سلام دوستان شاعرم سالها پیش بعد از هتک حرمت بی شرمانه به مضجع شریف امام هادی علیه السلام درسامرّا قسمتم شد یکی دوسه ماه بعد به زیارت آن بزرگوار نائل شوم که ای کاش دیده ای نبود تا ببینم واشگ هایی که هنوز ازدیدن ویرانه های آن ملکوت دهم به جنون کشید شعرم را –به درخواست دوستی که آن سال بامن همراه بود این شعر رادراین صفحه گذاشتم اگر چه دین من با این چند بیت هرگزبه آن امام مظلوم ادا نخواهد شدوجز شرمندگی برایم باقی نخواهدماند.
نذرغربت امام هادی علیه السلام
دردل نگذار این همه داغ علنی را
پنهان نکن از شعر غم بی وطنی را
این داغ مرا کشت ، چه باید بنویسم
خورشید شب مکه و ماه مدنی را
ازبغض لبالب شدم از هتک حریمت
صبرتو به هم ریخته دنیای دنی را
ای ماه دهم پیش توآورده ام امشب
درهاله ای از بهت دلی سوختنی را
آن ها که چومن سوخته ی سامره هستند
باید بشناسند گدایان غنی را
صدبار دل سوخته ی پشت حصارت
خون کرد دل عبدالعظیم حسنی را
دشمن به خیال غلط خویش کشیده است
دورو برخورشید ، شبی اهرمنی را
اما خبرش نیست خداکرده عطایت
مانند علی بازوی لشکر شکنی را
ای عطر دلارای نماز شبت از دور !
تا سامره آورده اویس قرنی را
واکن لب نورانی خودرا و بیاموز
با جامعه در جامعه شیرین سخنی را
بگذار سهیم غم پنهان تو باشیم
نگذاربه دل این همه داغ علنی را
لطفا نام شاعراین شعرراهم که آقای عباس شاه زیدی (خروش اصفهانی) است رابنویسید