در کنار سند به وی و نیروی اندکش رسیدند.جلال الدین که امیدی به نجات نداشت با اسب خود به سند زد و سالم بیرون امد.در مدت غیبت وی مغولان مرو و سرخس را گرفتند.این شهرها بدلیل پایداری مردم قتل عام شدند. بازگشت جلال الدین به ایران همزمان با بازگشت چنگیزخان به مغولستان بود.چنگیز یکی از فرماندهانش بنام جرماغون را مامور خاتمه کار جلال الدین نمود.جلال الدین پس از بازگشت به ایران سفر جنگی خود را به منظور به زیر سلطه در اوردن ایران و جمع اوری نیرو اغاز نمود.
در این زمان شمال شرقی زیر دست مغولان مشغول ویرانی بود.در مناطق دیگر هر کس ادعای استقلال داشت.کرمان تحت کنترل قراختائیان بود اصفهان در دست غیاث الدین خوارزمشاه بود که تابعیت برادر را نپذیرفته بود.اتابکان فارس و آذربایجان و حکومتهای غربی در صدد استقلال بودند. خلافت عباسی نیز برای کسب خوزستان از هیچ تلاشی برای شکست خوارزمشاهیان فروگذار نمی کرد.
جلال الدین کار خود را ازکرمان شروع کرد و این منطقه را تابع خود کرد. سپس به اصفهان حرکت کرد برادرش که تاب جنگ نداشت گریخت و اصفهان براحتی تسخیر شد.سپس به خوزستان رفت در انجا با نیروهای خلیفه عباسی درگیر شد اما بدون نتیجه از آن منطقه خارج شد پیامد این امر تنها افزایش دشمنی دو طرف بود.بعد بسوی آذربایجان رفت اتابک ازبک این منطقه گریخت و جلال الدین براحتی تبریز را گرفت.از مستقر شدن در کاخ اتابک خودداری کرد برای آشنایی با روحیه ی وی به این جمله ی وی بسنده می کنم:( (اینجا به درد تن پروران می خورد و به کار ما نمی آید.))
در مدت اقامت در اذربایجان با مردم به مهربانی رفتار کرد و مراغه را که مغولان ویران کرده بودند آباد کرد.سپس راهی گرجستان شد.گرجیان مسیحی با تاخت و تازهای خود باعث نارضایتی مردم شدند.در زمان سلطان محمد فرزند ملکشاه سلجوقی تفلیس را گرفتند.در زمان خوارزمشاهیان باز شروع به حملات و کشتار مردم کردند.
در زمان حمله جلال الدین ایشان فکر می کردند وی درگیر مغولان می شود بهمین دلیل برنامه ی حمله به آذربایجان و ویران کردن مساجد را در سر داشتند.جلال الدین همان اشتباهات پدر در برتری جویی دنیای اسلام را تجدید کرد.این جریان با درگیری با خلافت عباسی آغاز شد و با حمله به یکی از دشمنان سرسخت مسلمین یعنی گرجستان مسیحی تشدید شد و با توسعه طلبی در شمال بین النهرین و سوریه خاتمه یافت.در حالیکه مغولان شهرهای ایران را در می نوردیدند جلال الدین بدون در نظر گرفتن وضع سیاسی هم خود را در غرب معطوف داشته بود و به شهرهای مرزی گرجستان حمله نمود.در این اثنا خبر شورش مردم آذربایجان بدلیل اجحاف ماموران مالیاتی خوارزم را شنید. مجبور به بازگشت و تنبیه مامور شد.سپس مجددا برای فتح گرجستان حمله کرد و تفلیس را گرفت.این فتح با نام جهاد و با کشتار صورت گرفت.اوازه ی این فتح باعث وحشت همسایگان شد.در این زمان حاکم قراختایی کرمان از غیبت جلال الدین استفاده کرد و شورش نمود و به مغولان پیوست. جلال الدین جنگ های گرجستان را ناتمام گذارد و عازم کرمان شد .غیبت وی باعث شد حکام شام و بین النهرین و روم بر علیه وی متحد شوند.
