گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

گلچین مطالب فارسی

گلچین مطالب فارسی، دانلود فیلم و آهنگ، اس ام اس جدید، دانلود عکس، بیوگرافی، اخبار ورزشی

لطیفه4

چه بودم ، هروقت بابام پشت فرمون مینشست، واسم سوال بود که

چرا به ملت فحش میده

از وقتی گواهی نامه گرفتم، واسم سوال شده که چرا اینقد کم فحش میداد؟

.

.

.

مردم میرن بیرون میترسن گشت ارشاد بگیرتشون

من میخوام برم بیرون استرس میگیرم که نکنه کمیته امداد بیاد بگیرتم!

.

.

.

میخواستم به دوستم زنگ بزنم، یه شماره رو اشتباه گرفتم

یه دختره برداشت

گفتم ببخشید اشتباه گرفتم

گفت شما؟

گفتم قصد مزاحمت نداشتم شماره مو اشتباه گرفتم

دختره گفت باید ثابت کنی

منم نتونستم ثابت کنم، هیچی دیگه مجبور شدم مزاحمش بشم!

 

.

.

خاص بودن یکی از مواردی که هر ایرانی فکر می کنه شاملش میشه!

.

.

.

دختر خانوم های عزیز

آیا میدانستید جِن ها علاقه ی زیادی دارن وقتی تو حموم هستین

نزدیکتون وایسن و‌ نگاهتون کنن؟

مخصوصا وقتی که دارید موهاتون رو با شامپو میشورید و چشاتونو بستید!؟

دیگه عرضی ندارم، موفق باشید

.

.

.

مورد داشتیم طرف رفته خواستگاری
بابای عروس با لپ تاپ اومده میگه جوان،
من اهل تحقیقات محلی و اینا نیستم،
یوزر پسورد فیسبوکت رو بزن

.

.

.

مورد داشتیم که رفته خونه دختره ویندوز عوض کرده
دختره گفته اگه میشه مای کامپیوتر رو هم نصب کنید!
اونم گفته اونجوری هزینتون بیشتر میشه ها
دختره گفته: چاره ای نیس،نصب کن

.

.

.

مورد داشتیم که از دختره پرسیدن قدت چنده؟
گفته با کلیپس یا بی کلیپس

.

.

.

مورد داشتیم دختره به علت برودت هوا زیر ساپورتش شلوار گرم کن پوشیده

.

.

.

مورد داشتیم...

.

.
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﻨﻦ

مثہ اینکہ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﺷﺪﻩ ﺧﺪﺍﺭﻭ ﺷﮑﺮ

صلوات بفرستین…

.

.

.

.

توی آسانسور بودم یه دختری هم سوار شد

اول ساکت بود بعد گفت: چطوری؟

گفتم: الحمدلله

یه نگاهی به من کرد، هندزفری شو جابجا کرد!

معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!

هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم:

الحدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله…

.

.

.

پشت چراغ قرمز یه دختره دستش تو دماغش بود

بهش گفتم: خانوم تو اون یکیه!

گفت: اگه خوش شانس باشی تو همینم پیدا میشه!

.

.

.

امیدوارم روزی انقدر فرهنگ سازی بشه که تا دست به کمر کسی زدی

نگه همونجاییو که دست زدی بخارون.

.

.

.

بدی آدم نمک نشناس اینه که

وقتی یاد کارایی که براش کردی میوفتی به خودت بیشتر فش میدی تا اون :|

.

.

.

ناهار دانشگاه مرغ بود

بعد یه قسمتاییش یه جورایی سفت بود که

انگاری مرغه یه بار تصادف کرده بود، واسش پلاتین گذاشته بودن!

.

.

..

پل هوایی ساختن که آدم جونش در امان باشه

ولی شب که میخوای رد شی انقدر سیبیل کلفت اون بالا خوابیده

که اگه از وسط اتوبان با چشم بسته رد بشی سالم تر میرسی مقصد :|

.

.

.

لطفا متن زیر را طوری بخوانید که انگار یک وزنه صد کیلویی روی سینه تان قرار گرفته

یا درحال زور زدن واسه اجابت مزاج هستید:

آره لعنتی تو خیلی پستی بگو بگو من برات چی بودم یه لعنتی آشغال کثافت؟

تبریک میگم شما الان یک رپر هستید :|

.

.

.

