این کیست که چنین خشمگین ومصمم گرداب فشرده ی طوفان مسلمانان را می شکافد وبیرون می آید وشهر حرمت وامنیت وقداست را پشت سرمی گذارد؟
دراین هنگام که مسلمانان,همه,روبه کعبه دارند, اوآهنگ کجاکرده است؟
چرالحظه ای به قفا باز نمی گردد تاببیند این دایره گردنده ای راکه درآن, خلق را, به آهنگ نمرود برگرد خانه ابراهیم می چرخانند، وصفاومروه رابه نشانه سعی بیهوده شان میدوانند، به سوی منا،.....
صحنه کربلا درجلوی چشم به پهنه تمامی زمین گسترده ودرطول تاریخ کشیده شده است. از آدم تا آخرالزمان پایان تاریخ ادامه دارد. حسین بن علی (ع) سیاستمداری نیست که به خاطر شراب خواری وسگبازی یزید ، با او پیکارکرده باشدواین حادثه غم انگیز اتفاق افتاده باشد .او وارث پرچم سرخی است که از آدم دست به دست، برسر دست انسانیت می گردد واکنون بدست او رسیده است او نیز بااعلام این شعار که "هر ماهی محرم" است و "هرروزی عاشورا" و"هرسرزمینی کربلا " این پرچم را دست به دست ، به همه راهبران ومردم و همه ی آزادیخواهان عدالتخوه درتاریخ بشرسپرده است.
بسی خون کرده انــد اهـل ملا مـت ولی این خون نخســبد تا قیــا مت
هرآن خونی که بـرروی زمانه ا ست برفت ازچشم واین خون جاودانه است
عاشورا هم اوج حماسه است وهم اوج تراژدی ، چشم تاریخ، چنین حماسه شکوهباروچنین تراژدی خون رنگی را در سراسر حیات بشر هرگزندیده است.عاشورا حماسه است از آن رو که امام حسین بن علی (علیه السلام ) یک تنه وبی سلاح رویاروی حکومتی سفاک ایستاد. به یزید دست بیعت نداد وگفت :کسی مانندمن ،با کسی ، مثل یزید بیعت نخواهد کرد. درمقابل زور گردن خم نکرد وتن به ذلت ندادو آشکارا گفت مرگ باعزت بهتر از زندگی با ذلت است. ایستاد , جنگید ,زخم برداشت ,کشته شد,اماهمه زخمهادرجلوی بدنش بود ,بدان رو که به دشمن پشت نکرد." شریعتی "
{این طالِبُ بدم المقتول بکربلا}
داستان پسر هنـــد مـــگر نشنیدی کـه ازاو وسه کس اوبـه پیامبرچه رسید ؟
پـدر او لب و دنـدان پیمــبر بشکست مادراو جـگر عــم پیمــبر بمـــزید
خودبه ناحـق حق دامـاد پیمبـربگرفت پسر او ســر فرزنــد پیمــبر ببــرید
برچنین قوم تولعنـت نکـنی شرمت باد لعـن الله یزیــد اً و علی آ ل یزیـــد
(سنا یی غز نوی)
تبین جامعه شناختی قیام امام حسین بن علی(علیه السلام )
من یه بار نزدیک بود بیماری پوستراوماتیک استرس دیس اُردر بگیرم
ولی چون اسمش سخت بود همون اسهال گرفتم
.
.
.
یارو میره مغازه میگه تخم مرغ غازدارید؟
فروشنده میگه نه زهر مار اسب داریم
.
.
.
رفتم اداره بابام
یارو میگه شما پسرشون هستید؟
گفتم: پ ن پ من دخترشونم از بس جگر مرغ خوردم صورتم موی زائد درآورده
شانس آوردم اداره بابام بود وگرنه عمراً راهم می داد
.
.
.
دعای یک مرد:
خدایا کودکی ام را دادی و گرفتی
جوانی ام را دادی و گرفتی
چند ساله که زن دادی
خواستم یادآوری کرده باشم !
.
.
.
اﺻﻠﺎ ﺯﻥ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ . . .
ﮔﯿﺮ ﺩﺍﺩﻥ . . .
ﻏﺮ ﺯﺩﻥ . . .
ﺣﺴﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻥ . . .
ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺷﺘﻦ . . .
مرد هم آفریده شده برای گند زدن به تمام این حس ها
.
.
.
یکی از چیزایی که آدمو خیلی داغون میکنه اینه که
یه پسر با دماغ عملی و ابرو برداشته و سه تیغه بیاد بگه :
خیلی چاکرم داداش
آخه این چه حرفیه میزنی ؟
تو باید بگی : میســـی عــسیسم
.
…
.
.
امروز تو خیابون یه بچه ۵ساله به دوستش گفت “پدرسگ” !!
اونم برگشت گفت نیس تو بابات ” آهوئه ”
من هم سنِ اینا بودم فک میکردم “کفش دوزک” واقعاً “کفش” میدوزه
.
.
.
یه سوالی ذهنمو درگیر کرده
چقدر طول میکشه که یه زرافه بالا بیاره !؟
.
.
.
