گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

زندگی ات را محدود به بودن و نبودن آدم ها نکن. روی پاهای خودت بایست تا تنهایی ات را بیهوده نیابی. هیچ کس را بهترین زندگی ات خطاب نکن. یادت باشد:
آدم ها بهترین که خطاب شوند، خیالاتی می شوند. هوا برشان می دارد و تو را به هر جهت که بخواهند می برند. زندگی ات را که مشروط به دیگران کنی، جایی برای کشف خودت باقی نمی گذاری.
آدم ها که مهم تلقی شوند، تغییرت می دهند. آن وقت تو می مانی و یک دوگانگی شخصیت.
یادت باشد: کسی بهترین زندگی ات می شود که خودش بخواهد. مبادا عروسک خیمه شب بازی دست دیگران شوی. مگذار زندگی ات محتاج تأئید گرفتن از دیگران باشد. با دهن کجی به تنهایی درونی ات، حفظ ظاهر کن. از ترس بی کسی به آغوش های پیش پا افتاده پناه نبر. هر تازه وارد رنجی تازه است.
یادت باشد تازه واردها هم از ترس تنهایی به آغوش تو پناه می آورند. دست تنهایی ات را به سمت هیچ کس دراز نکن تا منت هیچ خاطره اشتباهی بر سر بی کسی ات نباشد.
جهان از چشم تو نخواهد افتاد، مادامی که از چشم های خودت نیفتاده باشی.

آرامش43

آدم های کمی هستند که می دانند ،

تنهایی یک نفر حرمت دارد ...

همین طور بی هوا سرشان را پایین نمی اندازند

و بپرند وسط تنهایی آن فرد !

چون خوب می دانند که اگر آمدند ،

باید بمانند ؛

تا آخرش باید بمانند ؛

آنقدر که دیگر تنهایی وجود نداشته باشد ..

و گرنه مسافرها همیشه موقع خداحافظی ،

تنهایی را هزار برابر می کنند !

احساس تنهایی

زمان در بند نگاهم خیره بر صبحی می رسد که دلم بر پرده ی ابهام نگاهش به خدا می رسد

از هر سو  جانم چنگ در  نگاه و دل خویش شمعی را به آغوش می کشد  و صفای دل خویش را 

بر بد عهدی نمی نهد

غبار های راه درد هایی بر اشکهای دیدگانم می فشارد که حتی آسمان هم هرگز توانش نیست

بر نگاهم سوگ کند

بر تنهایی خویش  بر دانایی خدا راهی بی بازگشت از خداست

بر طنین صدایم با خواندن دل, راستی گویای دل را از خط چین های کلامش هویدا می شود

و گل نگاهش را می بندد و از صدای خاموشش

کلامی به زبان می آورد که بر جفای دنیا لحظه ای سکوت کند و دلی را که عمر توانش بسیار است به شبی 

که صبحش ناپیداست می رسد

از بند حرفایم گسستگی به خاطر سوزش شمع بر جانم نفس نفس زنان کلامم را جاری می کند

و جانم در بیطاقتی پنهاش را بی پنهاد می بیند و تپش های قلبش را بر بغض دیدگانش میدهد و

در چاهی که علی بر آن گریه هایش آب را زلال می کرد من نیز گریه هایم را بر جویباری رها کنم تا

اندوه بی سمانم با دل دریایی هم آغوش شود و من زه نوشیدن آبی به سر میکنم که حالم را بغض وار

چون چکه های اشک  بر کاسه ی لبریزم می چکاند

و آفتاب در پس ابر ها اندوه بار می تابد و زمینی به انتظار طلوع گل هایش را پر پر میکند و سردی از چهره ی

لب های خشکی زده ام بر چهره ی رنگ پریدگی می رسد

آن همه دشت و کوه و دریا دست بر آغوش هم جاری در نگاهم می ماند و من زمینی بیش نیستم

زمینی از جنس شمع های بی تاب مجنون بر شب های فراغش

و امانتی از قلب های گریان بر کالبد این خاک تنم بوی عشق را معنی میکند

زمان بسیار طویل می گذرد و جان در بستر قلب های به ارث رسیده جوانه می زند

 که عاشق عاشقی می شود و بر پیاله خاک خویش امانت قلب های گذشتگان را

به دوش میکشد

حال چون پرنده ای بیتاب بر شاخه ای مینشینم و نسیم سردی مرا در هم می فشارد و قلبم

آهسته بر چشمان بسته ام تپش در سکوت میکند

و احساس تنهایی که با من است 

 

تنهای غایی

 

 