جلال الدین بعد از سرکوب حاکم کرمان مجددا به گرجستان رفت و اکثر مناطق را تسخیر کرد. سپس قصد ارمنستان نمود و راهی شام شد.این اقدامات باعث اتحاد حاکمان مناطق بر علیه وی شد.توسعه طلبی های ب موقع وی دست مغولان را در تاخت و تاز ایران باز گذارد.هنگامی که سربازان مغول به عراق عجم رسیدند سلطان تازه خطر را احساس کرد و سعی در اتحاد با فرمانروایان اسلامی داشت اما با مخالفت روبرو شد.در 628 به نبرد با مغولان پرداخت .از این زمان وی به یاس دچار شد مغولان در شمال دیار بکر به وی رسیدند .سربازانش در شبیخون کشته شدند و خودش گریخت. و دیگر هیچ کس از وی نشانی نیافت.
گروهی گفتند به دست کردها کشته شد.
فرمانده انتظامی اصفهان:
به گزارش معبر سایبری ایران اسلامی،از اصفهان، سردار عبدالرضا آقاخانی دقایقی پیش در حاشیه مراسم تشییع پیکر شهدای گلپایگان در جمع خبرنگاران با اشاره به حضور پرشور مردم در مراسم تشییع شهدای نیروی انتظامی گلپایگان اظهار داشت: شهدایی که امروز تشییع شدند، شهدای کشوری بودند زیرا شهیدی که در برابر اشرار میایستد و جانفشانی میکند، در اصل جان خود را به نظام مقدس انقلاب اسلامی تقدیم کرده است.
وی افزود: روحیه مردم شهرستان گلپایگان، روحیه شهادتطلبی و ولایتمداری بوده که با حضور این جمعیت بینظیر در مراسم امروز، تبلور پیدا کرد.
فرمانده انتظامی اصفهان خاطرنشان کرد: امروز دیدیم که شهر و بازار گلپایگان تعطیل بود و این نشان میدهد مردم، شهدا و نیروی انتظامی را دوست داشته و پشتوانه همیشگی نیروی انتظامی هستند.
وی خاطرنشان کرد: این شهدا به مردم تعلق دارند و مردم ولایتمدار گلپایگان از لحظه اطلاع از خبر حادثه، در مقابل بیمارستان صف کشیدند تا برای اهدای خون به مجروحانی که در حادثه زخمی شده بودند، حاضر باشند و مردم از لحظات اول برای کمک به نیروی انتظامی داوطلب شدند که این روحیه ایثارگری در قلم نمیگنجد.
سردار آقاخانی بیان کرد: امروز صحنههای بسیار زیبایی مشاهده شد و گریه مادران، حضور کودکان و سالمندان در مراسم میداد مردم نظام، رهبری، دولت و شهدا را دوست دارند و این حضور، اهمیت بسیاری دارد.
وی ادامه داد: امیدوار هستم که ما با روحیه جنگندهتر و با کاملترین و حداکثر نیرو به ویژه پلیس تخصصی، بهتر از سایر عملیاتها در پیدا کردن عاملان این جنایت به نتیجه برسیم.
فرمانده انتظامی اصفهان افزود: از این موارد زیاد دیده شده که البته در مورد آخر، تعدادی به شهادت رسیدهاند و خون این شهدا به ما کمک میکند که هرچه زودتر، تحقیقات خود را به نتیجه برسیم.
وی اظهار داشت: این عملیات، کار بسیار سنگین و تخصصی بوده اما آثار نشان میدهد که بتوانیم به زودی و سریعتر از بقیه موارد به نتیجه برسیم.
مقاله ویژه وبلاگی برای کشتی اصفهان _
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت دوستان و همراهان عزیز
آخرین مقاله ای که نوشتم ماهها قبل بود و مدت ها چیزی ننوشته بودم !!
مقالاتی که من عمدتا می نویسم ورزشی هستند و بیشتر حول مسایل کشتی اصفهان میگردند اما این مقاله با مقالات قبلی من متفاوت است . می خواهم در آن از دردی صحبت کنم که واقعا تلخ است و مربوط به جامعه است . ادعا می کنیم یک جامعه متمدن و با فرهنگ غنی اسلامی داریم و در قرنی بسر می بریم که دیگر خرافات و موهومات جایی در آن ندارند و همگی انسان های فرهیخته ای هستیم . خود را شیعه مولا علی (ع) می دانیم و بر اصالت ایرانی خود افتخار می کنیم.