مورد داشتیم زن و شوهر دعواشون شده
زنه خواسته قهر بره خونه باباش
یادش افتاده خونه باباش وای فای نیست
دیگه همین دیگه پشیمون شده و منت کشی و از این جور حرفا
.
.
.
اول عشق بود = علاقه شدید قلبی
بعد شد عجق = علاقه جدید قلبی
جدیدا بهش میگن عچق = علاقه چندم قلبی ؟
.
.
.
ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ که:
ﻧﺪﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ رو ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ ﺗﻮﯾﻪ ﯾﻪ ﺷﺮﮐﺘﯽ ﻣﻨﺸﯽ ﺷﺪﻩ !
ﮐﻮﺩﮎ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺳﺮﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﻓﺎﻝ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻪ !
ﺧﻮﺩﻣﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﺸﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ !
اون روی سگمم تو یه باغ نگهبانی میده !
.
.
.
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻋﺰﯾﺰ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺩﺍﺷﺘﻢ
ﺧﺮﯾﺪ ﻣﻮﺩﻡ ﻭﺍﯾﺮﻟﺲ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﻭﻣﺎﺩﻩ ﯾﺎ ﻋﺮﻭﺱ !؟
.
.
.
۱۰ سال دیگه سوال امتحان تاریخ سوم دبیرستان
خواستگاران که بودند و چه کردند و چرا منقرض شدند ؟!
.
.
.
بـاران که می بارد
بـعدش بند می آید
چیه؟!! همش که نباید عاشقانه باشه
.
.
.
نه که ما «مغز»نباشیما، نه
ما فقط خسته تر از اونیم که «فرار »کنیم . . .
باز اقلن «قل خوردن مغزها» بود ما هم مشارکت میکردیم
.
.
.
چیزی که تو بچگی فکرمو مشغول میکرد این بودکه چرا ارواح تو فیلم ها
از دیوار رد میشن اما تو زمین فرو نمیرند
.
.
.
یکی از رفقا رفته خارج
برام سوغاتی لباس زیر ۴۰ دلاری آورده!
موندم میخوام برم عروسی، رو شلوار بپوشمش یا زیر
.
.
.
ژاپن ۱۰ثانیه تاخیر : شکایت از واحد حمل و نقل
ایتالیا ۱ دقیقه تاخیر : مسئولین بی کفایت
اوکراین ۳ دقیقه تاخیر : تعجب
ایران بعد ۲۰ دقیقه : ایول یه قطار اومد
.
.
.
یارو دو روزه رفته خارج
عرق رسیدنش هنوز خشک نشده
تو اینترنت یه عکس فرستاده میگه: گرفتیش ؟
میگم :نه! هنوز دانلود نشده
میگه : شِت !! اونجا هنوز سرعت اینترنت درست نشده ؟
.
.
.
داشتم سه راهی اتاقمو تعمیر میکردم … یه هو برقم گرفت !
به بابام گفتم …
میگه: حالا پول برقمون زیاد نیاد !
من
بابام
بابابرقی
.
.
.
پسر داییم میگه خوش به حالت تک فرزندی! میگم چرا؟
میگه همه ته دیگها مال خودته…
تا حالا خودم به این سعادت پی نبرده بودم
.
.
.
دیشب
تمام شب داشتم به u فکر میکردم
امشب میخوام به Z، Y، X فکر کنم
واااا خب دوست دارم فکر خودمه ، به کسی چیکار دارم
.
.
.
این که میوه های کشور های استوایی رو میارن یه کشور دیگه اصن خوب نیس!
ما یه چی تو مایه های آناناس خریده بودیم…
مثل بُــــز نگاش می کردیم همینجوری
دفترچه راهنما هم نداشت !
.
.
.
یکی از ویژگی های عجیب دخترا :
وقتی عصبانی میشه به مدت ۴ ساعت با سرعت نور حرف میزنه !
آخر سر پاشو میندازه رو اون یکی پاشو میگه :
دهنمو باز نکن ،
بزار ساکت بمونم بهتره
.
.
.
از عجایب زبان فارسی
جای خالی را با یکی از کلمات (بله/خیر) پر کنید
آیا شما عقل ندارید؟
…… ندارم !
عمرااااا کسی بتونه جواب بده
.
.
.
به سلامتی پسری که
وقتی عشقش ناراحته همه چی رو کنسل میکنه به عشقش میرسه !
برگرفته ازکتاب ماهی ها لپ تاپ تعمیر میکنند
.
.
.
بعضیا رو پله برقی یه جوری ژست میگیرن میان پایین
انگار همین الان پروازشون مستقیم از نیویورک نشسته
.
.
.
امروز تو حموم یهویی زدم زیر آواز بابام برگشته میگه :
زهر خر کره مار !
بیش از حد توانش عصبی شده بود
.
.
.
ﺍﯾﻦ ﻣﺘﻦ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺗﻨﻤﻮ ﻟﺮﺯﻭﻧﺪ
“ﻫﻠﻪ ﺩﺍﻥ ﺩﺍﻥ ﺩﺍﻥ ﻫﻠﻪ ﯾﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﯾﻪ ﺩﺍﻧﻬﻬﻬﻬﻪ”
.
