ازکسانی که از من مـــــــــــتنفرند سپاسگزارم چون، آن ها مرا قوی تر می کنند.
از کسانی که مرا دوســـــــــــــــــــــت دارند ممنونم چون، آنان قلب مرا بزرگتر می کنند
ازکسانیکه مرا ترک میکنند متشـــــــــــــکرم چون، آنان بمن می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست
از کسانی که با من مـــــیمانند سپاسگزارم چون، آنان بمن معنای دوست واقعی را نشان می دهند.
خواستم بگویم کیستم،دیدم نگفتن بهتر است،چه سود؟آنکس که با من نمی ماند همان بهتر که نشناسد مرا و آنکس که می ماند خود خواهد شناخت.
باشد تا روزی بیش از این ها بدانیم، بیش از این ها بنویسیم و چیزهایی بخوانیم و بنویسیم که از خواندن و نوشتن آنها،این احساس در ما بیدار شود که "انسان تر شده ایم.!!"
بد خلقم و بد عهد،زبان بازم و مغرور پشت سر من حرف زیاد است،مگر نه؟
گاهی باید ساکت شوید غرورتان را ببلعید و بپذیرید که اشتباه کرده اید این تسلیم شدن نیست، یعنی بزرگ شدن!
معذرت خواهی همیشه بدین معنا نیست که تو اشتباه کردی و حق با دیگریست..! معذرت خواهی یعنی: اون رابطه بیشتر از غرورت برات ارزش داره....
بسم الله الرحمن الرحیم
ای برادر کجا می روی، کمی درنگ کن، آیا با کمی گریه و یک فاتحه شما بر مزار من و امثال من مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم ازیاد خواهی برد یا نه ما نظاره گر خواهیم بود که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد…
قسمتی از وصیت نامه شهید رضا نادری
عاقبت میراث درتب و تاب تباهی ،در بازارتخریب ،از بی پناهی رانده ودر رنج بی گناهی مانده است.گوش ها دریغ از هزاران پند خواهی ،این فیروزنده بخت که سیه بخت شده است.میراث فرهنگی زبده الماسی با میلیون ها تراش و صیقل ،چهره ی عمر غبار به خود گرفته است.آشوب وآسیب , غارت و گزند(ی )که از مابه یادگارهای فرهنگی ایران رسیده است به آن حدت و شدت,از تاخت و تاز عرب و مغول نرسید ه است. ازناکارآمدی ها بسیاری از یادگارهای تاریخ و فرهنگ ایران زمین را به تاراج برده می شوند.با هرتخریب و از بین هراثرباستانی در حقیقت اسناد هویت بخش این سرزمین درمیان کج طبعی ها امضا می شود.رشته ی مسولیت ها ،طناب پوسیده و رو به زوالی شده که تکیه گاه نامطمئنی به نظر می آیند.بسیاری هنوز به میراث فرهنگی این سرزمین به صورت یک امر عادی و معمولی می نگرند. غارت و اضمحلال و نابودی این آثار گرانقدر ناراحت شان نکرده و عذاب شان نمی دهد وگویا کسی هم عمق فاجعه را درک نمی کند. به زبان ساده تر ابنیه و آثار سلسله های پیشین که حاوی شاهکارهای هنری و ابتکارات و ابداعات صنعتی هستند و میراث مکتوب و به طور خلاصه سرمایه های عظیم مادی و معنوی این سرزمین با علم و آگاهی مقامات کشور در حال تحلیل رفتن و نابودی هستند ولی کار لازم و اقدام اساسی صورت نمی گیرد. تخریب و ویرانی مربوط به میراث فرهنگی را با چشم ها نظاره گرند و گوش ها دریغ از پند خواهی همچنان دل و جان به اخبار ناگوارش سپرده اند،
از دست چـــــون توکه نخیـــزد خیانتی
دست خدا برآن باد +صد ها هزار هزار عنایتی
| ||
درهر زمان شایعه ای روشنیدید و یا خواستید شایعه ای را تکرار کنید این فلسفه را در ذهن خود داشته باشید! |