اشغال ایران محدود به قوای بریتانیا و شوروی نبود. پس از ورود آمریکا به جنگ، عدهای از نظامیان آن کشور نیز وارد ایران شدند، اما استقلال وتمامیت ارضی ایران، نخست با امضای یک پیمان سه جانبه بین ایران، بریتانیا و شوروی در بهمن ۱۳۲۰ و سپس با صدور اعلامیهای که در پایان کنفرانس سران متفقین -روزولت، چرچیل و استالین- در تهران منتشر شد، تضمین گردید.
آیا میدانستید با پرداخت هزینه یک کتاب، میتوانید صاحب بیش از ۱۰ هزار کتاب و مجله الکترونیکی با ارزش واقعی بالای صد میلیون تومان شوید ؟
جهت دریافت این مجموعه و مشاهده توضیحات و تصاویر بیشتر اینجا کلیک کنید
فروشگاه جزوه ، بسته ایی شامل هزاران کتاب الکترونیکی فارسی مختلف و متنوع، در همه زمینه های ممکن را در ۸ DVD گردآوری کرده است . اکثر کتابهای این کتابخانه به دلیل تجدید چاپ نشدن در بازار کتاب وجود ندارند و بیش از سی سال است که از چاپ آخرین نسخه آنها گذشته است و تجدید چاپ نشده اند. کتابها از چنان تنوع زیادی برخوردار است که شما با هر سطح دانش و نوع تفکری میتوانید از بخش زیادی از کتابخانه کمال استفاده را نمایید. ۹۵% کتابهای این کتابخانه به صورت اسکن شده از روی نسخه اصلی با بهترین کیفیت جهت مطالعه در مویابل، تبلت و کامپیوتر هستند.
تفاوت های اساسی این کتابخانه با مجموعه های مشابه :
۱ – حجم بسیار بالای کتابهای موجود ( ۳۳ گیگابایت )
۲ – کیفیت بسیار بالای کتابها. در رابطه با کیفیت به این نکته توجه داشته باشید که در مجموعه های مشابه اکثر کتابها شامل مقالات چند صفحه ای بوده که در قالب PDF قرار داده شده ولی در این کتابخانه ۹۵% کتابها به صورت اسکن شده و یا تایپ از روی نسخه اصلی و چاپ شده میباشد بنابراین تعداد صفحات کتابها بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ خواهد بود و کیفیت آن قابل مقایسه با سایر مجموعه ها نیست.
۳ – دسته بندی کتابهای بر اساس موضوع و همچنین نام نویسنده میباشد. برای مثال کاربر در DVD شماره یک و بخش داستان و رمان خارجی، با ورود به پوشه آندره مالرو به تمامی کتابهای این نویسنده طبق تصویر زیر دسترسی خواهد داشت.
۴ – کتابهای این مجموعه کاملا دقیق و منظم بر اساس موضوع و نام نویسنده دسته بندی و نامها به صورت صحیح ثبت شده.
۵ – در کنار کتابهای الکترونیکی بیش از ۱۵۰۰ شماره از مجلات فارسی جدید و قدیمی به صورت اسکن شده و یا کیفیت ارجینال در ده ها موضوع مختلف وجود دارد. لیست کامل مجلات در ادامه قرار داده شده.
۶ – کتابهای الکترونیکی و مجلات در DVD یک تا هفت قرار دارد و در DVD هشتم یک نسخه از ویکیپدیا فارسی ( آفلاین ) در قالب نرم افزار با قابلیت جستجو و آپدیت ۲۰۱۵ قرار دارد! همچنین نرم افزارهای ویژه برای اجرا و استفاده از دیتابیس ویکیپدیای فارسی در کامپیوتر، موبایل و تبلت اندروید قرار داده شده. این نسخه از ویکیپدیا یکی از نفیسترین و با ارزشترین دیتابیس های علمی فارسی در جهان بود که با نصب در کامپیوتر، موبایل و یا تبلت خود بدون نیاز به اتصال اینترنت، بیش از ۴۳۰ هزار مقاله فارسی را در اختیار خواهید داشت!
