از آثار تاریخی در بروجرد مسجد سلطانی (امام) است، در مرکز شهر و در کنار راسته بازار که یکی از ارزشمندترین بناها به شمار میرود. صحن این بنا به طول و عرض 47× 61 مترمربع و در وسط آن حوض بزرگی قرار دارد. طرح و نقشه این مسجد با مسجد شاه (امام) تهران و قزوین شبیه به هم و در یک دوره بنا شده است. لحاظ فرم معماری از نوع مساجد چهار ایوانی است. مسجد با بیش از ۷۰۰۰ مترمربع وسعت، بزرگترین مسجد تاریخی غرب ایران است. مسجد دارای سه درگاه است، درگاه شمالی آن به طرف خیابان جعفری، دارای طاق و مقرنسهای بسیار زیباست که با کاشی خشت هفت رنگ به سبک دوره قاجاری تزیین و در میان آن نام فتحعلیشاه قاجار (50- 1212ق) نقش بسته است. راه ورودی غربی آن به سمت بازار دواتگران و به خیابان صفا راه دارد، شبستان جنوبی زیرگنبد اصلی با بلندای طاق 17.5 متر و حاشیه آن با کاشیهای سیاه و قهوهای تزیین و محراب این شبستان گچبری شده است. ایوان شمالی مسجد 17 متر بلندی و حاشیه آن با کاشی معرق تزیین شده که در نوع خود از کاشیهای بینظیر قاجاریه به شمار میآید. مسجد امام دارای ارسیهای مشبک و زیبای که در آن 61 حجره وجود دارد. این بنا در دوره قاجاریه (فتحعلیشاه قاجار) روی ویرانههای یک مسجد بسیار قدیمی بناشده و به شماره 394 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. بروجرد دارای دو مسجد جامع عتیق و حدیث بوده که جامع عتیق مسجد جامع کنونی است و پیش از اسلام آتشکده بوده است. مسجد جامع حدیث به احتمال در محل مسجد سلطانی قرار داشته است. در دوره زندیه بنای مسجد جامع حدیث تخریب و مسجد جدیدی بر روی آن پایه گذاری شد که در زمان فتحعلی شاه قاجار به پایان رسید و به همین دلیل نام سلطانی بر آن نهاده شد. بنابر کتیبه ایوان غربی، دو ایوان غربی و شرقی مسجد سال ۱۲۰۹ق تکمیل شدهاند. مهمترین بخش های مسجد عبارتند؛ گنبدخانه، شبستان جنوب غربی، شبستان جنوب شرقی، شبستان شمال غربی، شبستان شمال شرقی، شبستان زمستانی در زیر شبستان جنوب غربی، حجرههای فوقانی محل اسکان و تحصیل طلاب علوم دینی، برفانداز، قاضی شرف و شبستان جدید غربی که با عنوان مصلای بروجرد ساخته شده و دارای دو طبقه است. مسجد دارای چهار طاق و ایوان بزرگ در چهارگوشه است. حیاط بزرگ مسجد دارای ابعاد ۶۱ در ۴۷ متر و حوض بزرگی در وسط آن قرار دارد. مسجد دارای سه درب که درب غربی به خیابان صفا، درب شمالی به خیابان جعفری و درب شرقی به بازار دواتگرها باز میشود. در ایوان غربی این مسجد کتیبهای قرار دارد که بیان میدارد فتحعلی شاه مالیات خبازان این شهر را بخشیده است. در زمین لرزه فروردین ۱۳۸۵ خسارت زیادی دید و بخشهای زیادی از ایوان های جنوبی و شمالی آن فرو ریخت.
بانک آینده در راستای ارزش آفرینی برای مشتریان گرامی بانک و نیز افزایش خدمات نوین بانکداری الکترونیکی، دستگاه های چک پذیر را برای نخستین بار در کشور و با همکاری شرکت توسعه فن آوری اطلاعات خوارزمی راه اندازی نموده است.
