گروه بینالملل صراط - در حالی دوهفته از وضع تحریم جدید امریکایی علیه نه شخص حقوقی و حقیقی ایرانی نمی گذرد و کنگره آمریکا در حال بررسی تحریمهایی جدیدی علیه ایران نیز هست، روز گذشته و در آغاز دور اخیر مذاکرات محمد جواد ظریف به پیاده روی با وزیر خارجه آمریکا جان کری در خیابانهای وین پرداخت.
به گزارش گروه بین الملل صراط، این پیاده روی که بیش از 15 دقیقه ادامه داشت و به تیتر یک رسانه ها بدل شد، جای سوالاتی را در ذهن مخاطب باز می کند. اکنون سالهاست که ایران با غرب در زمینه مسائل هسته ای گفتگو می کند در این دوران چهره هایی چون خاویر سولاناآ اشتون، موگرینی، جک استراو و ... افراد تاثیر گذار این مذاکرات بوده اند. اما در هیچ موردی چنین رفتاری که نشان دهنده نزدیکی و صمیمیت باشد از مسولین ایران سر نزده بود.
چه شده که اینبار چنین رفتاری آن هم در قبال وزیر خارجه کشوری که بیشترین سابقه دشمنی را با ایران دارد. از آقای ظریف سرمی زند؟
بر روی دست و یا کلاهخود سرباز امکان نصب نمایشگری است که تصاویر را دریافت می کند. این تصاویر میتواند توسط پرندههای بدون سرنشین، سامانه های دیدبانی اپتیکی موجود در منطقه و یا تصاویر ضبط شده توسط سایر سربازان حاضر در منطقه ارسال شود.
منبع :http://kayhan.ir/fa/news/11355
پیرمرد یه جعبه میوه گذاشته بود کنار پیاده رو و روش یه مقدری خرت و پرت مثل چند بسته سیگار و یه دسته فال حاظ و نخ و سوزن و باطری چیده بود خیابون عباس آباد نبش سلیمان خاطر ، گرمای هوا اذیّتش می کرد تشنه اش بود دو ساعتی میشد که نیاز داشت بره قضای حاجت ولی اون نزدیک جایی نبود که بتونه بره خودش رو راحت کنه خدمتگذار بازنشسته بانک بود زنش مرده بود و با یه دونه پسرش که مجرد بود و نگهبان یه پاساژ شبها توی یه انباری از همون پاساژ می خوابیدن ، پیرمرد روزها میومد کنار خیابون از اینجور چیزا می فروخت تا شاید کمکی به مخارجشون باشه و بتونن پولی پس انداز کنن و برای پسرش زن بگیره یه نمایشگاه بزرگ ماشین تو همون چهار راه بود که ماشین زیر هفتاد ملیون نداشت و خدا برکتش بده سر ریز ماشین هاشو که توی نمایشگاه جا نمیشدن رو میاورد پارک می کرد توی پیاده رو جلوی نمایشگاه ، محل بساط پیر مرد یه بیست متری با اون نمایشگاه فاصله داشت چند روزی میشد که این کار رو شروع کرده بود یه روز مامورای رفع سد معبر شهرداری اومدن بساطش رو برداشتن و پرت کردن پشت یه وانت و رفتن و بهش گفتن مرتیکه خجالت نمی کشی پیاده رو رو بند آوردی؟ پیرمرد یه نگاهی به ماشین های پارک شده توی پیاده رو اون نمایشگاه کرد و بهشون گفت اینها پیاده رو رو بند نیاوردن؟ مامور شهرداری گفت اینها رو پلیس باید جریمه کنه به ما مربوط نیست پیرمرد رفت و با چشم اشکی جریان رو برای اون پلیسی که سر همون چهار راه وایساده بود تعریف کرد و گفت سرکار من و جعبه ام سد معبر کردیم یا این ماشینا؟ مامور راهنمایی و رانندگی جوابش رو نداد ، یه ساعت بعد پیر مرد دید همون مامورای شهرداری و همون مامور راهنمایی و رانندگی دارن روی یه میز داخل همون نمایشگاه صبحانه می خورن و چقدر هم مفصل ، صاحب نمایشگاه با پرخاش بهش گفت عمو چکار داری؟ پیرمرد گفت میشه من برم دستشویی؟ صاحب نمایشگاه گفت مگه اینجا طویله است؟ یا مستراح عمومی؟ پیرمرد یه نگاهی به جمع کرد و گفت خودت چی فکر می کنی؟ ./.