک خانواده کسی به جبهه رفته دیگری نباید برود. البته این نکته که در نبود ما همسر و سه دخترم تنها می‌ماندند برخی اوقات باعث نگرانی‌ام می‌شد. مثلاً در مقاطعی من و یکی از فرزندانم هر دو در جبهه حضور داشتیم، محمد و علی هم که شهید شده بودند، به این ترتیب خانه در نبود ما خالی می‌شد، اما وقتی می‌دیدم همسرم با جدیت می‌گوید به جبهه برو و نگران تنهایی ما نباش، ‌نگرانی‌ام رفع می‌شد و با خیال راحت‌تر در جبهه‌ها حضور می‌یافتم. به طور کلی هم از سال ۶۱ به بعد هر سال دو یا سه باری اعزام می‌شدم و هر بار چند ماهی در منطقه می‌ماندم. این وضعیت تا پایان جنگ ادامه داشت و خدا را شکر که توانستم توفیق خدمت به کشور اسلامی‌مان را در جبهه‌های جنگ به دست آورم.

اگر به گذشته برگردید، ‌آیا حاضرید مسیری که طی کردید را از نو طی کنید؟

با نگاه ارزشی و متعالی که قبلا ذکر شد، این مسیر راهی نیست که در آن پشیمانی وجود داشته باشد. پس به جای اینکه بپرسیم اگر به گذشته برگردم حاضرم این راه را از نو بیایم، بهتر است بگویم همین الان با وجود ۸۳ سال سنی که دارم اگر باز اتفاقی برای کشور بیفتد حاضرم اسلحه به دست بگیرم و به مقابله با دشمنان بپردازم. به نظرم اگر از محمد، ‌علی و حسین هم بپرسید، باز هم خط سرخ شهادت را انتخاب خواهند کرد./روزنامه جوان

 

مراسم سوگواری

سلام!

به مناسبت رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن (ع)

و همچنین شهادت امام رضا(ع)

روز دوشنبه مراسمی در مدرسه برگزار شد.

بچه های کلاس در این مراسم ، یک مهمان هم داشتند (یاسینا).

با هم چند عکس از این مراسم و سفره ی نذری ببینیم.

بقیه تصاویر در ادامه مطلب!

رحلت یا شهادت پیامبر اکرم (ص)

چکیده
در این پژوهش به اثبات یکی از مهمترین وقایع تاریخی اسلام یعنی شهادت رسول خدا (ص) پرداخته شده است. و در آن سعی شده است از قرآن و کتاب های معتبر فریقین استفاده شود.
ابتدا نظر عامه در مورد شهادت پیامبر (ص) و مسموم شدن ایشان به دست زن یهودیه در خیبر بیان شده است وسپس به نقد آن پرداخته ایم. و در ادامه نظر شیعه را در این باره بیان شده است. و در پایان قاتلان آن حضرت معرفی شده اند.
کلید واژه : شهادت پیامبر اکرم (ص)، مسموم، سم خیبر، یهودیه، عایشه.
مقدمه
دین مقدس اسلام به اصول و فروع تقسیم می شود. فرق بین اصول و فروع این است که اصول دین مواردی هستند که هر کس به حسب امکان، باید با درک و بینش به آنها معتقد شود و نمی تواند بر اساس تردید و تقلید به آن دست یابد. این درک مربوط به قلب است و فروع دین التزام عملی به اصول دین است. یعنی: مکلف هم لازم است اعتقاد به وجوب نماز داشته باشد و هم به آن عمل نماید، به خلاف توحید که اعتقاد به آن کفایت می کند. در فروع دین اعتقاد تنها کافی نیست و انسان نمی تواند بگوید: من به نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولی و تبرّی اعتقاد دارم ولی به آن عمل نمی کنم، چون اعتقاد تنها در فروع دین کافی نیست.
در مورد تمام فروع دین کتاب های مستقل و مفصلی نوشته شده است اما به موضوع تبرّی کمتر پرداخته شده است. تبرّی به معنای بیزاری جستن از دشمنان خداوند است که با توجه به شرایط، گاهی تنها وظیفه زبان و گاه وظیفه زبان و جوارح است. و بدیهی است که تبری جز با شناختن دشمنان خدا محقق نمی شود.
یکی از شیوه هایی که دشمنان، برای خاموش کردن نور خدا به کار می گرفتند، کشتن اولیا خدا بوده است که این روش بارها درباره اهل بیت (ع) به کار گرفته شده است. بنا بر این باید قاتلان ایشان را به خوبی بشناسیم تا بتوانیم از آنان تبری کنیم.
روایات متضافره ای که درباره شهادت همه معصومین رسیده است، ثابت می کند همه ایشان به شهادت رسیده اند و هیچ یک با فوت طبیعی از دنیا نرفته اند و پیامبر گرامی اسلام نیز از این عموم خارج نیستند.
متأسفانه به دلایلی کمتر به موضوع شهادت پیامبر اکرم (ص) پرداخته می شود با این که یکی از وظایف ما شناخت قاتل یا قاتلان ایشان است تا از آنان تبرّی کنیم.
از مشکلاتی که در راستای این تحقیق وجود داشت این بود که کتاب مستقلی در این باره نوشته نشده و منابع بسیار پراکنده بود.
موضوعاتی که لازم دیدیم در این تحقیق مورد بررسی قرار دهیم عبارتند از:
1، آیا شهادت پیامبر اکرم (ص) از قرآن قابل اثبات است؟
2، نظر عامه در مورد شهادت پیامبر اکرم (ص) چیست؟
3، نظر شیعه درباره مسموم شدن پیامبر اکرم (ص) در خیبر چیست؟
4، نظر شیعه درباره شهادت پیامبر اکرم (ص) چیست؟
5، قاتل یا قاتلان پیامبر (ص) چه کسانی بوده اند؟

 


شهادت مدیر مؤسسه اهل‌بیت(ع) در اوگاندا

شهادت مدیر مؤسسه اهل‌بیت(ع) در اوگاندا

مدیر موسسه اهل‌بیت(ع) اوگاندا شب گذشته و پس از خروج از مراسم قرائت دعای کمیل هدف قرار گرفت و به شهادت رسید.