اما قضیه در اصل غیر از این است بعضی از مردم در جامعه امروزی چنان در خرافات و عقاید باطلشان غوطه ور هستند و بر ادامه اصول غلط خود پایبند هستند که حقیقت و قدرت تمیز خوب از بد را ندارند و فکر میکنند عقیده و نظرشان هم درست است و آن را به سایرین هم می خواهند تحمیل کنند.
چند وقت پیش در اینترنت داشتم گشت و گزار و جستجو می کردم که به مطلبی برخورد کردم که واقعا تلخ و تکان دهنده بود الان از ناراحتی چند روزی است فکر من مشغول است .
عده ای به بهانه اینکه در کاشی کاری های " مسجد درب کوشک " اصفهان از یک نماد استفاده شده به آن حمله کرده اند و کاشی کاری های مسجد درب کوشک را تخریب کرده اند.
آنها ادعا می کردند این نماد بدلیل اینکه با ستاره داود شبیه است یک نماد فراماسونی (شیطان پرستی) است و باید این لکه ننگ از دامان مسجد پاک شود.
(ستاره داود که نماد رژیم غاصب اسراییل هم هست )
سپس با این طزر فکر و استنباط کاشی کاری های زیبای مسجد درب کوشک را تخریب کردند و از بین بردند به عکسهای زیر نگاه کنید :
کاشی کاریهای زیبای مسجد درب کوشک قبل از تخریب !!
قبل از تخریب این کاغذها را روی نقوش چسبانیده بودند
به این صورت بود که افرادی حرمت مسجد را شکستند و کاشی کاری های آن را ازبین بردند.
من با این افراد هیچ صحبتی ندارم ولی فقط چند نکنه را یاد آور می شوم :
1 - ساخت مسجد درب کوشک به دوران صفویه باز می گردد و این نقوش و اسلیمی ها را من خودم در دیگر مساجد و اماکن مذهبی و آثار باستانی اصفهان و دیگر شهر ها دیده ام.
2 - مسجد یکی از موقوفات است من نمی دانم کسانی که اینکار را کردند به این قضیه واقف اند که به هیچ علت نمی توانند وقفیات را از بین ببرند . این کار آنها مانند اینست که قرانی را که وقف مسجد شده است را بدلیل زیبا بودن به آتش بکشند.
3 - در ورودی مسجد درب کوشک یک مجسمه شیر سنگی قدیمی است چرا آن را خراب نکردید آن بیشتر شبیه نماد بت پرستی و شیطان پرستی بود.
(شیر سنگی مسجد درب کوشک که شاید چند روز دیگر به بهانه بت پرستی با دینامیت منفجر شود)
سایت خبری تحلیلی رویش به نشانی ذبل این اقدام را پوشش کامل داده است . دوستان می توانند بصورت کامل ببینند:
www.rooyeshnews.com/esfahan/political/20872-3910526102558.html
**************************
صحبت پایانی :
من نمی دانم نهاد رسیدگی و مسوول رسیدگی به امور مساجد فدیمی اصفهان کیست : سازمان اوقاف یا میراٍث فرهنگی فقط سریعتر اقدام کنند و این افراد را توجیه کنند و یا حداقل از سطح مساجد جمع آوری کنند.
اگر علامت و نشانی به زعم شما اگر هم ماسونی بود دلیلی قانع کننده نیست که حرمت مسجد را بشکنیم و با تیشه و یا غیره آن را تخریب کنیم. مسجد درب کوشک از قدیم الایام مهد اسلام پروری بوده و دانشمندان و صاحب نظران بزرگی تحویل داده است.
داعشی ها هم که مرد و زن مسلمان را امروزه با نام (دولت اسلامی عراق و شام ) سر می برند از ابتدا با همین کارها شروع کرده اند و اکنون مسلمان می کشند.