.
.
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ ﺑﭽﮕﯿﺎ
ﮔﺮﻣﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺎﺷﯿﺪﻥ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﻣﻮﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺍﺏ ﺣﺲ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ
ﺗﻮﯼ ﺁﻏﻮﺵ ﻫﯿﭽﮑﺪﻭﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﺸﻘﺎﯼ ﭘﻮﭺ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﺸﻪ
.
.
.
نمیدونم چرا از اولین کسی که کشف کرد
جای نون، سیب زمینی بندازه ته قابلمه ماکارونی تقدیر نشد!؟
فقط ادیسون، گراهام بل مخترعن عایا ؟!
.
.
.
ﻣﻦ ﺧﯿﻠـــــﯽ ﺑﺎ ﻣﺰﻩ ﺍﻡ ﺩﺳﺖِ ﺧﻮﺩﻣﻢ ﻧﯿﺲ
ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺎﻫﺎ ﻧﯿﺲ
.
.
.
ﻣﻨﻢ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﻋﮑﺲ ﻋﺸﻘﻤﻮ ﺑذﺍﺭﻡ ﮐﺎﻭﺭﻡ
ﻭﻟﯽ ﺯﯾﺎﺩﻥ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ؟ ﺟﺎ ﻧﻤﯿﺸﻦ !
ﻋﮑﺴﺎﺷﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺻﻦ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﮐﯽ ﺑﻪ ﮐﯿﻪ
.
.
.
شما هم وقتی بچه بودی
میخاستی دندون در بیاری می گفتن زبون نزن کج میشه
یا فقط واسه ما اینجوری بود؟
.
.
.
به نظرم بهتره خانوما موقع گرفتن گواهینامه تو امتحان شهر
یه عکس سه در چهار هم از سرهنگی که کارتشون را امضا کرده بگیرن
بذارن تو داشبورد ماشیناشون
چون آقایون خیلی می پرسن:
آخه کی به تو گواهینامه داده؟
.
.
.
زندگیم خوب بود . . .
درسم خوب بود . . .
کارم رو برنامه بود . . .
تو مهمونی ها تو جمع بودم . . .
خوابم به موقع بود . . .
تا اینکه یه از خدا بی خبری اومد گفت:
واقعا گوشیت اینترنت نداره !؟!؟
.
.
.
یارو به بچش میگه اگه فردا امتحان مردود بشی نه من نه تو . . .
فردا بچشو تو کوچه میبینه میگه امتحان چه خبر؟
بچش میگه : ببخشید شما؟!
.
.
.
اگر دیدی جوانی بردرختی تکیه کرده
بدان که وای فای مفتی پیدا کرده
.
.
.
دﯾﺸﺐ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺁﮊﺍﻧﺲ،ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﺎﺷین ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻦ؟!
ﻣﯿﮕﻢ: پ ن پ ، ﺍﻣﺸﺐ ﺷﺐ ﻣﻬﺘﺎﺑﻪ ﺣﺒﯿﺒﻢ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍم!
.
.
.
منم میتونم عکسمو با عشقم بذارم زیرش بنویسم همین الان یهویی !
اما بقیه عشقام میفهمن خون و خونریزی میشه..
میفهمییییییییییییییی؟؟؟ خون و خون ریزی… !
منم که طرفداره صلح
.
.
.
چه لذتی داره صبح بلند بشی
ببینی یه نامه به آینه اتاق چسبیده شده با این مضمون:
سلام دلیلِ زندگی
صبحِ قشنگت بخیر …
امروز نمی خواد بری سرِ کار
چمدون جمع کن می خوایم بریم سفر
چمدون نبستم که به سلیقه خودت برام لباس بذاری
شب پرواز داریم…
نمی گم کجا که غافلگیر شی!
راستی …
قربونِ چشمات برم که الان متعجبه و می دونم اگه اونجا بودم
جیغ می زدی و بغلم می کردی
پس لطقا جیغ و بغل و یه بوس کنار بذار
تا رسیدم تحویلم بدی!
دوست دارم همسفرِ زندگیم
.
فقط خواستم یاد آوری کنم لذت داره!
وگرنه همچین شریک زندگی حتی در حد افسانه هم وجود نداره!
به زندگیتون برسید
.
.
.
در تماس تلفنی با یارو :
الو غلام
. . .بدو که زنت داره زایمان میکنه و میخواد بچه بیاره
. . . باشه باشه الآن خودمو میرسونم
سپس گوشی رو قطع کرد و شروع کرد به دویدن
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
یه لحظه ایستاد و با خودش گفت :
الآن که موقع زایمانش نیست
اشکال نداره میرم می بینم
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوباره ایستاد و باخودش گفت :
زن من که اصلا حامله نبود
اشکال نداره میرم می بینم قضیه چیه ؟
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
باز هم ایستاد و باخودش گفت :
من که اصلا ازدواج نکردم زن ندارم
اشکال نداره میرم ببینم قضیه چیه ؟
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
دوید
یه بار دیگه ایستاد و باخودش گفت:
اصلا من که غلام نیستم
باز میخواست بدوه.من گرفتمش . . .