شوم عاشق به تنهایی به شیدایی        چو باشد یار من همچون تو لیلایی

     نگاهـــم را بگـــیرم از پی دیدن       نباشد چاره گر، باز هم تو پیدایی

       از آن اول پذیـــرفتـــم شکستـــن را       چه غم هاو چه شب هاو چه سودایی

        بیابم مدخل آن قلب سنگت را       مگر هستم چنین قابل؟ چه رویایی

همان اول که دیــدم آن سپیــدی را       به آرامی به خود گفتم چه زیبایی

 بهارم را خزان کردم به پایت       ندیدم من ز تو حتی ندایی

        چه دادم من در آن دیدار اول؟       دل سنگین به آن اندک بهایی      

چه هق هق ها بکردم در شب و روز       به پایــت تا تو یک دم هم بیــــایی 

    نخواهم یافت در دریای عشقت       به جرات من فقط یک دم رهایی

            به دنبال قدم هایت، قدم هایم برفتند       مگر یابم زکویت من صدایی

   نبردم نامی از آن عشوه هایت       که بدگویی نباشد از تو جایی

    بسوزم در تب عشقت که آخر       تو هستی آن پری روی نهایی

   نبینی آن پریشان حال مضطر را       که گوید من هراسانم ز تنهایی

     نگاهم را گره کردم به راهت       ندایی در  درون گفتــا نیــایی

                چه تلخی ها چشیدم من ز بهرت       ندیدم من به جز بی اعتنایی

              حسینا! پس که را بهتر تو خواهی؟       ازیــن درگه به جز تــنـهای غایی

قلیائیت آب :

قلیائیت آب :

قلیائیت آب عبارتست از ظرفیت کمی آب در خنثی نمودن یک اسید قوی تا PH مورد نظر است این مقدار ممکن است با PH نقطه پایانی تغییراتی قابل ملاحظه ای نماید. قلیائیت به عنوان یکی از ویژگی های کلی و عمومی آب تعیین می شود در صورتی که تعیین مقادیر بر حسب هر یک از مواد مشخص مورد نظر باشد باید ترکیب شیمیایی نمونه معلوم باشد.

مقدار قلیائیت برای آب های طبیعی یا پساب هایی که مورد تصفیه قرار می گیرند مقدار متنابهی است اندازه گیری های قلیائیت در تفسیر کنترل فرآیندهای تصفیه آب و پساب ها کاربرد شایان توجهی دارند. قلیائیت آب ممکن است به صورت 5 حالت زیر باشد:

1) قلیائیت مربوط به هیدروکسیدها

2) قلیائیت مربوط به هیدروکسیدها و کربناتها

3) قلیائیت مربوط به کربناتها

4) قلیائیت مربوط به کربناتها و بی کربناتها

5) قلیائیت مربوط به بی کربناتها

قلیائیت کل نمونه برابر غلظت بازهای قابل تیتراسیون توسط اسید در حضور شناساگر مناسب است که میزان آن وابسته به شناساگر انتخاب شده و در نتیجه PH نقطه پایانی یا ختم واکنش می باشد از آنجایی که قلیائیت بیشتر آبهای سطحی اساساً در اثر وجود هیدروکسید و کربناتها و بی کربناتها است میزان قلیائیت را معمولاً نشانه ای از غلظت این ترکیبات می دانند هرچند مواد دیگری مانند فسفاتها و سیلیکاتها یا دیگر بازها نیز می توانند در قلیائیت نقش داشته باشند. برای قلیائیت کمتر از 20mg/l به کمک بورت 10ml و اسید استاندارد 02/0 نرمال و 100 تا 200 میلی لیتر از نمونه تیتر می کنیم و حجم اسید مصرفی را یادداشت می کنیم.

PH نقطه پایانی در حجم سنجی پتانسینومتری

Mg/L CaCo3 = A . N 5000/ V (mg) = قلیائیت

قلیائیت هیدروکسید (OH)

قلیائیت هیدروکسید به تنهایی وجود دارد اگر قلیائیت متیل صفر بوده و فقط قلیائیت فنل وجود داشته باشد در این صورت قلیائیت کل = قلیائیت فنل = قلیائیت هیدروکسید

قلیائیت کربناتها ()

به تنهایی وجود دارد اگر قلیائیت فنل و متیل هر دو وجود داشته باشد و با یکدیگر مساوی باشند زیر با توجه به این که تنها نیمی از کربنات موجود در نمونه در حضور فنل فنالین خنثی و اندازه گیری شده و نیم دیگر به بی کربنات مبدل گشته و در حضور متیل اسید مصرف می کند.

قلیائیت بی کربنات ها ()

به تنهایی وجود دارد اگر قلیائیت فنل صفر بوده ولی قلیائیت متیل وجود داشته باشد در این صورت قلیائیت کل مساوی قلیائیت بی کربنات است.