نماز در ابعاد مختلف دنیوی ، اخروی ، روحی ، جسمی ، فردی ، اجتماعی ، سیاسی ، تربیتی ، اخلاقی ، فرهنگی و ... دارای آثار و برکات متعددی می باشد که بیان تفصیلی هر یک از این موارد در این نوشتار نمی گنجد .
اما بطور اجمال برکات نماز در هر یک از این ابعاد از قرار ذیل می باشد :
الف - آثار و برکات اخروی نماز
روایات متعددی در خصوص برکات اخروی نماز ذکر گردیده از جمله در روایتی پیامبر خدا ( صل الله علیه و آله ) آثار اخروی نماز را چنین برشمرده است : « نماز ... موجب اجابت اعمال دعا وپذیرش اعمال ومیانجی میان نمازگزار و فرشته مرگ ، چراغ روشن کننده قبر ، بستری زیر پهلو های میت پاسخی برای پرسشهای نکیر ومنکر ، همدم در شادی وگرفتاری و باران رحمتی بر گور است تا روز رستاخیز ،نماز توشه مؤمنان در سفر دنیا به آخرت است ،نماز گزار را نزد فرشته مرگ شفاعت می کند ، سبب گذشتن وعبور کردن از پل صراط است ، کلیدی برای بهشت ومهریه حوریان بهشتی است. » (جامع الأخبار، ص 72) (1)
برای دیدن بقییه ی متن به ادامه ی مطلب برویدــــــــ>
1
میگن یه پیرمرده بوده نه دست داشته نه پا + کور هم، این پیرمرد همیشه و هرلحظه میگفته خدارو شکر
یکی از کنارش رد میشه میگه : تو که نه دست داری نه پا کور هم که هستی مگه خدا چی بهت داده که هر دقه میگی خدا روشکر
گفت : هر کس منو میبینه بواسطه من خداروشکر میکنه ، منم بخاطر اینکه واسطه خیر شدم و مردم قدر سلامتیشون رو با دیدن من میدونن خدا روشکر میکنم
این داستان و بی دلیل نگفتم
میخواستم بگم منم یه شباهتی به اون پیرمرده دارم . خداروشکر به هر چیزی رسیدم
یکی بخاطر حسادت یا رقابت به زور هم که شده بود خودش رو به اون چیز رسوند
من موقعی که میرفتم دانشگاه کاردانی چون کلاسام شب بود و از شهرم دور بود میرفتم خونه یکی از اقوام
اون ترسید شوهرش شیفته من بشه ، هر روز میگفت منم میخوام برم دانشگاه
حالا این دختر ده سال از زندگی متاهلیش میگذشت و دوره دبیرستان عقد کرده بود و به زور دیپلم گرفت
من که هدفش رو خوندم دیگه نرفتم خونش اونم قید دانشگاه زد
یا دوره کارشناسی که قبول شدم ، چند تا از دوستام هم تا دیدن من قصد ادامه تحصیل دارم اونا هم دو زدن دفترچه گرفتن
قبول هم شدن اما وقتی خدا نخواد نمیشه دوتاشون همزمان با دانشگاه حامله شدن
یکیش دانشگاه رو رها کرد چون شهرش دور بود ، یکیش هم به زور ترمی 4 واحد پاس میکرد و بقیش میفتاد تا تونست یه جوری ادامش بده
بعد که ازش میپرسیدم خوب چرا اینقد داری هزینه میکنی بزار بچت که دوسالش شد برو ادامه بده تا اینقد سختی نکشی . گفت نه من به اقوام شوهرم گفتم اگه نرم آبروم میره
بعدش ما گواهینامه گرفتیم خوب به کسی نگفتیم کسی هم نفهمید
تا سال بعدش که ماشین خریدیم
همه از همسایه و اقوام و دوست گرفته رفتن گواهینامه گرفتن و ماشین و برای یه بار هم که شده بود سوار شدن.البته بعضیا هم گواهینامه نگرفتن اما ماشین و واسه یه بار هم که شده بود جلوی ما سوار شدن تا بگن ما از شما چیزی کم نداریم
یا همین رنگ کردن درِ حیاط ، همه همسایه یه قوطی رنگ خریدن و خودشون افتادن به جون در حیاطشون
قربون خدا برم فک کنم اگه ازدواج کنم ، برن از کل طایفه و غریب و آشنا خواستگاری کنن تا بلکه یکی بیاد بردارشون . هر چند خداروشکر دختر همسایه زیاد نداریم و البته این اتفاق هم افتاد، یه خواستگار بدبخت اومد تحقیق از همسایه ها . عاغا این همسایه ها هر روز از ما میپرسیدن چی شد و چیکار کردین
منم به مامانم گفتم بگو ردش کردیم تا راهشون بکشن برن (هر چند ما خبری از اون خواستگار نداشتیم)
خدایا شکرت
2
یه بنده خدا میگفت یه قلک بزار کنار هر وقت گناه کردی یه پولی بندازش داخلش آخر ما پولارو بده به یه فقیر
من با خودم فکر کردم اگه به ازای هر گناه پول بندازم پس باید ماه بعد این پولا کمتر بشه و به فقیر کمتر میرسه
و تصمیم گرفتم اینکارو انجام بدم بهتره
