بر حسب این که تکیه گاه بین نیروی محرک و نیروی مقاوم دقیقأ کجا قرار گیرد که خود سه حالت دارد.
حالت اول:
اگر تکیه گاه درست وسط دو نیرو قرار بگیرد ، طول بازوی محرک و مقاوم برابر می شوند. پس این اهرم غیر از انتقال نیرو فقط با تغییر جهت نیرو به ما کمک می کند.
در این اهرم مزیت مکانیکی همیشه ۱ است مانند قرقره ثابت ،آلاکلنگ
حالت دوم:
اگر تکیه گاه به نیروی مقاوم نزدیکتر باشد ، در این حالت طول بازوی محرک بزرگتر از طول بازوی مقاوم می گردد ،پس با افزایش مقدار نیرو به ما کمک می کند . وقتی تکیه گاه مطابق شکل به وزنه نزدیک می کنید و تخته را به طرف پایین می کشید . در این حالت برای بلند کردن وزنه نیروی کمتری لازم خواهد بود، ولی وزنه هم مقداری کمی بالا می رود در حالی که دست های شما بیشتر پایین می آیند .مانند میخ کش وزمانی که تکیه گاه بین نیروی محرک و نیروی مقاوم ولی نزدیک به نیروی مقاوم باشد, در این حالت, اهرم از راه های زیر به ما کمک می کند.
تغییر جهت نیرو: زیرا تکیه گاه بین نیروی محرک و مقاوم قرار دارد.
افزایش نیرو: زیرا بازوی محرک بزرگتر از بازوی مقاوم است. و مزیت مکانیکی این اهرم همواره از یک بیش تر است
حالت سوم:
اگر تکیه گاه به نیروی محرک نزدیک باشد ، طول بازوی مقاوم بزرگتر از طول محرک می شود ، پس در این حالت با افزایش مسافت و سرعت اثر نیرو بما کمک می کند. وقتی تکیه گاه را به محلی قرار دهید که به دستتان نزدیک باشد ، در این حالت برای بلند کردن وزنه باید نیروی زیادتری به کار ببرید ، ولی وزنه بیشتر بلند می شود در حالی که دستتان کمی به طرف پایین حرکت می کند. مانند قیچی کاغذ بری وزمانی که تکیه گاه بین نیروی محرک و نیروی مقاوم بوده ولی نزدیک به نیروی محرک باشد, در این حالت اهرم از راه های زیر به ما کمک می کند.
اهرم نوع دوم:
اهرمی گفته می شود که نیروی مقاوم آن بین تکیه گاه و نیروی محرک باشد. یعنی تکیه گاه در یک انتها ی اهرم بوده و نیروی مقاوم بین تکیه گاه و نیروی محرک قرار دارد . به عبارت دیگر در اهرم نوع دوم نیروی محرک در یکی از دو سراهرم قراردارد و نیروی مقاوم بین تکیه گاه ونیروی محرک قرار دارد .طول بازوی محرک همیشه با طول اهرم برابر است . پس فقط با افزایش مقدار نیرو به ما کمک می کند یعنی در نیروی محرک صرفه جویی می نماید.
اهرم نوع دوم جهت نیرو را تغییر نمی دهد . زیرا جهت حرکت نیروی محرک و نیروی مقاوم رو به بالا است.
مزیت مکانیکی این اهرم همیشه از یک بیشتر است.
اهرم نوع دوم مانند :چرخ دستی -فرغون - فندق شکن،گیوتین کاغذ،پانچ-درب بطری باز کن و...
۱)تغییر جهت نیرو: زیرا تکیه گاه بین نیروی محرک و مقاوم قرار است.
افزایش مسافت اثر نیرو: زیرا بازوی مقاوم بزرگتر از بازوی محرک است. (LR >LE) و مزیت مکانیکی این اهرم همواره از یک کم تر است.
اهرم نوع سوم:
به اهرمی گفته می شود که نیروی محرک آن بین تکیه گاه و نیروی مقاوم باشدیعنی در اهرم نوع سوم نیروی مقاوم در یکی از دوسر اهرم ، ونیروی محرک بین نیروی مقاوم و تکیه گاه قرار دارد ، در این نوع، طول بازوی مقاوم همیشه با طول اهرم برابر است ،پس فقط با افزایش مسافت و سرعت اثر نیرو به ما کمک می کند یعنی در وقت صرفه جوئی می کند
مزیت مکانیکی آن کمتر از ۱ است .
مانند :دست وپای انسان ،راکت تنیس، چوب بیس بال ،برف پاک کن ماشینِ -انبریخ – جاروی فراشی- موچین- قند گیر و...
همیشه باید یک کسی باشد،
که معنی سه نقطههای انتهای جملههایت را بفهمد!
همیشه باید کسی باشد،
تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانهات بفهمد!
باید کسی باشد،
که وقتی صدایت لرزید بفهمد!
که اگر سکوت کردی، بفهمد!
باید کسی باشد،
که اگر بهانهگیر شدی بفهمد!
بفهمد که درد داری!
که زندگی درد دارد!
بفهمد که دلگیری!
