دانستنی های کوتاه و مفید
برای درخشندگی مو یک قاشق سرکه به موهای خود زده، سپس آب بکشید.
برای به دست آوردن یخ پاک و تمیز آب را اول بجوشانید.
برای درخشندگی آینه آن را با اسپرایت پاک کنید.
برای پاک کردن آدامس از روی لباس لباس را به مدت 1 ساعت در فریزر قرار دهید.
برای جلا بخشیدن به لباس های سفید لباس را همراه با یک تکه لیمو به مدت 10 دقیقه در آب داغ خیس کنید.
برای جلوگیری از ریزش اشک هنگام پوست کندن پیاز آدامس بجوید.
برای جوشاندن سریع سیب زمینی پیش از جوشاندن سیب زمینی را فقط از یک جهت پوست بگیرید.
برای جوشاندن سریع تخم مرغ به آب آن نمک اضافه کنید.
برای امتحان تازه بودن ماهی آن را در یک کاسه آب سرد بگذارید. در صورتی که ماهی شناور شود تازه است.
برای امتحان تازگی تخم مرغ آن را در آب بگذارید اگر به صورت افقی قرار گرفت تازه است. اگر به صورت کج قرار گرفت 3-4 روزه است. اگر عمودی قرار گرفت 10 روزه است. اگر شناور شد کهنه است.
برای پاک کردن اثر جوهر از روی لباس خمیر دندان را روی لکه جوهر قرار دهید و بگذارید خشک شود سپس بشویید.
برای فرار مورچه ها پوست خیار را نزدیک سوراخ مورچهها قرار دهید.
برای خلاص شدن از دست موش در محلی که موش را پیدا کردهاید فلفل سیاه بپاشید. موش ها فرار خواهند کرد.
برای خلاص شدن از دست حشرات در هنگام شب برگ های نعناع را نزدیک تخت و بالش و در اطراف اطاق خود قرار دهید
منبع'''مدرسه آنلاین'''
زمان در بند نگاهم خیره بر صبحی می رسد که دلم بر پرده ی ابهام نگاهش به خدا می رسد
از هر سو جانم چنگ در نگاه و دل خویش شمعی را به آغوش می کشد و صفای دل خویش را
بر بد عهدی نمی نهد
غبار های راه درد هایی بر اشکهای دیدگانم می فشارد که حتی آسمان هم هرگز توانش نیست
بر نگاهم سوگ کند
بر تنهایی خویش بر دانایی خدا راهی بی بازگشت از خداست
بر طنین صدایم با خواندن دل, راستی گویای دل را از خط چین های کلامش هویدا می شود
و گل نگاهش را می بندد و از صدای خاموشش
کلامی به زبان می آورد که بر جفای دنیا لحظه ای سکوت کند و دلی را که عمر توانش بسیار است به شبی
که صبحش ناپیداست می رسد
از بند حرفایم گسستگی به خاطر سوزش شمع بر جانم نفس نفس زنان کلامم را جاری می کند
و جانم در بیطاقتی پنهاش را بی پنهاد می بیند و تپش های قلبش را بر بغض دیدگانش میدهد و
در چاهی که علی بر آن گریه هایش آب را زلال می کرد من نیز گریه هایم را بر جویباری رها کنم تا
اندوه بی سمانم با دل دریایی هم آغوش شود و من زه نوشیدن آبی به سر میکنم که حالم را بغض وار
چون چکه های اشک بر کاسه ی لبریزم می چکاند
و آفتاب در پس ابر ها اندوه بار می تابد و زمینی به انتظار طلوع گل هایش را پر پر میکند و سردی از چهره ی
لب های خشکی زده ام بر چهره ی رنگ پریدگی می رسد
آن همه دشت و کوه و دریا دست بر آغوش هم جاری در نگاهم می ماند و من زمینی بیش نیستم
زمینی از جنس شمع های بی تاب مجنون بر شب های فراغش
و امانتی از قلب های گریان بر کالبد این خاک تنم بوی عشق را معنی میکند
زمان بسیار طویل می گذرد و جان در بستر قلب های به ارث رسیده جوانه می زند
که عاشق عاشقی می شود و بر پیاله خاک خویش امانت قلب های گذشتگان را
به دوش میکشد
حال چون پرنده ای بیتاب بر شاخه ای مینشینم و نسیم سردی مرا در هم می فشارد و قلبم
آهسته بر چشمان بسته ام تپش در سکوت میکند
و احساس تنهایی که با من است
یه کم سیب زمینی پیاز بخر بیار
این یعنی اینکه سیب زمینی پیاز دو یار دیرین همدیگر هستند که حداقل نزد ما ایرانیان طرفدار داشتن ودارن
واین می تونه یه درس باشه برای همه ما ........