لیست موضوعات DVD اول تا هشتم به شرح زیر است :
DVD 1 : داستان و رمان ( نویسندگان خارجی ) – دانلود لیست نویسندگان
DVD 2 : داستان و رمان ( نویسندگان ایرانی ) – دانلود لیست نویسندگان
DVD 3 : ادبیات – سیاسی – تاریخ ایران – تاریخ جهان ( جمعا حدود ۵۰۰ کتاب نفیس )
DVD 4 : بیوگرافی – کامپیوتر – علمی – فلسفه – خاطرات – مذهبی – شعر ( بیش از ۲۵۰۰ کتاب نفیس )
DVD 5 : سینما – حقوق – هنر – موسیقی – نمایش و فیلمنامه – پزشکی – روانشناسی – سفرنامه – تخصصی – زبان – کتب متفرقه
DVD 6 : دسته مجلات ادبی شامل : کتاب هفته - کتاب جمعه - نامه کانون نویسندگان - کلک - کتاب امروز - کیهان فرهنگی - هنر و ادبیات امروز - متفرقه - ادبستان - ادبیات ما - اندیشه و هنر - اندیشه آزاد - آرش - ارغنون - از شعر تا قصه - بخارا - بوطیقای نو - چوک - دفترهای زمانه - داستان - داستاننامه - دستور - فرهیختگان - فصل کتاب - فرشتههای کاغذی - گردون - گیور - هنر - ایراننامه - جهان نو - جنگ مرجان - کیهان ماه - مارال - مایا - نقد - سمرقند - شگفتزار - زیر - زمان – ذغال. دسته مجلات بازی شامل : ایاس - بازینامه - بازینگار - گیملند - گیماسپیس - گلدگیمر - هنر بازی - میگمیگ - پرشین گیمز. دسته مجلات سینما و تئاتر شامل : صحنه معاصر - ستاره سینما - سینمای نو - سینمای نوین - ۲۴ - برداشت - سینما چشم - سینما تئاتر - سینماتوگراف - سینت - فجر۳۰ - فیلم - جوان - نامآوران سینما در ایران – تماشا. دسته مجلات موسیقی شامل : فصلنامه خانه موسیقی - مهرگانی - نامه شیدا - موسیقی ایرانیان
DVD 7 : دسته مجلات اجتماعی شامل : خواندنیها - فکاهیون - ایران - بهلول - چشمانداز - علم و جامعه - اطلاعات - فرهنگ نوین - کارگران - مدیریت ارتباطات - نسیم بیداری - نگین - راهنما - رویش – یغما. دسته مجلات گرافیک و عکس : بوم - گرافیک نو - هست - فوتوگراف - تاک - تعدادی مجله عکس خارجی دسته مجلات کامپیوتر و فناوری اطلاعات : بایت - کلیک - همشهری دیجیتال - گویا آیتی - آندروید - دانش - دیجیتال - گجتنامه – آفلاین. دسته مجلات ترجمه : ترجمان - درباره ترجمه – مترجم. دسته مجلات عمومی شامل : هنر و هنرمندان - کیهان بچهها - هنر و مردم - نشنال جئوگرافی - فرهنگ مردم ایران - فهرست مندرجات - متفرقه - هفت آسمون - آسمان ایران - دانستنیها - دنیای ورزش - درخت دانش - هایدهیار - کیهانشناسی - خردنامه - ماه - معماری - میلیاردرهای آینده - سرباز - سرزمین من - تندرستی - ویستا
DVD 8 : ویکیپدیای فارسی ( آفلاین ) آپدیت ۲۰۱۵ – به همراه کلیه نرم افزارهای مورد نیاز
جهت دریافت این مجموعه و مشاهده توضیحات و تصاویر بیشتر اینجا کلیک کنید
خبرگزاری مهر-گروه هنر: در دو بخش پیشین از گفتگوی دو نفره اندیشه فولادوند بازیگر و شاعر جوان با نرگس آبیار کارگردان فیلم «شیار 143» درباره شیوه پرداخت نرگس آبیار به چشم انتظاری های یک مادر در فیلم «شیار 143» صحبت شد و فولادوند هم درباره کودکی خود که در جنگ گذرانده و تصاویری که دیده و تجربه هایی که در جامعه از آن دوران کسب کرده سخن گفت؛ تصاویر و تجربه هایی که منجر به انتشار آلبوم «یک خیابان سهم یک افسانه نیست» شد.
