تیم فوتبال مس رفسنجان با هفت پیروزی، سه مساوی و یک شکست 24 امتیازی است و در جایگاه نخست جدول گروه 'ب' این رقابت ها جای دارد و همین موضوع باعث شده مردم شهر رفسنجان و استان کرمان یک دست مریزاد به این تیم بگویند و از موفقیت آن خوشحال باشند.
تیم مس رفسنجان در سال های گذشته نیز همواره در این رقابت ها شرکت داشته و فصل گذشته با سرمربی گری وینگو بگوویچ مربی فعلی این تیم، جایگاه پنجم را به دست آورد اما امسال توانسته اند با حفظ اسکلت تیم در فصل گذشته، جذب چند نیروی جدید و از همه مهمتر حفظ سرمربی تیم و برطرف کردن برخی اشتباهات و ضعف های گذشته توسط این مربی خوش بدرخشند.
در حالی که مس کرمان و گل گهر سیرجان دو نماینده دیگر استان کرمان در رقابت های لیگ دسته یک، در فصل جاری این رقابت هاتا کنون نتوانسته اند نتایج قابل قبولی را کسب کنند و در پایین جدول رده بندی این رقابت ها در گروه های خود قرار دارند، اما مس رفسنجان امیدوارانه و مقتدرانه به پیشتازی خود ادامه می دهد تا بتواند با حفظ شرایط مطلوب تیم در انتهای فصل همچنان افتخارآفرین باشد.
در راستای این موفقیت های مس رفسنجان به گفت و گو با مدیر این باشگاه پرداختیم که بیان کرد: برای کسب موفقیت در یک تیم عوامل مختلفی دست به دست هم می دهد که مهمترین آنها همدلی و وفاق بین بازیکنان، کادر فنی و عوامل اجرایی تیم است.
علی زینلی، با اشاره به اینکه همواره این همدلی در تیم مس رفسنجان وجود داشته است، افزود: امسال این موضوع بهتر نمود کرده و تمام بازیکنان و عوامل تا جایی که توانسته اند تلاش کرده اند.
وی گفت: قبل از آغاز فصل چون می دانستیم امسال چهار تیم از هر گروه لیگ دسته یک به دسته پایین تر سقوط می کند، با هدف اینکه جایگاه خوبی داشته باشیم وارد میدان رقابت شدیم که البته حمایت مسوولان مس، اعضای هیات مدیره، فرماندار و نماینده مردم رفسنجان در مجلس شورای اسلامی باعث شد بتوانیم خوب حرکت کنیم و در نیم فصل عنوان قهرمانی را بدست آوریم.
زینلی، اظهار کرد: ما می دانیم که حفظ این قهرمانی تا پایان فصل بسیار سخت است اما در نیم فصل می تواند روحیه خوبی به تیم تزریق کند.
وی با اشاره به اینکه همه دست اندرکاران تیم از تدارکات تا سرمربی، تمام وقت خود را برای این تیم گذاشته اند، بیان کرد: برادر بگوویچ بیمار و بستری است و در کما به سر می برد اما بگوویچ تیم را رها نکرده تا به ملاقات برادر خود برود و می گوید شرایط تیم بسیار مهم و حساس است و من از راه دور برای شفای برادرم دعا می کنم.
مدیر باشگاه مس رفسنجان خاطرنشان کرد: امیدواریم حمایت ها بویژه مسوولان مس از تیم ما ادامه داشته باشد تا بتوانیم روند پیروزی های خود را ادامه دهیم و دل مردم استان کرمان و شهر رفسنجان را شاد کنیم.
بزنید اون دست قشنگه رو !!…. به سلامتی کی؟!…
به سلامتی کسی که وقتی بردم گفت :
اون رفــیــــــــــــــــــــــــق منه …….
وقتی باختم گفت : من رفــیـــــــــــــــــــــــــقتم ……
به سلامتی اون مردی...
که وقتی تو خیابون نگاهش به یه زن زیبا میفته بازم سرشو میندازه پایین و
زیر لب میگه : اگه آخرشم باشی…انگشت کوچیکهٔ زنم هم نیستی
به سلامتی اونایی که
چه عشقشون پیششون باشه چه نباشه چشمشون مثل فانوس دریایی نمی چرخه…
به سلامتی اونایی که
تو اوج سختی ها و مشکلات به جای اینکه ترکمون کنن درکمون میکنن…
به سلامتی مداد پاک کن
که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه…
به سلامتی پسر بچه های قدیم
که پشت لبشونو با ذغال سیاه می کردن که شبیه باباهاشون بشن
نه مثل جوونای امروز که ابروهاشونو نازک می کنن که شبیه ماماناشون بشن
به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست
ولی هنوزم شکستن بلد نیست…
به سلامتی دریاچه اورمیه…
نه فقط بخاطر اینکه مظلومه ، به خاطر اینکه هیچ وقت اجازه نداد کسی توش غرق بشه…
به سلامتی لرزش دست های پیر پدر
به سلامتی اون بچه ای...
که شیمی درمانی کرده و همه موهاش ریخته،
به باباش میگه بابا من الان شدم مثل رونالدو یا روبرتو کارلوس؟
باباشمیگه قربونت برم تو از همه اونا خوش تیپ تری…
به سلامتی همه اونایی
که خطشون اعتباریه ولی معرفتشون دایمیه!
به سلامتی همه باباها….
کمپوت باز کردیم بخوریم ، به مامانم میگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده…
میگه : آره
میگم : بریزمش دور ؟
میگه : نه بذار تو یخچال بابات میاد میخوره !!!!