خوش بحالتون آهنگای سیاوش و ابی میره تو مغزتون

و هی تکرار میشه ناخودآگاه

من چند روزیه درگیرِ

“شیر خشک براش بِگِرِفتی؟ بِگِرِفتم”

هستم..!!

.

.

.

دختر بچه:دوسِت دارم

پسر بچه: مثل آدم بزرگا؟!

دختر بچه: نـــــــه…راستـــــــکی..!

.

.

.

دیشب با نونوایی محلمون دعوام شد

بهش گفتم: جواب ابلهان خاموشی ست

در جا جواب داد: پس خفه شو :) )

.

.

.

سلامتی دختری که وقتی دل بست تا آخرش در رو روی همه بست

کصافت در رو رو خود منم بست :| روانی درو وا کن منم :|

.

.

.

فکر کنم رمز موفقیتمو ۳ بار اشتباه زدم قفل شده!

.

.

.

خدایا این شادیو از این سایت نگیر

نیلو و نغمه و یگانه و مهدی هم همینطور…!

یه سما و رویا هم هست که خیلی خوبن!

اینارو هم نگه دار

آمــــــین

.

.

.

یه پسر۱۲ ساله پست گذاشته:

امروز دستِ عشقم را در دستِ دیگری دیدم…

از عشق متنفرم و دیگر عاشق نمیشوم

کسی میدونه دسته ی پلی استیشن این بچه کجاست!؟

 

اعلام آمادگی در دفاع از حقوق آزادگان ومحکی برای تمام ادعاهاست

7 الی 8 دی ماه} اعلام آمادگی در دفاع از حقوق آزادگان ومحکی برای تمام ادعاهاست،این نشست ازآن جهت مهم است.
که بگوییم آزادگان هستند،وهنوز نفس می کشند، ،نشست تهران .هشداروپیام،به مسولین ،نامرئی!!!! شرکت خود کفایی واقتصادی آزادگان است، که گوش هایشان را پنبه گذاشته، وچشمها یشان رابرای ندیدن حقوق 23 ساله ی آزادگان بسته اند.

نشست تهران..محلی برای شعار وشعور است.ومیدان عمل،،این نشست پایانی برای،پاک کردن اشک، از چشمان تمساح است!!!همانطورکه مستحضر هستید.مبنای کارگروه پیگیر اموال، احترام به همه ی تفکرات وسلیقه ها بوده،کما اینکه،به کرات،وبا کمال احترام،با، عنوان همدلی،ازوبلاگ نویسانی که،عضو کار گروه نیستند،جهت هم اندیشی،واحترام به حقوق آزادگان،دعوت به عمل آمد.که در ابتدا،با اکراه واصرار،اعلام حضور نموده،سپس،صرفا به خاطر.تایید نمودندوکامنت..دوستان آزاده،سقف آسمان فرو ریخت. وآمال و آرزوهای آزادگان هم به باد رفت!!.

اما بنده مانده ام..با این تفکر وظرفیت چگونه می توان به یک انسجام در نحوه ی پیگری مطالبات آزادگان رسید،،،ولی باورم میگوید. اراده ای برای این حضور اساسا وجود ندارد.وکماکان با احتیاط ورعایت جوانب.. کنار کشیده اید،و دلیل آن قطعا برای مشخص نشدن مواضع اصلی خودشان می باشد وگرنه چه لزومی دارد با جریان آب شنا کنند و شفافیت در عمل را کنار بگذارند. اینک هنگامه تلاش اصلی برای حق خواهی است .
به هر حال امیدوارم که اشتباه کرده باشم.وحضورتان درنشست ،تهران مسجل شود .همانطورکه شاهد هستید..حضورهمسران گرانقدر آزاده،فرزندان عزیز آزاده این بشارت را به ما می دهد،که کمپین، حق خواهی به خانواده ی آزادگان رسیده،زمان بی تفاوتی به پایان رسیده،نظارگر بودن یعنی،حق دیگران را پایمال کردن،حضور یعنی اعتقاد به حق خود..آزادگان بارها، با متانت،آزادگان باره ها، با احترام از مسولین، و مدیران ارشدشرکت خود کفایی،شفاف سازی اموال ومطالبات خود رادرخواست کرده اند.پس از ماه ها انتظارهنوزپاسخی دریافت نکرده اند.آزادگان باید چکا ر کنند.