بخش سوم و پایانی گفتگوی این دو بانوی هنرمند به چگونگی معرفی دفاع 8 ساله مردم ایران در مقابل هجوم دشمن بیرونی به دنیا توسط سینما و ادبیات اختصاص دارد. در این بخش به ناتوانی مدیران فرهنگی در معرفی سینمای جنگ و به انحصار در آمدن این مقوله در دست عده ای خاص از سینماگران اشاره شد. همچنین نرگس آبیار به عنوان نویسنده و کارگردان به وجود کتاب های ضعیف با نگاه های سطحی به انسان های بزرگ در جنگ اشاره کرد و گفت که کتاب های نوشته شده در حوزه ادبیات مقاومت هیچ سنخیتی با واقعیت جنگ ندارد.
در پایان این نشست هم فولادوند آلبوم موسیقی اش را به رسم یادبود به آبیار تقدیم کرد.
نرگس آبیار نویسنده و کارگردان فیلم «شیار 143»: در حوزه کتاب و ادبیات مقاومت شناخت بیشتری نسبت به سینما دارم و بر اساس همین شناخت می توانم ادعا کنم که برای مدیران در حوزه کتاب ارائه آمار و بیلان کاری مهم تر از محتوای اثر است و علامند هستند که در اخبار اعلام کنند که درباره تعداد مشخصی از سرداران جنگ کتاب نوشته ایم و یا وقتی کنگره چند هزار شهید برگزار می شود بگویند این تعداد کتاب را برای معرفی شهدا روانه بازار کرده ایم.
اندیشه فولادوند شاعر، ترانه سرا و بازیگر سینما: در تمام شاخه های هنری نسبت به مقوله جنگ دست مدیران فرهنگی خالی بوده است و تنها کتاب و سینما نیست.
آبیار: به نظر من ضعف کتاب های منتشر شده در حوزه ادبیات مقاومت به اندازه ای است که آثار ضعیف با نگاه سطحی درباره انسان های بزرگ نوشته شده است؛ کتاب هایی که نه شخصیت و نه توانمندی رزمندگان و شهدا در آنها معرفی شده و نه سنخیتی با واقعیت جنگ دارند.
به دلیل اینکه پول اندکی برای حوزه ادبیات مقاومت در نظر می گیرند، نویسنده های صاحب قلم حاضر نیستند وارد میدان کار شوند و ترجیح می دهند ادبیات مقاومت و جنگ را در کنج خانه های خود پیگیری کنند در نتیجه نگارش این آثار به کسانی سپرده می شود که نه صاحب نام و نه برای این کار مناسب هستند. حاصل چنین رویکردی این است که این آثار در قفسه کتابخانه های دولتی و انبارها خاک می خورد و یا به صورت رایگان در همایش های مرتبط به موضوع به حاضران داده می شود. کم اتفاق افتاده که یک نهاد، بودجه درست و حسابی به این حوزه اختصاص دهد و از نویسنده ای برای کار دعوت کند که به درستی در این عرصه قلم می زند.
همه این مسایل منجر به این شده که در حال حاضر کتابی در حوزه جنگ و ادبیات مقاومت نداریم که بتوان از آن به عنوان شاهکار نام برد.