به ازای هر کار خیر یه پول میندازیم تو قلک هر ماه میدیم به یه فقیر و سعی میکنیم ماه بعد بیشترش کنیم
بنظرتون بهتر نیست ؟؟؟
3
اما از هر چه بگذریم سخن دوست خوش تر است
چهارشنبه فرشته خرید داشت ، به من گفت بیا بریم
میخواست با دوستش بره ، دوستش خیابون سنگی کار داشت
من تا لحظه آخر نمیدونستم ، وقتی فهمیدم گفتم من خیابون سنگی نمیام
خیلی شلوغه جای پارک هم گیر نمیاد
خلاصه با کلی اصرار رفتم و رسیدیم به خیابون سنگی همونجا که دوستش کار داشت
و دقیقا شلوغ ترین جا (داروخانه حکیم)
عاغا جا پارک نبود و ما یه جا وایسادیم که پلیس اومد
گفتم : الان حرکت میکنیم فقط یه دقه
یهو چیزی نگفت و دیدیم داره میخنده
ما هم خندمون گرفت یهو نگاه کرد دید ما میخندیم اونم زد زیر خنده باز
به فرشته گفتم نخند تا پر رو نشده
دیدیم نه از رو نمیره همینجور داره میخنده
پلیس خوشگلی هم بود (استغفراله) خواهرم گفت بدردت میخوره ها ، دریابش
دوستمون اومد و ما خواستیم حرکت کنیم ، خواهرم گفت ازش تشکر کن
یهو من یه بوق زدم و گفتم عاغا ممنون
دیوونه چشمک زد و لبخند
همینجور داشتیم مستقیم پیش میرفتیم سمت مرکز خرید
نزدیک یه سه راه یه موتور سوار بدون اینکه نگاه کنه اومد تو خیابون اصلی
منم سرعتم بالا بود و از اون ترمز بدا گرفتم
خواهرم گفت سریع برو بهش برسیم فحشش بدیم
منم سرعتم تند کردم و وقتی بهشون رسیدیم تا تونستیم فحش دادیم
میخواستیم یکم جلوتر آبجی فاطمه رو پیدا کنیم
وایسادیم ، اونا بهمون رسیدن وایسادن
گفتن : چی شده ؟؟؟
گفتم : چرا وقتی از خیابون فرعی میای بیرون یه نگاه نمیکنی؟؟
- معذرت میخوام ، ببخشید ، حواسمون نبوده
+ من بخاطر خودتون میگم ، آخه جونتون رو میزارین کف خیابون درسته؟
- اشکال نداره مگه نه بیمه ای میزدیمون، میکشتیمون
+ بیمه هستم اما وجدانم کجا رفته شما مردی واست کشتن راحته من وجدانم قبول نمیکنه بزنم و برم
- + خلاصه کلی معذرت خواهی کردن و رفتن
خواهرم گفت میخواستم فحششون بدم دیدم اینقد مودبانه صحبت کردی حرفمو خوردم . اما خیلی قشنگ حرف زدی کار خوبی کردی
گفتم : نمیدونم خلایق امرو چه خردن؟؟؟( مردم امروز چی خوردن "لهجه برازجونی") همه با لبخند حرف میزنن
رفتیم شهر ، فرشته تو حسابش هیچ پول نبود ، منتظر بود پول بریزن به حسابش
عاغا ما همینجور علاف تو شهر میگشتیم و عصبانی تا بالاخره پول اومد تو حساب
همه خریداشو کرد و بعد هم رفتیم مانیتورمون رو از تعمیرگاه آوردیم 40 تومن هزینش شد
منم یه شال مشکی خریدم خیلی خوشم ازش میاد . راحت رو سر وایمیسه
در آخر هم فرشته منو دعوت کرد به پیتزا و اونشب خیلی شیرین تموم شد
لویی جوووووووووووووووووووووونم...
تولد 23 سالگیت مبارک(داداشی)
نمیدونم چی بگم برا داداشی ولی اینو از یکی از دوستام گرفتم:
23 سال پیش;تو یه روز خوب زمستونی,خدا یه فرشته کوچولویی رو به زمین فرستاد که قلبش مثل دریاست و لبخندش شادی رو به دنیا میبخشه.
فرشته ای که اسمش لوییه و با صدای دلنوازش مارو به اعماق وجود خودش میبره.
اون فرشته اینقدر مهربونه که همیشه دوست داره کمک کنه و توی خیریه ها همیشه میتونیم اسمشو ببینیم.
قلب مثل طلاش,چشمای آسمونیش,لبخندی که شیرینیش مثل شکلاته و خیلی چیزای دیگه,
همه و همه باعث شدن که توی قلبمون یه جای مخصوص داشته باشه.
این پسر شادیاش اندازه ی یه دنیا می ارزه.
هیچ وقت دوست نداره کسی رو ناراحت ببینه.
این پسر هیچ وقت نمیخواست بزرگ شه و همیشه برای ما همون لویی 18 سالست که به ایکس فکتور رفت می مونه.
این پسر همون پسریه که با شایعات زندگی آسیب میبینه ولی برای طرفداراش همه کار میکنه و خودشو قوی نشون میده.
لویی تو بهترینی و همیشه دوستت داریم:)
و ما همیشه همون هویج و لامبورگینی هستیم که تو دوست داری^_^
تولدت مبارک بوبیرXx
اینم تقدیم به لویی:
یه متن زیبا برا لویی:
100000000000000000000000 ساله شی لویی جوووون
بای-بای!