با استفاده از این دستگاه، مشتریان قادر خواهند بود؛ چک های خود را به صورت 24 ساعته و به صورت اتوماتیک، بدون مراجعه به شعب، به حساب خود و یا دیگران در بانک آینده واگذار نمایند.
بدین ترتیب مشتریان، بدون اینکه در نوبت ارائه خدمات بانکی قرار گیرند، میتوانند نسبت به دریافت سرویس خدمات واگذاری چک و یا پیگیری چک هایی که قبلاً بر عهده بانک واگذار شده است، اقدام نمایند.
طرح یادشده در انتهای سال 1391 عملیاتی شده و تاکنون 5 دستگاه چک پذیر در محل شعب مرکزی، بازارهای مبل(بازار مبل 1، بازار مبل 2- یافت آباد شرقی، بازار مبل 3- آیت اله سعیدی) و بازار موبایل راه اندازی و نصب گردیده است.
عملکرد دستگاه این محصول به گونه ای طراحی شده است که فرآیند سرویس های بانکی مرتبط با چک (کلر) را که تاکنون به صورت دستی صورت می گرفته، به صورت «Self Service» انجام داده و در تمامی ساعات شبانه روز به مشتریان سرویس دهی نماید.
سلام دوستان. از وقتی که 6 ماهم بود و رفتیم قشم تا الان که تقریبا" 3.5 سالمه دریا نرفته بودم و حتی توی اکوادور هم که کلی استخر و آب گرم رفتم، قسمت نشد که برم دریا. اما بالاخره برنامه بابایی خلوت شد و خدا هم پول رسوند و رفتیم کیش. البته چون بابایی اعتقاد داره تور گرون تر از حد معمول در میاد تقریبا" با کمک مامانی و البته یه آژانس، خودشون برنامه پرواز و هتل و ... رو هماهنگ کردن و انصافا" 20، 30 درصدی ارزون تر هم شد. بابایی و مامانی مهربون، از قبل با هم هماهنگ کرده بودن که توی این سفر، همه برنامه ها جوری چیده بشه که من در اولویت اول باشم و اول از همه به من خوش بگذره و خداییش هم خیلی خوش گذشت.
کلی خاک بازی کردم، صدف و مرجان جمع کردم، بازار گردی کردم، خوراکی خوردم، از کنار اسکله و از توی قایق به ماهی ها غذا دادم، تاب و سرسره بازی کردم، قلعه بازی کردم و هر جور که فکر کنید بهم خوش گذشت. البته آب کمی سرد بود و نتونستم شنا کنم اما بابایی بهم قول داد که زود منو و مامانی رو می فرسته موجهای آبی.
تقریبا" هر روز کارمون این بود که صبح تا ظهر کنه کوچولو خرید کردیمار آب بودیم و خاک بازی می کردیم و البته قایق هم دوبار سوار شدیم و شب ها هم می رفتیم توی بازار و ما هم که قصد خرید نداشتیم یه کوچولو خرید کردیم. راستی مامانی من، چتر پاراسل سوار شد و بابایی بهم قول داد که منم وقتی بزرگ شدم سوارم کنه.
این سفر خاطرات جالبی داشت و یکیش این بود که ما شب آخر فهمیدیم فاصله سوییت ما - در شهرک صدف- چقدر از اسکله و بازار پردیس و ... کمه و با کالسکه همه این جاها رو بدون ماشین رفتیم و البته چون کالسکه من دیگه داغون شد مجبور شدیم تفلکی رو همون جا کنار اسکله ول کنیم
حالا بیایید عکسهاس سفر رو با هم ببینیم
اول از سوییت شروع می کنیم. سوییت ما در فاز 5 شهرک صدف بود و حسنش این بود که وسایل پخت و پز داشت و واسه همینم به لطف مامانی، بهزینه غذا خیلی کم شد. منظره اطرف سوییت واقعا" زیبا بود.
لطفا" بقیه عکسها رو در ادامه مطلب ببینید. چون خیلی زیادن.