فولادوند: علاوه بر مسئولان و مدیران فرهنگی که معمولا بودجه ای به صاحبان فن برای تولید اثر اختصاص نمی دهند گاهی اوقات نزدیکان و دوستان مورد اعتماد هم حضور در عرصه تولید آثار فرهنگی مرتبط با جنگ را به شدت نفی می کنند. از یاد نمی برم دوستانی را که در این 9 سال به من گفتند کجای جنگ بوده ام که می خواهم درباره آن حرف بزنم و آلبوم منتشر کنم. به من گفتند تو وقتی بچه بودی جنگ تمام شده است و یا می پرسیدند چه خاطره ای داری که می خواهی بیان کنی؟ توجه کنید چقدر خنده دار است!
آنها فکر می کردند جنگ فقط جایی است که تیر شلیک می شود و حتی یک لحظه به تبعات جنگ فکر نمی کردند. به نظر من فهم و درک از یک ماجرا مهمتر از اصل واقعه است. به خصوص اینکه در حوزه فرهنگ با فهم سر و کار داریم. قرار نیست اگر کسی از یک تا هشت سال در جبهه بوده فقط او خود را محق بداند که در این حوزه فیلم بسازد و کتاب بنویسد.
نکته تاسف بارتر اینکه وقتی آن روزها درصدد توضیح برمی آمدم به من خشم می گرفتند و می گفتند که تو چرا؟ تو که روشنفکر هستی! و من اصلا متوجه نمی شدم این مسئولیت پذیری اجتماعی چه ربطی به روشنفکری دارد. اساسا روشنفکر کسی است که به مسایل مختلف تعصب نداشته باشد و در سایه عدم تعصب است که می تواند به درستی تحلیل کند. حال اینکه وقتی به هر آنچه نمی پسندیم نه بگوییم نمی توانیم روشنفکر باشیم. متاسفانه در حال حاضر این کلمه به اندازه ای دست به دست شده و تعبیرهای مختلفی پیدا کرده که ترجیح می دهم کسی مرا با این عنوان خطاب نکند.
آبیار: من نیز تجربه مشترکی دارم. زمانی که فیلمنامه «شیار 143» را آماده کار داشتم همه به من می گفتند که این فیلمنامه را کار نکنم و مدام می پرسیدند که چرا می خواهم درباره جنگ کار کنم. من اصلا درک نمی کردم چه اتفاقی افتاده که این نگاه جا افتاده که نباید سراغ سینمای جنگ بروم آن هم نبردی که پر از لحظات دراماتیک برای یک فیلمساز است.
فولادوند: از واژه نبرد استفاده درستی کردید و اقعا این نبرد پر از لحظات دراماتیک است.
آبیار: باید بپذیریم که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پر از حوادث دراماتیک بوده و اصولا تفاوت جنگ ایران و عراق با دیگر جنگ های دنیا این است که ایثارگرانی در آن حضور داشتند و بالنده شدند که به درجه رضا و تسلیم رسیدند. نگاهی به مادران شهید بیاندازید! چرا با وجود همه رنج هایی که کشیده اند و هنوز با گرفتن عکس فرزندانشان در آغوش هم رنج می کشند، اما آرام هستند؟ چون به مرحله تسلیم و رضا رسیدند. اما در کشورهای دیگر می بینیم وقتی عزیزی از یک خانواده ای در جنگ کشته می شود به دنبال او زندگی سایر اعضای خانواده نیز نابود می شود. آنچه مسلم است مردم ایران قربانی جنگ نابرابر شدند.
