یکی از کارهای بسیار مهم زندگی مؤمن که مورد تأکید خدا و رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمّه معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) است که همیشه باید در لیست برنامه های ضروری او باشد، مسئله ی برآوردن حاجات مؤمنین و گره گشایی از زندگی آنهاست. اهمیّت این موضوع در حدّی است که پی بردن به آن از حد ظرفیت عقل آدمی خارج است.
در حدیثی از پیامبر عزیز اسلام (صلی الله علیه و آله) وارد شده است که حضرت فرمود: «هر کس دل مؤمنی را شاد کند، مرا شاد نموده و هر که مرا شاد نماید خدا را شاد نموده است.»1 برابری شاد نمودن دل مؤمن با شادی خدا چیزی نیست که ما با عقل قاصر خود بتوانیم آن را درک نماییم.
بین مردم جامعه، آن قشر که از همه نیازمندتر و کمک رسانی به آنها بر همه لازم و ضروری است، فقرا جامعه هستند.
اهتمامی که اسلام به رسیدگی به محرومین و خدمات عامالمنفعه دارد، برای خیلی از افراد، درست روشن نیست. امروز که دوران علم و بحث و تحقیق و پژوهش است باید به این گونه مسائل که بر زمین مانده است بیشتر توجه شود تا تحقیقات انجام شده، تکراری نباشند. امروزه پرسش بسیاری از مردم بویژه جوانان این است که در جامعه بهترین راه رسیدگی به فقرا و رفع نیاز محرومان و مستمندان چیست؟
رفع نیازمندیهای محرومان به سه شکل کلی قابل تصور است. یکی آنکه این وظیفه به عهده افراد گذاشته بشود. هر کسی به خویشاوندان خود یا به همسایگانش کمک کند و این تنها راه برای کمک به نیازمندیهای محرومان به صورت داوطلبانه باشد. نقطه مقابل آن این است که بگوییم همه نیازمندیهای محرومان جامعه توسط یک دستگاه مرکزی باید رسیدگی شود. آن دستگاه مرکزی همان دولت است که باید برای مشکل محرومان برنامهریزی کند. اگر لازم است مالیات بیشتری از افراد متوسط و متموّل بگیرد یا از منابع دیگر، بودجه کمک به محرومان و معلولان را تأمین کند. در اسلام هیچ کدام از این دو شیوه به تنهایی پذیرفته شده نیست. اصل در همه احکام اسلامی این است که باید به گونهای اجرا شود که مسئولیت فردی انسان فراموش نشده و برجسته باشد. چون انسان با رفتارهای فردی تکامل پیدا میکند. اگر دولت به فقرا رسیدگی کند، ثواب آن به افراد نمیرسد. خیلی فرق است بین آنکه از افراد مالیات اجباری گرفته شود یا آنکه انسان داوطلبانه به مشکل محرومان رسیدگی کند. بهترین راه را اسلام قرار داده تا با خودسازی، روحیات فردی تکامل پیدا کرده و سرانجام در قیامت نیز هر کسی نتیجه عمل خود را میبیند: «وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَهًْ فَرْدا»(1)، «لا تَزِرُ وازِرَهًٌْ وِزْرَ أُخْری»(2)، هیچ کس مسئولیت دیگری به عهدهاش نیست: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی»(3)، هر کسی به همان اندازه که سعی و تلاش نموده، از آن بهره میگیرد. این یک اصل کلی در اسلام است.
مسجد جامع ساری پیش از اسلام آتشکده زرتشتیان بوده است.مسجد جامع فعلی بر روی همان بنا ساخته شده و اولین مسجد در شمال ایران است که پس از ورود اسلام احداث گردید.
مربوط به سدههای اولیه دوران های تاریخی پس از اسلام – دوره قاجار است و در ساری ، محله چناربن، داخل بازار نرگسیه واقع شده و این اثر در تاریخ ۸ اسفند ۱۳۷۷ با شماره ثبت ۲۲۷۲ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
به ادامه ی مطلب بروید...