بفهمد که دلت برای چیزهای کوچک تنگ شده!
بفهمد که دلت برای راه رفتن، برای دویدن، تنگ شده. . .
همیشه باید کسی باشد،
................
از نظر حاجی انقلاب فقط انقلابی عمومی نبود بلکه انقلابی بود که سبب شد در ذهن خیلی از جوانان ایران نیز انقلابی عظیم صورت بگیرد و جوانان این کشور با تمام وجود به راز و رموز انواع مد لباس و تمام مقاصد سیاسی و اجتماعی نهفته در پشت اونها پی ببرن و بازنگری اساسی در مدل لباس پوشیدن خود انجام دهند.
حاج مصطفی عاشق لباس های سنتی و طرح های سنتی اصیل ایرانی بود. می گفت زیبایی خاصی دارند که همه نقوش و طرح هاشون یه جورایی از مفاهیم و آثار دینی خودمون گرفته شده و برای همون ترکیب رنگ و ظاهرشون به آدم آرامش روحی و معنوی میده.
یکی از راه های تشویقش یرای استفاده این لباس ها این بود که فرقی نمی کرد قیمتشون چقدر باشه، وقتی مثلا یه مانتو با طرح سنتی می دید سریع برای خانواده می خرید.
می گفت قشنگه، خیلی قشنگه، باید خرید.
همیشه ناراحت بود که چرا ما رو دارن از این فرهنگ و طرح های زیبای سنتی که حجابشون هم کامله دور می کنن و به جای اون لباس های تنگ و مدل های تند و تیز غربی رو به خورد جوونای این مملکت می دن.
کلا رابطه خوبی با پارچه لی نداشت. حاجی می گفت آمریکایی ها دنبال یه پارچه محکم و مقاوم برای کارگرهای معدن و کارخانجاتشون بودن که پارچه لی رو طراحی کردن.
این لباس در حقیقت لباس کارگرهای آمریکایی و غربیه. بعدش دنبال سود بودن تلاش کردن با استفاده از هنرپیشه ها و تبلیغات اون رو به یک مد تبدیل کنن و به خورد مردم بدن تا سود کلانی بدست بیارن.
حالا ما با خریدن و پوشیدن لباس های لی، به پولدار شدن اونا کمک می کنیم و تبلیغ فرهنگشون رو می کنیم. اینطوری روزبروز از فرهنگ اصیل خودمون هم دور میشیم.
آگاهی کامل از مدها و گروه های منحرف فرهنگی سبب می شد که حاج مصطفی با مدهایی که اونا دارن رواج میدن هم آشنایی کامل داشته باشه.
دختر حاجی تعریف می کرد که توی مدرسه یه مدتی بود بچه ها شلوار های کتون قرمز می پوشیدن. این شلوارها توی سطح شهر مد شده بودن و رنگ قرمزشون هم قشنگی خاصی برای دخترا داشت. اما قضیه این بود که یک گروه منحرف، تلاش کرده بود تا این شلوار توی سطح شهر پخش بشه و یه جوری نشونه ای باشه برای اهداف خاصی که این گروه داشت. یعنی من عضو این گروهم و برای روابط ..... مشکلی ندارم و ....
دختر حاجی می گفت از اونجایی که همکلاسی هام تعدادی این شلوار رو می پوشیدن و رنگ قرمزش رو هم دوست داشتم، من که در عالم دوران راهنمایی خودم بودم و از چیزی خبر نداشتم، به مادر گفتم که یدونه از این شلوارها برام بخرن. قیمتشون هم نسبت به شلوارهای دیگه خیلی گرون تر بود. مادر با حاجی در میون گذاشته بودن و بابای مهربونم من رو صدا زدن و کپی هایی از مارک ها، نشونه های این گروه رو نشون دادن و کمی هم گفتن که اینا آدمای شیطان صفتین و .....
نتیجه این شد که گفتن اگر خیلی دوست داری من به مامان پول می دم تا این شلوار رو برات بخره ولی توی خونه بپوش. من که از استدلال پدر خوشحال بودم ، علاقه مند شدم تا توی خونه بپوشم و اینجوری اون احساس نداشتن شلوار قرمز کتون رو کنترل کنم. فرداییش رفتیم به پاساژ امیر رشت تا اون شلوار رو بخریم. وقتی با قیمتش روبرو شدم، دلم نیومد این همه پول رو بدم تا اونو توی خونه بپوشم.
با اصرار خودم مادر رو منصرق کردم و شاد و خندون و پرافتخار از داشتن چنین پدر و مادری راهی خونه شدم.
دیگه تو مدرسه اون شلوارا برام جذاب نبودن، و یاد گرفتم که به مد در لباس طوری دیگه نگاه کنم.
حاج مصطفی حاضر بود پول هم بده، ولی هم میل داشتن اون لباس رو در وجود دخترش برآورده کنه و هم چراغ هدایتی بشه برای همیشه توی زندگی دخترش تا با دقت و مراقبت و چشم بصیر سراغ خواسته هاش بره.
حساسیت حاجی روی مد و مدل لباس همیشه مستدل و جالب بود.