فولادوند: فیلم «شیار 143» ساخته شد و مردم اعم از مردم عادی و خواص جامعه این اثر سینمایی را به عنوان فیلم منتخب خود انتخاب کردند و خوشبختانه در اکران عمومی هم با اقبال خوبی مواجه شده اما سوال من این است که آیا درست است که بگوییم چون نرگس آبیار در جبهه نبوده نمی تواند آن دوران را تشریح کند و یا نباید برای ساخت این فیلم از نهادهای دولتی سرمایه دریافت کند؟
محمد حسین قاسمی تهیه کننده فیلم «شیار 143»: بحث به تولید و سرمایه گذاری رسید باید اعتراف کنم که متاسفانه در ارگان های دولتی بین شعار تا عمل فاصله زیادی است و تعجب می کنم که چرا باید یک عده خاص، بودجه دریافت کنند و معلوم نیست با چه معیاری پول های هنگفت برای این عده محدود هزینه می شود. برای گرفتن شهرک دفاع مقدس با اتهام ضد ارزش بودن این فیلم سینمایی مواجه شدیم. صریح گفتند که شهرک دفاع مقدس را نمی توانند در اختیار ما قرار دهند و در نهایت دست خالی برگشتیم و ناگزیر شدیم در بیابان های رفسنجان آن هم بر اساس بضاعت مالی خود فیلمبرداری کنیم. مدیرانی که شعار حمایت می دهند، خط کش های عجیب و غریبی برای این حمایت در اختیار دارند.
آبیار: هم در حوزه ادبیات دفاع مقدس و جنگ به عنوان شغل اولم یعنی نویسندگی و هم در حوزه سینما به عنوان شغل دوم با اتفاق های عجیب و دردناک مواجه شدم. این در حالی است که در دنیا برای قهرمان های خود هر روز و بی وقفه احترام می گذارند. در فرانسه هر روز راس ساعت 4 بعد از ظهر زیر ساختمان آزادی گروهی از نوازندگان با افتخار می آیند و برای جنگ جهانی دوم می نوازند و هر روز تاج گلی برای مجسمه ژنرال دوگل می گذارند اما در ایران ...
فولادوند: ایالات متحده آمریکا تعدادی از سربازان خود را در جنگ عراق از دست داد. دنیا شاهد بود که برای این سربازان چه ها کردند، مجسمه های آنها ساخته شد و برنامه های مختلف دیگری گذاشته و می گذارند و کار را به جایی رساندند که ذهنیت عمومی جامعه آمریکا معطوف به همین سربازها شد. حال اینکه در مقایسه با دنیا ما برای قهرمان های جنگ خود چه کردیم جز چند فیلم و چندین اتوبان به نام سرداران جنگ به معنای واقعی چه کردیم؟به نظر من تهران تنها نقطه از جغرافیای کره زمین است که تمام کوچه و پس کوچه های آن به نام شهدا است ولی نتوانستیم این رویداد مهم در تاریخ معاصر ایران را به درستی به گوش جهان برسانیم.
آبیار: انحصاری عمل کردن در حوزه مسایل جنگ باعث شده تا این نوع سینما به خوبی به دنیا معرفی نشود. راستش را بخواهید ما نتوانستیم سفیر خوبی برای سینمای جنگ باشیم.
فولادوند: ما در ساخت فیلم درباره دفاع ایران مقابل عراق به گونه ای عمل کردیم که بیننده برون مرزی از خود می پرسد از کجا معلوم واقعیت ماجرا آن چیزی است که در فیلم های ساخته شده ایرانی مشاهده می شود. البته ناگفته نماند در کنار چنین تعریف رایجی که از سینمای جنگ ایران در عرصه های بین المللی وجود دارد فیلم هایی چون «از کرخه تا راین» و «آژانس شیشه ای» هم وجود دارد که از ابعاد انسانی به ماجرا نگاه کرده اند.