ابنا

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ مدیر مؤسسه اهل‌بیت(ع) در اوگاندا شب گذشته هدف یک حمله تروریستی قرار گرفت و به شهادت رسید.

«سید زمان حسینی» کارشناس اداره عربی مجمع جهانی اهل‌بیت(ع) با اعلام این خبر افزود: «شیخ عبدالقادر» مدیر مؤسسه اهل‌بیت(ع) اوگاندا شب گذشته و پس از خروج از مراسم قرائت دعای کمیل هدف گروهی مسلح و ناشناس قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وی با اعلام تسلیت به خانواده این خادم اهل‌بیت(ع) گفت: پیکر این شهید روز جمعه از شهر کامپالاـ پایتخت اوگاندا ـ به منطقه بونیا منتقل شده و پس از برگزاری نماز جمعه مراسم تشییع و تدفین در این منطقه برگزار خواهد شد.

شیخ عبدالقادر دو سال پیش و در دیدار با رایزنی فرهنگی کشورمان در اوگاندا گفته بود که من آرزو دارم رهبر معظم انقلاب را دیدار نمایم اما این توفیق را ندارم و از همین جا از شما تقاضا دارم که سلام مرا به ایشان برسانید.

وی گفته بود من مجذوب شخصیت امام خمینی(ره) بوده و هستم و برخی از کتب او مثل جهاد اکبر را برای مردم اوگاندا به زبان لوگاندا ترجمه نمودم.

گفتنی است شیخ عبدالقادر از کشور کنیا دکترا دارد و در شرق اوگاندا ۵۰ مسجد برای شیعیان بنا نموده است.

دکتر بونگو فرزند شهید عبدالقادر نیز استاندار منطقه بونیا و نماینده رئیس جمهور در امور شرق آفریقا و اولین شیعه‌ای است که در شرق آفریقا پست بالای دولتی دارد.

عظمت امام حسین (ع) در 9 دی سال 88 به رخ جهانیان کشیده شد

امام‌جمعه اردستان گفت: حسین بن علی (ع) در 9 دی سال 88 عظمت خود را به رخ جهانیان کشید.

به گزارش خبرگزاری فارس از اردستان، حجت‌الاسلام حسن دهشیری ظهر امروز در خطبه‌های دشمن‌شکن نماز جمعه اردستان در حسینیه سیدالشهدا با توجه به حماسه بزرگ 9 دی در سال 88 اظهار کرد: از زمان پیروزی انقلاب اسلامی دشمن درصدد ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران بوده است و برای این کار از هیچ توطئه‌ای فروگذاری نکرده است.

وی با اشاره به گوشه‌ای از این توطئه‌ها افزود: دشمن با حصر اقتصادی از سال 59 و جنگ نظامی و توطئه‌های سیاسی در سال 78 کشور را در معرض سقوط قراردادند و مردم در 23 تیر به میدان آمدند و جواب دندان‌شکنی به آن‌ها دادند.

امام‌جمعه اردستان در ادامه بابیان اینکه 10 سال بعد در سال 88 حضور 85 درصدی مردم در پای صندوق‌های رأی را به کام مردم تلخ کردند گفت: این حادثه‌ای ناگوار بود که از خارج از کشور حمایت می‌شد.

وی با توجه به اینکه در سال 88 عده‌ای فریب خوردند و به‌عنوان سران فتنه به فتنه‌انگیزی پرداختند بیان کرد: فتنه گران نتوانستند حتی یک دلیل برای تقلب در انتخابات مطرح کنند لذا با رفتارشان حیثیت نظام را زیرسئوال بردند.

دهشیری با تأکید براینکه سخنرانی کوبنده مقام معظم رهبری در 29 خردادماه 88 بسیار تأثیرگذار بوده است اضافه کرد: در 16 آذر به‌عکس امام اهانت کردند و در روز قدس شعار هنجار شکنانه سردادند تا روز عاشورا که خط قرمزها رعایت نشد و حرمت پرچم‌های امام حسین (ع) نگه‌داشته نشد.

امام‌جمعه اردستان بابیان اینکه حسین بن علی (ع) این بارهم عظمت خود را به رخ جهانیان کشید اظهار کرد: یک رود خروشان در 9 دی به وجود آمد و در این روز حماسه ماندگاری رقم‌زده شد که در تاریخ ایران بی‌نظیر وبی سابقه بوده است و این روزبه عنوان روز میثاق مردم با ولایت نام گرفت.

وی با اشاره به اینکه این رویداد ثابت کرد که نظام بیش ازآنچه که دشمنان تصور می‌کردند مقاوم است و این ستونی نیست که از جای کنده شود، افزود: هرازگاهی بی‌مهری‌هایی در داخل کشور نسبت به انقلاب واصل ولایت‌فقیه صورت می‌گیرد که تا خدا هست در اندیشه ما دشمن هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.

وی با توجه به 8 ربیع‌الاول شهادت امام حسن عسگری (ع) که در سال 260 قمری در سامرا به شهادت رسیدند گفت: پس از شهادت ایشان سرآغاز امامت حضرت مهدی (عج) هست که از 9 ربیع‌الاول آغاز می‌شود که این روز را تبریک می‌گوییم.