جان مالکوم [John Malcolm] (متولد 2 مه 1769 و متوفی 30 مه 1833 )افسری انگلیسی بود که در دسامبر 1799 به عنوان سفیر ویژه از سوی لرد ولزلی فرماندار انگلیسی هندوستان به ایران فرستاده شد تا نظر دولت قاجار را به همکاری با اولیای کمپانی هند شرقی انگلیس در هند برای مقابله با تهدیدات افغانها و توسعه روابط تجاری جلب نماید.. او در این سفر دو عهدنامه سیاسی و بازرگانی سودآور با مقامات ایرانی منعقد نمود. کمی بعد نیز بار دیگر به تهران سفر کرد تا با همکاری دولت قاجار ، مرزهای هندوستان را از دستبرد قوای فرانسه مصون نگه دارد. طی سه بار ماموریت مالکوم به ایران ، وی اطلاعات ارزنده ای در باره تاریخ و سرزمین و فرهنگ ایران گردوری نمود و بر اثر آن توانست کتابی را با نام تاریخ ایران بنگارد که در خور اعتنا است . کتابی که هنوز هم پس از 200 سال از انتشارش، بار دیگر در ایران چاپ و منتشر می شود و مطالب آن سبک و سیاق تاریخنگاری نوین را در نخستین ایام آشنائی ایرانیان با روش تاریخنویسی اروپائی و حرفه ائی به یاد می آورد .
آن چه در کتاب تاریخ ایران مالکوم خودنمائی می کند، صرف نظر از اشتمال مطالب مهم و کلیات در باره تاریخ و جغرافیا و تحلیلی بر اوضاع اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران عهد قاجار که از این بابت تفاوت اساسی کتاب مالکوم با دیگر نگاشته ای تاریخ آن زمان در ایران را نشان می دهد،
یعنی سبک نوین تاریخنویسی که در ان مورخ صرفاً از بیان وقایع سیاسی مربوط به حاکمیت فراتر رفته و به ارائه داده های جغرافیائی و فرهنگی و ..سرزمین و تحلیلی نقادانه از اوضاع زمانه مبادرت کند. این نکته در کتاب مالکوم چنان است که مورخان حرفه ای روزگار قاجار و پهلوی هم به آن توجه داشتند و علاقمند بودند از این سبک و سیاق پیروی کنند. نهایت آمال پیروان مکتب متدیک تاریخنگاری ایران معاصر هم همین بود که شمول موادی را که مالکوم و دنباله روهای اروپایئ او چون سایکس و واتسن و لمبتون و ..گرد می آورند، رعایت کنند. پس از انتشار تاریخ مالکوم ، کتاب تاریخ ایران توسط ژنرال انگلیسی پرسی سایکس انتشار یافت و متاسفانه بسیاری از محققان داخلی از این دو تالیف سفارشی به عنوان ماخذ و منبع معتبر استفاده نموده اند و بدانها استناد کرده اند.
اصولاً منابع مورد استفاده مالکوم در کتاب تاریخ ایران عبارت بودند از: تحقیقات اروپائیان، مجموعه ائی از نسخ فارسی و سرانجام اطلاعات میدانی دستیاران او در دوران اقامتش در ایران . نیز برای تاریخ ایران باستان از یافته های باستان شناسی ، دساتیر که اسنادی جعلی از آئین زرتشت بود ، آثار خاورشناسانی نظیر: دوپرون و دوساسی و نیز متون کلاسیک تاریخنگاری ایران استفاده کرده است.