آبیار: نه تنها دنیا بلکه به نظر می رسد در مملکت خودمان هم تعریف از جنگ یک تعریف ایدئولوژیک بوده است. یادم هست مستندی به اسم «چریکه بی دنگ» درباره حملات شیمیایی سردشت کار می کردم. در این مستند از عده ای کودک خواستم تا نامه ای به خدا درباره حمله شیمیایی به سردشت بنویسند. در میان نامه کودکان یک نامه ای به دستم رسید که هم طنز بود و هم تعجب برانگیز از تعریفی که از هشت سال نبرد برای کودکان ارائه شده بود. متن نامه این بود: «خدای بزرگ در روزگاران خیلی خیلی قدیم پادشاهی به اسم صدام بود که به ایران حمله کرد».
فولادوند: اما من در فیلم «شیار 143» وفاداری شما نسبت به معرفی درست کاراکترها را دیدم و از این جهت این فیلم اثر ارزشمندی برای من به شمار می آید.
آبیار: در سینمای جنگ که سینمای بسیار پر هزینه ای است، نگاه انسانی به جز دو فیلمی که نام بردید کم دیدم حتی فیلمی مثل «مهاجر» اثر معصومانه ای است و همین نگاه معصومانه و نجیب باعث شده تا مخاطب را جذب کند اما از نیمه راه فیلم تبدیل به مانیفست می شود و همین مساله موجب شده تا مخاطب را پس بزند. این در حالی است که اگر بخواهیم از بعد حقوق بشری هم به جنگ عراق علیه ایران نگاه کنیم متوجه می شویم که ما قربانی جنگ شده ایم و در این رفت و برگشت ها به جایی رسیدیم که تاریخ شهادت می دهد شهدای ما به مقامی رسیدند که به استقبال مرگ می رفتند.
فولادوند: به نظر من دچار نوعی عرفان جمعی شدند.
آبیار: فکر می کنم این همه فداکاری و وفاداری به آنچه به آن اعتقاد داشتند و یا آنچه شما به عنوان عرفان جمعی از آن یاد کردید می توان به گونه ای نشان داد که قضاوتی در کار نباشد. همه تلاش من در فیلم «شیار 143» این بود که فقظ نگاه کنم و به تصویر بکشم بدون اینکه قضاوتی در کار باشد. می خواستم برشی از جنگ را با کاراکترهایی بدون قضاوت به تصویر بکشم.
اما با نظر شما مبنی بر پس زدن مخاطب برون مرزی از دیدن فیلم هایی درباره جنگ عراق علیه ایران نیز موافقم. متاسفانه به دلیل سیاست های نادرست در حوزه سینمای جنگ در درجه اول سعی کردیم حرف هایی را به مخاطب دیکته کنیم و از سوی دیگر سینماگران ما نیز غفلت کرده و به این سمت و سو رفتند که سراغ سینمای جنگ نروند در نتیجه این نوع سینما به یکسری افراد خاص تعلق گرفت.
من با فیلم «شیار 143» سفرهای بسیاری رفته ام و عکس العمل های مختلفی را درباره فیلم دیده ام. برخی تماشاگران پس از پایان فیلم مشتاق هستند درباره جنگ ایران و عراق بیشتر بدانند. یادم هست کره جنوبی رفته بودم که بعد از پایان فیلم عده ای از تماشاگران حاضر در سالن سراغ من آمدند و گفتند که قبل از دیدن این فیلم اصلا نمی دانستند در ایران جنگی وجود داشته است.
فولادوند: پیش از آلبوم «یک خیابان سهم یک افسانه نیست» آلبوم دیگری براساس اشعار خودم منتشر کردم. در آن زمان سرمایه گذار و تهیه کننده به راحتی پیدا شد و در ادامه دستمزد همه عوامل نیز پرداخت شد اما در تولید این آلبوم هیچ کس حاضر به سرمایه گذاری نشد حتی با سرمایه گذاری شخصی خودم، هم نتوانستم تهیه کننده پیدا کنم. بودجه برای تولید آثار مرتبط به جنگ به عده ای خاص اختصاص پیدا کرده است و تنها افراد خاص از مراکزی خاص موفق به دریافت پول های خاص می شوند.