این بی تفاوتی شما چه توجیهی دارد؟ آزادگان همچنان منتظرند قبل از هراقدامی.. به حق ومطا لباتشان احترام بگذارید وبا دعوت صادقانه ازاعضای کار گروه..به این انتظارغیر قابل تحمل پاسخی شایسته دهید. درغیراینصورت آزادگان در چارچوب قانون،اقدام به هر عملی را برای خود محفوظ و عواقب حقوقی وصنفی. این حق طلبی ،به عهده ی کسانی خواهد بود.که این مطالبه و حقوق را به رسمیت نمی شناسند. سایه باکمی تغییر 

نیم فصل تمام شد و مس سقوط کرد

آبرو برها......

خسته نباشید....به معنای واقعی کلام.... سرتان سلامت باشد که با همتی که در طول این یازده بازی به خرج دادید سربلند کردید ما را چنان که سرمان از شدت این بلندی بریده شد....

   folad-mes 10

دلتان شاد باد و پولی که به جیب زده اید حلالتان باد که شادی را چنان با نتایجتان گوارای وجودمان کردید که وقتی  به آن ها نگاه می کنیم از شادی چنان سیاه مست می شویم که فقط با قی کردن بدنمان را آرامش می بخشیم....

چشمتان روشن که چنان در زمین همتی به خرج دادید که چشم مان از روشنی شاهکار نتایجتان کور شد و همه روزمان سیاه....

سرتان سلامت که حالا عاملی جدید برای گسترش سرطان در تمام تنمان شدید آتقدر که یادمان رفته بدبختی های بزرگتر از شما هم برای همه استرس های این روزهای مان وجود دارد....

امیدهای ما برای مس حالا آبرو برهای ما شده اند و ما را در گروهی که شاید یک دهم گروه دوم هم پیچ خطرناک نداشت در آخر نیم فصل در آخر جدول جای دادند تا به افتخارشان یک خاک مرتب بر سر کنیم و فغان بر بیاوریم که کی می خواهید تمامش کنید؟! تا کی می خواهید قبول کنید که ضعیف هستید و بازیکن درجه سه و چهار فوتبال ایران که یک دهم پول قسط اول قرارداد شما را هم از نزدیک ندیده است چه رسد به اینکه در جیبش بگذارد می آید شما را دربیل می زند به شما گل می زند و نود دقیقه برروی جنازه و پرچم تیم شما هلهله می کند....

غرور و تعصب مرده است اما آبروی شما چه شده که تا این حد آن را به حراج می گذارید....؟! سربازان نارنجی ما با این نتایج گهربار و این جایگاه اندک الحق که حکم همان گربه ترحم آوری را داشتند که فقط در قصه ها شیر بود.... آبرو برهای ما کمی که نه با این شاهکار پایان نیم فصل تان خیلی خجالت لازم هستید....

اکبر آقا فتبارک الله احسن الخالقین.....! این بود حاصل اعتماد تمام قد کرمانی ها به شما؟! ما همه کمبودهای شما را روی چشم گذاشتیم.... با گلایه ها و بدشانسی هایتان مدارا کردیم.... با خالی شدن دستتان ساختیم تا جایی این مس را که حاصل اعتماد ما به شما بود را ترمیم کنید نه اینکه هفته به هفته مس را برای ما آینده دق کنید و قول هفته بعد را بدهید....

دوستان و آشنایان ما در پایان نیم فصل نه فقط جایی برای فکر کردن به صعود هم نداریم که با سر به قعر جدول هم سقوط کردیم....مبارک همه ما باشد که یک عمر است در این سقوط نقش داریم و آخرش هم یاد نمیگیریم که نقشمان را درست بازی کنیم.... همه ما مقصریم حتی همه آن هایی که امروز خود را از تمام باشگاه طلبکار می دانند....

برای مس زنگ های خطر زیادی صدا می دهند....برای مس اتفاقات بسیاری بدی در شرف رخ دادن است.... برای مس کار در حال تمام شدن است....هیچکس خود را به خواب نزده است و نگرانی از سروشکل همه هم می بارد....همه می خواهند کاری انجام دهند اما کاری درست باید انجام شود....کاری که اگر گام غلطش برداریم سقوط بعدی دیگر قامت ما را راست نمی کند.....عقب گرد بعدی مسیرش مستقیم به دهه شصت و هفتاد فوتبال شهر کرمان است! هوشیارانه کاری کنیم نه شتاب زده....خیلی حرف ها هست که باید در همین روزها گفته شود و خواهیم گفت.....