به سلامتی اونایی که
به پدر و مادرشون احترام میذارن و میدونن تو خونه ای که
بزرگترها کوچک بشن ، کوچکـتـرها هـرگـز بـزرگ نمیشن.
به سلامتی همه باباهایی
که رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامه شونه…
به سلامتی کسی که
دید تو تاکسی بغلیش پول نداره
به راننده گفت : پول خورد ندارم واسه همه حساب کن….!
به سلامتی بیل!
که هرچه قدر بره تو خاک ، بازم برّاق تر میشه.
به سلامتی سیم خاردار!
که پشت و رو نداره
به سلامتی اونی که بی کسه ولی ناکس نیست
به سلامتی اونی که باخت تا رفیقش برنده باشه
به سلامتی آسمون
که با اون همه ستاره اش یه ذره ادعا نداره
اما یه ستوان با دو سه تا ستاره اش به عالم و آدم فخر می فروشه
به سلامتی مادر…
که وقتی غذا سر سفره کم بیاد اولین کسی که سیره و میل نداره مادره…
به سلامتی حلقه های زنجیر
که زیر برف و بارون میمونن زنگ میزنن ولی باز همدیگرو ول نمیکنن
به سلامتی گل آفتابگردان
که گفتند: چراشبها سرت را پایین می اندازی؟
گفت : ستاره چشمک میزنه، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم…
به سلامتی کسی که
وقتی بهش زنگ میزنی ، خوابه
ولی واسه اینکه دلت رو نشکنه میگه : خوب شد زنگ زدی ، باید بیدار میشدم
به سلامتی پدری
که لباس خاکی و کثیف میپوشه
میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش
اما بچه اش خجالت میکشه
به دوستاش بگه که این پدرمه
و در آخر...
بسلامتی با ارزش ترین پول دنیا " تومن "
چون هم تو توش هستی ، هم من
چند سال از واقعه سال 88 می گذرد و اما و اگرهای زیادی در ارتباط با آنروزها بر سر زبانهاست . خدا را شکر که اصل بحران تمام شده و ما در شهرها شاهد آشوب و درگیری نیستیم . امروز کشور بیش از هر زمان دیگری نیاز به آرامش و خویشتن داری دارد . آقای خاتمی ، 5 تیر 88 بود که در نماز جمعه تهران ، حکم محاربه برای کسانی که مردم را با بیانیه به خیابان کشاندند و دعوت به شورش مسلحانه کردند را رسماً اعلام کرد .آقای خاتمی ، عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری در مورد آن ایام مطالبی مطرح کردند که به نظرم آمد خواندن آن خالی از لطف نیست :
عضو هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری اخیراً نیز گفته اند : کسانی که دستور داده باشند که مردم به خیابانها بریزند و بیانیه داده باشند و دعوت به شورش مسلحانه کردند، کُلت دست گرفته و تیراندازی کرده باشند، از نظر فقهی حکم محاربه است. ولی این حکم را بخواهیم به هر کسی نسبت دهیم باید دادگاه تشکیل شود. گفتم که ما در فقهمان سه عنوان داریم؛ یکی عنوان "بغی" است که خروج بر امام عادل است. یکی عنوان "محاربه" است که کسانی با سلاح (سلاح گرم یا سرد) به خیابان بریزند و آدم بکشند و مردم را بترسانند. یکی هم"افساد فی الارض" است. من در آن صحبت از کسی اسم نبردم. گفتم اگر کسانی این عناوین را داشته باشند، حکمشان را قرآن بیان کرده است. نده کبرای کلی گفتم و بر آن کبرای کلی همچنان هستم اما آیا آقایان محارباند یا خیر به نظر میرسد که تشکیل دادگاه در زمان خودش مشخص خواهد کرد که محارب هستند یا نیستند. شأن نماز جمعه، شأن صدور حکم نبوده و نیست اما شأن دادن معیار هست. دیکتاتوری،گاهی دیکتاتوری نشاندار است و گاهی بینشان. دیکتاتوری نشاندار مثل صدام یا شاه است. دیکتاتوری بینشان دیکتاتوری است که پوششی از دموکراسی هم دارد. بنابراین دیکتاتوری آقایان بینشان است. اینکه بگویند بهدلیل اینکه رأی نیاوردهاند، بنابراین انتخابات باطل است دقیقاً دیکتاتوری است ! / برای خواندن مطلب می توانید به سایت تسنیم مراجعه کنید
|
هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981 میلادی زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت،ازمصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون را برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرنسه منتقل کند. جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه، آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند. رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود. تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است. حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد وقتی دید نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است و از خود سئوال می کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898 میلادی و تقریبا در حدود 200 سال قبل کشف شده است،در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟!
چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیج انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئوله نمی گذرد؟! و آیا ممکن است محمد(ص) هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته؟ پروفسور موریس بوکای تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند. پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر بازگرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر ذر مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و آیه 92 سوره یونس را برای او تلاوت نمود. این آیه او را بسیار تحت تاثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و دهها سال در مورد تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد. و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد ( لایاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنریل من حکیم حمید). فالیوم ننجیک ببدنک لتکون لمن خلفک ءایه و ان کثیرا من الناس عن ءایتنا لغفلون/92-یونس پس امروز بدن و جسد(بی جان تو را ) از امواج رهایی می بخشیم به این دلیل که برای آیندگان نشانه ای از سرانجام گناه باشی تا افراد ظالم از تو عبرت گرفته و دست از ستم خود بکشند و افراد مومن برا ایمانشان افزوده شود و با اراده محکم تری براساس اعتقادات خویش عمل کنند، اما بسیاری از مردم از آیات و نشانه های ما غافلند.