شرایط به گونه ای است که اقتصاد صاحب فرهنگ است و نمی توان رابطه اقتصاد با فرهنگ را نادیده گرفت. قدرت و اقتصاد و فرهنگ یک چرخه را تشکیل می دهند که جریانات روزمره و تاریخ یک سرزمین را رقم می زنند.
حال نگاه کنید فرهنگ دوران جنگ به بدترین شکل ممکن در 5 سال گذشته به توده مردم معرفی شده است خصوصا نسلی که آن دوران را ندیده اند. وای به احوال ما که پرفروش ترین فیلم مان در حوزه دفاع مقدس «اخراجی ها» باشد. در نهایت این مدیران هستند که در سیاستگذاری های فرهنگی راه را اشتباه رفته اند.
آبیار: درد و دل و حرف های ناگفته بسیار است اما در حال حاضر نمی توان آنها را مطرح کرد. در پایان امیدوارم وظیفه ای که به ما محول شده به درستی انجام شود و باید بگویم خیلی خوشحال هستم که در خبرگزاری مهر با چنین گفت و شنود متفاوتی مواجه شده ام و آرزو می کنم همانگونه که اندیشه فولادوند به شکل خودجوش به این نتیجه رسیده که یک آلبوم درباره جنگ کار کند و در عین حال گروه تولید فیلم «شیار 143» هم به صورت خودجوش دست به تولید این اثر سینمایی زده است، دوستان دیگر نیز با مساعدت و کمک نهادها و سازمانها وارد این حوزه شوند تا قهرمان های جنگ خود را پاس بداریم و زحمتی را که برای پایداری این سرزمین کشیده اند به نمایش بگذاریم.
پس از حوادث سال 88 شبکه های BBC و VOA مدام از سرطان زا بودن پارازیت های ماهواره ای که توسط جمهوری اسلامی ایران برای جلو گیری از پخش برنامه های آنان ارسال می کند خبر دادند.
این جنگ روانی توسط شبکه های BBC و VOA شکل گرفت به دلیل نبود آگاهی و آمار درست در نزد مردم موفق شد تا اذهان خیلی از مردم ایران را نسبت به سرطان زا بودن پارازیت حساس کند تاجایی که بعد از فوت خواننده جوان مرتضی پاشایی بر اثر سرطان این جنگ روانی تشدید شده است.
کشورهایی که از پارازیت استفاده می کنند :
سوال ما این است اگر پارازیت سرطان زاست چرا کشورهایی از جمله انگلیس، اسرائیل، آلمان، آمریکا، استرالیا، چین، هند و ... از پارازیت های ماهواره ای استفاده می کنند و کسی هم صدایش در نمی آید ولی وقتی در ایران استفاده می شود اولین کشورهایی که بوق در کرنا می کند انگلیس و آمریکا و اسرائیل هستند؟
به عنوان مثال در طول وقایع مربوط به موج بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه ارسال پارازیت و اختلال در شبکههای جهانی ایران مانند پرستیوی، سحر2، العالم و حتی جامجم آشکارا توسط اسرائیل و آمریکا در دستور کار قرار گرفت.
به ادامه ی مطلب بروید . . .
گروه سیاسی- رجانیوز: حجهالاسلام روحالله حسینیان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با رجانیوز به مناسبت سالگرد حماسه «نه دی»گفت: نهم دی ماه سال هشتاد و هشت دارای پیام های متنوعی بود، اما روشنترین پیام نهم دی ماه را میتوان کوبیدن میخ آخر بر تابوت دیکتاتوری واستبداد دانست که توسط مردم زده شد.
به گزارش رجانیوز، وی افزود: اقلیتی که میخواست با توسل به زور و شورش و آتش زدن سطلهای زباله نظر خودش را بر اکثریت تحمیل کند، وقتی مردم این جسارت ها و هتاکی ها مخصوصا به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام را مشاهده نمودند وارد صحنه شدند و پاسخ آنها را دادند.
کد خبر:214468 -