با این همه، هدف اصلی مالکوم این بود که برای دیپلومات ها، بازرگانان و به طور کلی کارگزاران دولت بریتانیا کتاب راهنمائی عرضه کند تا به وسیله آن ، دولت استعمارگر انگلیس در تلاشهای خود برای حفظ منافع امپراتوری خویش، سیاستی هدفمند داشته باشد و به ویژه در قبال ایران سیاست مشخصی اتخاذ کند. از این رو ، افسر تاریخنویس در برخی موارد ، زیرکانه تلاش کرده است تا پایه های اعتقادی ایرانیان را با هجمه به موازین فرهنگی و دینی آن تضعیف کند و حس برتری طلبی غربی را ارضا نماید. لذا در باره مساله توسعه نیافتگی در ایران ، علت اساسی را زیر سر اسلام و به ویژه موضع زنان می داند و می کوشد چنین القا کند که اسلام و تاثیرات فرهنگی آن ( مثل حجاب داشتن زنان ایرانی) عامل واپس ماندگی ایران است ! حتی معتقد است که ویژگیهای خوب دین اسلام از مسیحیت اخذ شده است و اسلام دینی مخالف با اصلاحات می باشد!. نکته قابل تامل آن است که در این کتاب هزار صفحه ایئ ، افسر انگلیسی ، ایرانیان را مردمانی خودخواه ، دمدمی مزاج ، متفرق و...خوانده و بر آن است که عادات بد ، فرهنگ ثانوی ایرانی شده است!!. زیرا به اعتقاد او ، ایرانی ها هم مانند سایر مردم مشرق زمین، حکمران مستبد، ولی قاطع و تامین کننده رفاه و امنیت را بر حاکم کم عرضه و لیبرال ترجیح می دهند.
** نتیجه آن که باید در نظر داشت که خاطره نویسی و مقاله نویسی و ..با تاریخنویسی تفاوت دارد. و هر مامور خارجی یا شخص کارگزاری گرچه می تواند خاطرات روزانه خود را بنویسد ، ولی تاریخنگار شدنش جای تردید دارد. زیرا تاریخ نگاری همانند روزنامه نگاری دارای اصول و قواعدی است و اصولاً همچنان که افراد به صرف نوشتن یک متن در روزنامه ، نمی توانند ژورنالیست تلقی شوند، نگارش متنی و یا کتابی در باره تاریخ هم ، نمی تواند مبین داشتن تخصص تاریخی و اشتهار فرد به تاریخنگاری باشد.
جبهه جهانی مستضعفین - «روژه گارودی» فیلسوف مشهور فرانسوی پس از بررسی ادیان در سال ۱۹۸۲دین اسلام را برگزید و نام حاج محمد رجاء را بر خود نهاد و در ادامه تحقیقاتش پی به افسانهسازی هولوکاست توسط صهیونیستها برد و چهره حقیقی آن دروغ تاریخی را افشا کرد.
همزمان با 16مین سالگرد محکومیت این فیلسوف صهیونیسمستیز در دادگاه به دلیل انکار هولوکاست به بررسی زندگی وی میپردازیم.
زندگینامه گارودی
«روژه گاردی» در سال ۱۷ ژوئیه ۱۹۱۳ در شهر مارسی فرانسه از پدری لائیک و مادری کاتولیک به دنیا آمد و در کودکی به دین پروتستان گروید.
وی در جستوجوی ارزشهای بدون قید و شرط به مطالعه کتابهای یک نویسنده دانمارکی به نام کییر کگارد رو آورد و سرانجام در نتیجه مطالعات به کاتولیک روی آورد و همزمان هم به صورت یک فرد مسیحی و هم به صورت یک فرد مارکسیست فعالیت می کرد که به گفته خود وی پدرش بارها او را یک نادان معرفی کرده بود.
پس ازطی دوره دبیرستان، تحصیلات عالی خود را در رشته فلسفه تا اخذ درجه اگرگاسیون ادامه داد، وی در سال ۱۹۳۳ در سن ۲۰ سالگی به عضویت حزب کمونیست فرانسه درآمد و چند ماه پس از اشغال فرانسه در سال ۱۹۴۰ از سوی ارتش آلمان، به مدت سی ماه در شهر جلفه الجزایر به عنوان اسیر جنگی به دست حکومت دستنشانده ویشی فرانس زندانی شد.